شهدای شهریورماه
آرى مافرزندان هابيل وارثان ابراهيم پيروان محمد سرگذشت اسلام را برپرده طلوع مهتاب انقلاب ديديم ما در غم وشادى همراه پيامبر ، همگام با على ، همدوش باحسين و همپاى خمينى بوده و هستيم.


نام شهید : عزيزاله

نام پدر : فاضل

تاریخ تولد : 1342

محل تولد : دوگنبدان

تاریخ شهادت : 62/6/25

محل شهادت : زبیدات

زیارتگاه :گلزار شهدای یاسوج

 

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحيم

يا ايهاالذين آمنو ان تتقو الله يجعل لكم فرقانا اى اهل ايمان اگر تقوا داشته باشيد وپرواى خدا پيشه كنيد او به شما توان جدا كردن حق از باطل عطا خوهد  كرد  .

اكنون كه به يارى خداوند تعالى راهى خط مى باشيم تا بتوانم دين بزرگ اسلام را يارى نمايم گرچه  وقت بسيار تنگ است لاكن چندكلمه اى به عنوان وصيت نامه مى نويسم ابتدا از خداى رحمان و غفور طلب بخشش مى كنم و اميدم بر آن است كه به لطف و كرم خويش از سر خطاهاى گذشته ام در گذرد و آنچنان  كه خود مى خواهد  مرادر  ره صالحين قرار دهداما بعد اگر چه دنيا زيبا  و دوست داشتنى است دنيا آدم را به طرف خودش مى كشد اما خانه پاداشت الهى‌خانه ازدنيا زيبا تر  است خيلى از دنيا زيباترو بهتر است اين را بايد بدانيد اگر مال دنيا جمع  كنى آخركار بايد گذاشت و  رفت پس چرا انسان در راه خدا انفاق نكند و اگر اين بدنهاى ما ساخته شده است  كه آخر كاربميرد پس  چرا در راه  خدا زير آتش توپ  و خمپاره ها تكه تكه نشوند اى  برادراناى خواهران ايپدر و مادران باياد امام  حسين(ع) امام  و روحانيت مبارز را يارى كنيد هرچه مى توانيد تقوا  و تواضع و خشوع  و خضوع  به  توشه آخرت  برداريد تا آن  زمان كه ديگر  وقت رفتن است همه عشقها را ازسينه بيرن كنيد (حب خانه  ، حب دوست ،  حب زن و  فرزند و حب مال  و زينت وزيور و  زرق و برق دنيا ) وفقط عشق الله رادر سينه خود جاى  دهيد زيرا  عشق به الله  عشق جاودانگى است وعشق  حق را جز در سينه پاك نمى توان گنجاند .

آرى اى عزيزان چند سال ازشهادت بهشتى هامنتظريهارجائيها باهنرها  مطهرى هامفتح ها و همه و  همه صالحين ميگذرد  و آنها  پيمان بسته بودند با خداى خود كه تا آخرين قطره جانشان دست از  عهد  خويش برندارند و اكنون بايد  كه پيام رفتگان ديروز را ماندگان امروز به جاى آرند بايد  كه در راه آرمان شهيدان تلاش كرد تا يادشان بماند بايدكه تا  رسيدن به شهر توجيد و فتح كربلا و قدس عزيز به پيش رفت و اين دزدان مجرمان  رادر نيمه راه اسير كرد بايد كه شعرشهيدان دركدام (اما) شنيد وبر پيمانشان تا رسيدن به  حكومت قسط و عدل جارى شدن قوانين قرآن رفت و راه را  پيمود بايد كه قاتلان ستمگر ويزيدان  زمان ومزدوران سازشكار را به رگبار مسلسل وسرب عزاب بست تا  خون پاك شهيدان حدر نرود آرى همگى ما همه ما مسئوليم و پاسدارخون شهيدانيم رسالت خون شهيدان بر  دوشمان  ، راه پيروز اسلام و انقلاب در پيشمان بايد كه در خط امام تا انتها به  پيش رفت كه ما به حكم خداى متعال درنهايت پيروزيم (اذاجاء نصرالله والفتح.  . .  . فسبح بحمد ربك.  .. . توابا)  آرى اى عزيزان چند سال از تولد مجدداسلام درسرزمين  طلوع پاك وطلوع دوباره خورشيد تابناك قرآن  ازشرق تاريك  ميگذرد گوئى كه تاريخ  خونبار  اسلام پربار تر  ازهميشه تكرار ميشودگوئى كه پيامبر ديگر بار از كوه حرا فرود آمده است تا انسانيت را از اسارت قرن بيستم  ، اسارت ما  اتم وهزار كثافت ديگر برهاند واز دره تباهى به قله رهايى برساند . گوئى  كه انسان آزاده با وحى خدا با رنج  محمد ،  با جهاد على ،با خون حسين، دوبارهزاده ميشود گوئى كه قرآن از آسمان به زمين نزول مى يابد تا انسان از زمين به آسمان سعودكند آرى مافرزندان هابيل وارثان ابراهيم پيروان محمد سرگذشت اسلام را برپرده طلوع مهتاب انقلاب ديديم ما در غم وشادى همراه  پيامبر ، همگام با على ،   همدوش  باحسين و همپاى خمينى  بوده و هستيم بار خدايا  تولدو عزايمان  يكسان است وگورستان وميعادگاهمان يكجا . از ميان همه گلها لاله را ، برگزيديم واز بين تمام باغها بهشت را . ميعادگاه هر روزمان  و هر هفته مان ، مفتاح هر روزمان ، ديواره هر مرزمان ،  پايگاه دانشمان پادگان  ارتشمان رويش پاسدارمان  ، پرچم بينشمان همه يكجاست (مسجد نماز جمعه) آرى اى عزيزان  خواهشى كه  از شما دارم اين است كه هيچ وقت سنگر مساجد و نماز جمعه را رها نكنيد زيرا اين دو هستند  كه  وحدت الهى و كدام الهى را بين ما مستحكم مى كنند .  خدايا ما پاسداران انقلاب اسلامى ،  اميدمان ، دعاى هرشبمان ، نور اخترمان ، جان پيكرمان ، فتح خيبرمان، جنگ اكبرمان  يكى است . شهادت (شهادت دفتر مذهبمان ، كتاب مكتبمان ،  نور مشعلمان ، سوره مقصدمان يكى است (قرآن) )  . از بين تمام  رنگهاسرخ را برگزيدمو  از ميان  تمام مرگها شهادت را . از ميان تمام  باغها  بهشت  را وگورستان را ، و از ميان تمام گلها لاله را . هيچيك از ما به مرگ طبيعى نمى ميرد مرگ طبيعى ما شهادت است . عيد و عزايمان هر دو جشن است ، وميعاد  جشنمان گلزار شهدا است وزيباترين درختهاى  حياتمان در گورستان ميرويد ونه گورستان بلكه (نورستان)  و  از تمام  انبياء محمد را،و ازتمام رهبران على را ،  و از تمام مجاهدان و از تمامقصه هاقيام را و ازتمام كتابها ، قرآ ن  را . ودر حال حاضر (  خمينى را ) برگزيديم و خدايا : تو خود بنگر  كه كدامين از  ما نيكوكارتر است . ببين  كه فرزندان  ابراهيم چگونه اسماعيل وار  به قربانگاه آزمايش مى شتابند و پيروزمندانه  جان ميگذارند مى سوزند  تا با كفر نسازند ،  مى روند تا ايمان نورد ، ميروند تا چراغ توحيد نميرد. خدايا:  به ابرها بگو بگريند ، به كوهها بگو بشكافند، به درياها بگو بخروشند و  ،  به رودهابگو بنالند ، به آسمان بگو ببارند ،   به زمين بگو بگريد  ، به خورشيد بگو بتابد وبه همه بگواشك بريزند ،   آرى اشك بريزند كه‌چه عزيزانى را از دست داديم ، بهشتى را مطهرى را مفتح ها و رجائى  و باهنر را اى جنگل اى دريا اى سرودها،اى رودها، اى چشمه ها  ،اى دشتها، اى بيشها از چشم خود رود جارى  كنيد وشما شاهد و  ناظر باشيد كه ما پاسدارها  همه چيز خود راگذاشته و به يارى  اسلام عزيز رفته ايم . خدايا : به درختها بگوكه برگهايشان را فرو ريزند به  عقابان بگو به سوگ ياران مان نشينند و به پرندگان بگو كه پرهايشان  را به خون شهيدان رنگين  كنند به كبوتران بگو كه پيام خون را به سرزمين ستمشان برساند خدايا باز  هم به فرشتگانت بگو  (دانى مالا تعلمون) فلسفه آفرينش انسان را دركربلاهاى خوزستان و غرب ببينندخدايا باز  هم به فرشتگانت  بگو كه خليفه گانت را درزمين ببينند آرى ( تقوا و عشقرا  و ايمان را ) ايثار و جهد و  تلاش وخون جوانان را (يكجا نشان بده) از پدر ومادر مهربان حلال  بودى طلبيده و تقاضاى دعا دارم مادر و پدرم نمى دانم چگونه و چطوروبا چه زبانى  و با چه بياني و با چه جوهرى وبا چه قلمى قدردانى كنم  آرى پدر و مادرم نماز  شبهايتان را هيچ وقت فراموش نخواهم كرد آرى اين نماز  شبهاى شما بود كه اكنون مرا اينچنين ساخته ايد آرى اى مادرم آرزويم اين است كه در هجر من مرا زينب وار همراهى كنى مادرم خواهرم اى خويشان و قوم  خويشان نكند كه گريه و زارى کنيد زيرا آن وقت  است كه منافقان شاد خواهند شد و مى گويند اينها از شهادت فرزند وبرادرشان ناراحت هستندآرى  اى پدر عزيزبيادش هستم كه چگونه نيكى و صداقت و تواضع ومهربان بودن را  به من آموختيد از طرف ی كه از همه قوم وخويشان حلال بودى بطلبيد و بگوئيد كه اگر حقى برگردن من دارند به فاطمه زهرا   ببخشيد و اما تو اى همسرم باور كن با تمام وجودم دوستت دارم زيرا تو دراين مدت اندك كه با هم بوديم و من دائم درحين مأموريت بودم براى يكبار هم كه شده احساس  ناراحتى نكردى  خداوند انشاءالله ترا با فاطمه زهرا محشور كند پدرم حق همسرم را فراموش نكنيد زيرا او زياد  حق  برگردن من  دارد . اما اى برادرانم اين را بدانيد كه خوب راهى وخوب هدفى ومقصدى را برگزيديد اميدوارم كه در اين لباس  كه  لباس حفاظت از اسلام است بتوانيد بخوبى حق اسلام را ادا كنيد و  امااى خواهرانم اميدوارم صبر  زينب گونه داشته باشيد وهمچون زينب رسالت بعد از برادر را به خوبى به همه مردم برسانيد واما اى قوم و خويشان محلى (اهالى فيروزآباد) اميدوارم كه خون اين همه شهيد براى شما درس عبرتى باشد خواهشى كه دارم اين  استكه دست  از  اين اختلافات محلى  برداريد دست از  اين قيد و بندها برداريد و به نماز و اعمال الهى بپردازيد زشت است كه شما هنوز دست به اين آشوبهاى محلى  ميزنيد فرداى قيامت شهدا راه شما را مى گيرند و اما  دعاهايم بارالهى هرچه سريعتر تعجيل در ظهور امام  زمان(عج) عطا بگردان . بارالهى امام زمان مرجعان فقيه مان رهبرمان اميد مستضعفين را پيرمان مظهر ايمان الگوى جهاد اسطوره مقاومت را تا  انقلاب مهدى حفظش بفرما . اى پاسداران عزيز سعى كنيد كه از پاسدارى بخوبى پاسدارى كنيد ، سعى كنيد حالا كه در اين لباس شكوهمند هستيد به راستى ودرستى حافظ  اين لباس باشيد سعى كنيد مهر امام را و ياد حسين را همانطور كه تا حال  بوده از اين  به  بعد هم داشته باشيد اى برادران پاسدارنگذاريد اسلحه من به زمين بيفتد و پشتيبانى از روحانيت كندخدا را اطاعت نكرده . نهادهاى  انقلابى اميدى  براى صدور انقلابند آنها را پشتيبانى كنيد هرچند ممكن  است  نقاط ضعفى بين افراد آنها باشد .جبهه را  هرگز فراموش نكنيد دعاهارا  هيچ وقت  فراموش نكرده اخوت ومهربرادرى را به همديگر ادا كنيد نگذاريد منافقين بين شما  رسوخ كند سنگر نمازجمعه وجماعت و وحدت رارها نكنيد پشتيبان ولايت فقيه  وروحانيت مبارز باشيد ياورمستمندان ودشمن ستمگران باشيد تهيدستان را هميشه به ياد آريد .به برادران طلاب هم وصيت مى كنم كه وظيفه سنگينى به عهده شماست قدر آن‌را بدانيد شهادت  همچون چشمه جوشانى است كه دردل يك دشت بى آب و علف ميجوشد ومى خروشد وآن دشت را پر از آب و علف ميكند . يا اينكه بگويم كوه آتشفشانى است كه بعد از سالها  به يك باره جوشيده و تمام خانه هاى ظلم را ويران مى كند يا بگويم نسيم خنكى است  كه بر بدنهاى تفتيده انسانها حيات  تازه مى بخشد .در آخرمى گويم كه دلم مى خواهد كه اگر خواستم شهيد شوم اول بار تشنه و بالبانى خشك و  بعد  دو دستان خود را از  دست  دهم زيرا دلم مى خواهم امام حسين من را  به نوكرى در خانه خود  قبول  كند و آن وقتى كه دو دستم قطع شدسرم را از تن  جدا باشد زيرا خجالت مى كشم درصحراى محشر  جلوى ابوالفضل عباس و  امام حسين همدست و هم سر داشته و  بعد از اينهاهم بدنم تكه تكه شود واگر اين  توفيق را پيدا  نكردم  و بدنم در تابوت آمد يك قرآن روى تابوتم بگذاريد وبگوئيد اى  مردم تا اين قرآن آسمانى بين شماست شما  پيروزيد و يك عكس امام  روى تابوتم  گذاريد وبگوئيد تا موقعيكه پيرو اين مرد خدا هستيد هيچ  غمى نداشته باشيد دستهايم را ازتابوت بيرون آوريدتامنافقين  كوردل نگويند كه از مالدنيا متاعى با خويش برده و چشمانم را باز گذاريد تا نگويند كوركورانه رفته  است لبانم  را به  حالت خنده باز گذاريد تا نگويند غمگين و دل  گرفته از اين  دنيا رفته و قلبم را بشكافيد تا همه بدانند كه به عشق الله ومهر امام  حسين  ومهدى موعودو خمينى رفته است مغزم  رابشكافيد تا همه بدانند كه بدون تفكر و انديشه  اين راه را انتخاب نكرده ام و در آخر مى گويم .

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار

اين حقير خاك زيرپاى همه شما  خواهران وبرادران مؤمن  ومتعهد به اسلام وامام  هستم مرا به نوكرى  وفرزندى وبرادرى خود قبول كنيد .

والسلام

 

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده