شهید منطقه حلبچه
شهید گرانقدر اراز آدی زاده فرزند عباسعلی در سال 1339 در روستای ینقاق از توابع شهرستان مینودشت در خانواده ای مذهبی و محروم جامعه چشم به جهان گشود.دوران طفولیت را در دامان پر مهر مادر سپری نمود. به سن هفت سالگی که رسید پا به عرصه علم و دانش گذاشت...
نوید شاهد گلستان؛ شهادت کهفی است که شهید بی قرار در آن آرام می گیرد زیرا شهادت وسیله وصول است وبی قراری شهید درفصول از یار است

از تولد تا شهادت

شهید گرانقدر اراز آدی زاده فرزند عباسعلی در سال 1339 در روستای ینقاق از توابع شهرستان مینودشت در خانواده ای مذهبی و محروم جامعه چشم به جهان گشود.دوران طفولیت را در دامان پر مهر مادر سپری نمود. به سن هفت سالگی که رسید پا به عرصه علم و دانش گذاشت و تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه داد ولی به علت فقر و نداری نتوانست به تحصیل ادامه دهد.

به ناچار با سن کم و جسم ضعیفش تا سن یازده سالگی در روستای خود به کارهای کشاورزی پرداخت و پس از آن دو سال در شهرستان گنبد شاگرد خیاطی شد و پس از آن در دیزی فروشی مشغول به کار شد و وقتی سیزده سال داشت برای کار کردن به خرمشهر رفت و کار ریخته گری کشتی را انجام می داد.

شهید با تحصیلات کم خود از هوش و ذکاوت و استعداد بالایی برخوردار بود و توانست این حرفه را به خوبی یاد بگیرد و تا حدی پیش رفت که بیست نفر کارگر زیر دست ایشان کار می کردند و ایشان به سه زبان خارجی تسلط کامل داشتند.

شهید اراز در همان خرمشهر ازدواج می کنند و تشکیل خانواده می دهند که این اتفاق چندان طول نکشید که همسر شهید بر اثر گاز گرفتگی فوت می شوند. شهید اراز همسرش را خیلی دوست داشت و از این حادثه خیلی ناراحت می شود و کارش را رها می کند. دو سال به زادگاهش بر می گردد و دوباره به بندر عباس می رود و به کارش مشغول می شود و ازدواج می کنند که حاصل ازدواج دومش دو پسر بود که به همراه خانومش به مدت دو سال در روستای ینقاق زندگی می کند.در این زمان عضو بسیج می شود و شهید اراز به خاطر سوختگی که در دستش داشت به خدمت نظام وظیفه اعزام نشد و معاف شدند.

شهید اراز با آغاز جنگ تحمیلی و شدت گرفتن جنگ به صورت داوطلبی عازم جبهه های جنگ می شود و در منطقه غرب به عنوان راننده فرمانده گردان انجام وظیفه می نمودند.در منطقه حلبچه در مورخه بیست و یکم تیر ماه سال 1367 مفقود می شوند و خبر مفقودیت ایشان را از طریق بنیاد به خانواده و همسر شهید دادند که همسر شهید به همراه کودکانش به شهر بندر عباس رفتند و در آنجا مشغول به زندگی شدند.
دیگر قاصدک های کوچه تنهایی خبری از ایشان را نیاوردند و شهید اراز مقام عظمای شهادت را چنان رهبری کرد که کسی در فقاهت او شک نکرد. گل بوسه های شهادت را با قلم نگاشت، همان قلمی که حضرت امام بارها و بارها به آن سوگند یاد کرد. همان قلمی که برخاسته از خاک ملت ایران است و او با همین قلم وصیت نمود.
شهدای عزیز شما زنده اید تا زمانی که تاریخ زنده است، و خوشا به حالتان که عطر شقایق را از زمین خاکی به سوی خدا بردید. خوشا به حالتان باد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده