شهادت دوم شهریور ماه؛
مى‌روم تا اگر سعادت باشد شهادت نصيبم شود. مى‌روم تا راه شهداى اسلام را ادامه دهم، تا شايد با پيمودن راهشان خدمت و احترامى به خون رنگين آنها كرده باشم.
شهیدی که نوای قرآنش طنین انداز مدرسه بود / زندگی نامه شهید ابوالحسن امیری
نوید شاهد فارس: شهید ابوالحسن امیری در چهارم آذر ماه 1345 در روستای دهنو دژگاه از توابع فراشبند دیده به جهان گشود. او در دامن مادری مومن و پدری متقی به اسلام و قرآن پرورش يافت . دوران ابتدایی را در روستا گذراند سپس جهت ادامه تحصیل به فیروزآباد رفت و در مدرسه راهنمايی ولی عصر (عج) مشغول تحصیل شد.

در سال اول راهنمايی بود که مصادف شد با انقلاب اسلامی ايران . چون در اين سال شور ولوله بسيار زيادی برای سرنگون کردن حکومت طاغوت در بين امت اسلامی هويدا بود ابوالحسن در راهپيمايي ها و سخنراني با آن سن کم و چهره ی کوچکش از جمله کساني بود که شرکت مي نمودند تا اينکه انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد .

ابوالحسن شکر و سپاس خداوندی بر زبان داشت و نیز علاقه  وافری به قرآن و قرائت داشتند و بر اثر اين علاقه ، صدای زیبا و دلنشینش در صف صبح گاهی تنین انداز مدرسه بود. قرائت قرآن صبحگاهي را در سه ساله راهنمایی عهده دار بود .

پس از پايان سه ساله راهنمایی و با آغاز جنگ تحمیلی مدرسه را رها کرد و به سوی جبهه ها شتافت. در 15 دی 64 در هجده سالگی   به عنوان پاسدار وظیفه جهت گذراندن دوران آموزشی سربازی به کرمان رفت
 پس از اتمام دوره تقسيم بندي و در شهر آزاد شده فاو عراق به دست رزمندگان اسلام جز کادر مهندس رزمي تيپ در آمد


او عاشق شهادت بود  برادرش میگوید ابوالحسن قبل از شهادتش پایین عکسهایش، نام خود را به عنوان شهید نوشته بود. و او می گوید روز آخر زمانی که می خواست به جبهه برود رو به مادر کرد و گفت «مادرم من دیگر بر نمی گردم و شهید می شوم.»

شهید امیری در وصیت نامه اش می نویسد:
آرى زمان امتحان خدا فرا رسيده و اينك زمانى پيش‌آمده است كه ثابت كنيم در برابر گفته‌هايمان نيز عمل مى‌كنيم و تنها شعار نيست. پس من مى‌روم تا وظيفه اسلامى خود را انجام دهم. مى‌روم تا در كربلاى ايران به حسين زمانمان خمينى عزيزم كه هدفى جز خدمت به اسلام و امت را ندارد يارى نمايم. مى‌روم تا اگر سعادت باشد شهادت نصيبم شود. مى‌روم تا راه شهداى اسلام را ادامه دهم، تا شايد با پيمودن راهشان خدمت و احترامى به خون رنگين آنها كرده باشم. مى‌روم تا از بزرگترين نعمت خدا كه جهاد در راه اسلام و قرآن مى‌باشد بى‌بهره نمانم. خلاصه مى‌روم تا به اميد خدا با خون خود اسلام و وطن اسلامى را حراست نمايم. اما اى خواهران و برادران مسلمانم، همانطورى كه تا حال چندين بار ثابت شده است كه معاويه وقتمان با كمك خوارج زمانمان با نقشه‌هاى شومشان سعى دارند شما را از حمايت على دورانمان بازدارند، شما هم تلاش كنيد، چون ابوذرها، عمارها، ياسرها و سلمان‌ها و مالك‌اشترها به امام خمينى وفادار باشيد و هيچ‌وقت احساس خستگى نكنيد و با مخالفان نايب اماممان كه مخالف با اسلام و قرآن است مبارزه نماييد و طبق دستورات قرآن با آنها عمل كنيد.

شهید ابوالحسن امیری   سرانجام در دوم شهریور ماه 1365 در دزفول به مقام شهادت نائل آمد. روحش شاد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده