خاطرات همسر شهید فريبا مژدهي فرد
پنجشنبه, ۰۹ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۵۱
در آخرین مرخصی عکسی انداخت و قاب کرد بعد دستي به روي عكس كشيد و گفت: اين عكس را هنگام شهادتم، سر مزارم خواهيد آورد.

عکس مزارش را خودش قاب کرد؛ خاطرات همسر شهید حاجی یعقوبی

نوید شاهد آذربایجان غربی؛ بسیجی شهید "علي حاجی يعقوبی" سال 44 در روستای باصفای چهرگان متولد و بعد از انقلاب به عنوان بسيجي فعال فعالیت می کرد. علی در  پایگاه "گريكان" بسيجي بود. او از فعالان پایگاه بود که دهم شهریور سال 66 توسط عناصر ملحد ضد انقلاب از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و دعوت پروردگارش را لبیک می گوید.

شهدا راهشان را انتخاب كرده و رفتند و ما بازماندگان تنها با خاطراتشان زنده ايم. من همسر شهيد علي حاجی يعقوبي هستم كه نوزدهم اسفند سال 65 به عقد شهيد درآمدم و تنها چند ماه زندگی مشترکی را در کنار داشتیم که علی دهم شهریور سال 66 بدست ملحدان ضد انقلاب به شهادت رسید.

خرداد سال 66 بود كه علی خودش تنها برای دیدن خانواده اش به خانه پدري خود رفت و موقع برگشتن عكس رنگي بزرگی را که قاب کرده بود، با خودش آورد.

عکس را پاک کرد و روی دیوار زد.  گفتم: علی چرا عكس را از منزل پدرت آوردي. شايد پدر و مادرت از بابت آوردن عكس ناراحت شوند.

اما او در جوابم گفت: نه فكر نكنم ناراحت شوند، بعد با نگاهی خاص به عکسش، دوباره دستي به روي عكس كشيد و گفت: اين عكس را هنگام شهادتم به روي تابلوي آرامگاه من خواهيد آورد.

از اين حرفش خیلی دلگير شدم و گفتم اين چه حرفي است، ما هنوز تازه زندگی خودمان را شروع کرده ایم و آرزوها داریم. اما علی گفت: من هميشه آرزوي شهادت داشتم كه تا به حال نصيبم نشده و حالا چندین سال است كه همان عكس را كه شهيد با دستان خود پاكش كرده در تابلوي آرامگاهش مي باشد و هميشه هنگام فاتحه به شهيد احساس مي كنم كه همان عكس با من حرف مي زند و هنوز زنده است.

 عکس مزارش را خودش قاب کرد؛ خاطرات همسر شهید حاجی یعقوبی

خاطره ای دیگر

يكي ديگر از خاطراتي كه هرگز از يادم نمي رود، روز عقد با شهيد بود كه تازه از بيمارستان ترخيص شده بود. علی در عمليات محمد رسول ا...(ص) در خط مقدم جبهه زخمي و تركش خورده بود و به شهرستان اهواز منتقل شده و در آنجا بستري شده بود و بعد از آن كه جانبازي 26 درصد هم داشت و كارت معافیت از رزم به او داده بودند.

بعد از درآوردن تركش از پاهاي او و ترخيص از بيمارستان بود كه مراسم عقد را بر پا كرديم و او نمي توانست حتی از چند پله منزلشان بالا بيايد برای همین، دفتر عقد را در پايين منزل و بطور جداگانه امضا كرد.

 در پايان با نثار فاتحه و شادي ارواح كليه شهدا و سلامتی امام خميني بنيانگذار انقلاب و آرزوي توفيق به خدمتگزاران انقلاب اسلامي كه ثمره خون اين شهيدان مي باشد مراسم را به پایان رساندیم.

ما باید از انقلاب پاسداري نموده و نگذاريم كه خون شهيدان پايمال شود و در خاتمه اين را بگويم كه شهيدان شيرين ترين لحظات زندگي شان را زير پا گذاشته و به دفاع از انقلاب جانشان را نثار كردند و ما بازماندگان نيز راهشان را ادامه خواهيم داد و تنها انتظارمان درك و حمايت از ما بازماندگان مي باشد. اين شهدا بودند كه بهترين ارمغانهايشان را در طبق اخلاص نهاده و خالصانه در راه خدا تقديم اين انقلاب نمودند و اينك افسوس تنها ما با خاطره شان و به يادشان زنده ايم به اميد پاسداري از خون شهيد ايمان و شفاعت آنان در روز قيامت.

 

با اینکه قبول نمی کردند تا علی به میدان نبرد برود اما باز هم رفت و این بار به عنوان بسیجی فعال در پایگاه فعالیت کرد تا اینکه نهم شهریور سال 66 به آرزویش رسید.

 

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده