سالروز ولادت
وی علاقه شدیدی به عکاسی داشت و تلاش کرد که عکاسی را یاد بگیرد و بعد از آموزش عکاسی در مغازه کوچکی مشغول به کار... سرانجام وی در سال 1363، در منطقه عملیاتی "جزیره مجنون" به خیل حسینیان شهید پیوست...
از علاقه به عکاسی تا شکار لحظه ناب شهادت؛ زندگی نامه سیدمحمدجلالی


نویدشاهد البرز:

شهید "سید محمد جلالی در سال 1343 در استان تهران دیده به این دنیای فانی گشود. ایشان درخانواده ای مذهبی و مؤمن کنار دیگر برادران و خواهران دوران کودکی را سپری نمود و توانست از همان دوران کودکی عشق به سیدالشهدا (ع) و ائمه اطهار در وجودش ریشه دوانید. وقتی به سن 7 سالگی رسید وارد مدرسه ابتدائی شد و توانست به تحصیلات خویش تا پایان دوره آن در تهران سپری کند. بعد از پایان تحصیلات ابتدائی همراه خانواده از تهران به کرج نقل مکان نمود و در مدرسه راهنمایی تا کلاس دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد. شهید جلالی در اکثر نماز جماعت ها شرکت می نمود و در مراسمهای مذهبی همچون دعای کمیل- زیارت عاشورا و غیره در مسجد محله حضور شایانی داشت.

از علاقه به عکاسی تا شکار لحظه ناب شهادت؛ زندگی نامه سیدمحمدجلالی

شهید جلالی در فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی شرکت داشت و همراه مردم در بیشتر تظاهراتها و راهپیمائیها شرکت می نمود.

وی علاقه شدیدی به عکاسی داشت و تلاش کرد که عکاسی را یاد بگیرد و بعد از آموزش عکاسی در مغازه کوچکی مشغول به کار شد. بعد از مدتی در کارخانه پلاستیک سازی در کرج فعالیت نمود و حقوق ناچیزی هم که دریافت می نمود که خرج خانواده و پدر و مادرش می نمود.

از علاقه به عکاسی تا شکار لحظه ناب شهادت؛ زندگی نامه سیدمحمدجلالی

تا اینکه در سال 1362 به خدمت مقدس سربازی رفت و به مدت 14 الی 15 ماه در جبهه مسئول تدارکات و همچنین فعالیتهای دیگر بود.

سرانجام وی در سال 1363، در منطقه عملیاتی "جزیره مجنون" به خیل حسینیان شهید پیوست. مزار و گلزار این شهید عزیز در بهشت زهرا تهران می باشد.

شهید جلالی همیشه تکریم به پدر و مادر می کرد و همچنین شخصی با ایمان و صادق که همیشه تا آنجا که می توانست به نیازمندان و مستمندان یاری می رساند.

از علاقه به عکاسی تا شکار لحظه ناب شهادت؛ زندگی نامه سیدمحمدجلالی

"نقل قول از مادر شهید؛ حلالیت خواستن از مادر"

به خوبی روز آخری که به جبهه می رفت، یادم هست. در منزل به من کمک کرد و بعد برای خانه خودمان و برای خواهرش که ازدواج کرده بود، خرید کرد. و زمانی که رهسپار می شد، دم در منزل ایستاد و در حالی که چشمانش قرمز رنگ شده بود با سکوتی طولانی گفت: مادر برای رزمندگان این جهان دعا کنید و مرا حلال کنید که فرزند خوبی برایتان نبودم. گفتم: این حرفها را نزن اما گفت: مادر باید بگویم تا بدانی.

از علاقه به عکاسی تا شکار لحظه ناب شهادت؛ زندگی نامه سیدمحمدجلالی


منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده