اروجعلی ابوالفضلی زنجانی در وصیتنامه خود به مادرش می‌گوید: مادر عزیز و بزرگوارم اگر می خواهید همیشه آسوده خاطر باشید، بگذارید به جبهه بروم.
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید اروجعلی ابوالفضلی زنجانی در وصیتنامه خود چنین می‌نویسد:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت مادرم و مادر بزرگم رسیده ملاحظه فرمايید.

پس از تقدیم عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب بوده باشد و از جانب اینجانب اورجعلی ابوالفضلی ناراحتی نداشته باشید خدمت خواهرانم لیلا و اشرف و رباب و برادر بزرگوارم رسول عرض سلام مخصوص دارم. مادر عزیز و بزرگوارم اگر می خواهید همیشه آسوده خاطر باشید، بگذارید به جبهه بروم و حال اگر نمی خواهید و نمی خواهید صورت مرا در منزل و یا وجود مرا در منزل مشاهده نکنید و فقط عکسم را ببینید نگذارید به جبه بروم.

مادر عزیز و بزرگوارم چون من تا به حال چندین بار خواستم که به جبهه بروم شما نگذاشتید و اجازه ندادید پس برای آخرین بار به شما عرض می کنم که در این مورد با من موافقت بکنید. شما مادر رشیدی برای من هستید امّا ناچارم که این حرفها را در نامه بی محبت خودم بنویسم چه کار کنم چاره ای ندارم چون که دیگر نمی خواهم در این دنیا باشم دیگر من صبرم به پایام رسیده است، نمی توانم بیشتر از این صبر کنم و منتظر باشم آخر دیگر عقده گلوی مرا گرفته است و فشار م یآورد و هر لحظه مرگ را در جلوی چشمان خود ملاحظه م یکنم من برای اینکه به شما مهر و محبت و علاقه دارم این نامه را می نویسم و الا بدون اینکه نامه ای برای شما بنویسم خودم فکرم را م یکردم اما این نامه را برای شما نوشتم که بعد اینکه مرا در آن دنیا دیدید دیگر نگوید تقصیر اورجعلی بود.

مادر مهربانم درست است که پدر من شهید شده و شما مرا سرپرست خانواده می دانید. اما اینطور نیست چون که من لیاقت سرپرستی خانواده را ندارم، آن هم خانواده شهید.

پس بار دیگر عرض می کنم که اگر من به آن دنیا رفتم سلام مرا به دوستان و آشناییان و فامیل‌های خود برسانید.

من در حالی این نامه را می نویسم که بغض گلوی مرا فشار می دهد و مثل این است که عزرائیل جلوی من ایستاده می گوید آمده ام تا عمر تو را بگیرم و تو را به آن دنیا ببرم. مادرم من می دانم که با رفتن من، جبهه ها پیروز نمی شوند امّا یعنی ما این طور شدیم که نمی توانیم به رزمندگان عزیز که درآن هوای 45 درجه اهواز جان فشانی می‌کنند به آنها آب بدهیم یعنی شما خیال می کنید که ما از آنها بالاتریم نه ما از آنها بالاتر نیستیم بلکه از آنها پایین‌تریم شما خیال می کنید که من از پسر 14 ساله که نارنجک به کمر خود می بندد و خودش را به زیر تانک می اندازد و تانک را با توانش از بین می برد بالاترم ؟ آیا شما فکر می کنید که من از بچه‌های 4 یا 5 ساله لبنانی که چندین سال گرسنگی تشنگی کشیدند و با آمریکايیان جنگیدند بالاتریم نه این طور نیست شما در اشتباه بزرگی هستید آیا ]ما[ آن بچه های یتیمی که در زیر

موشک‌های صدامیان کشته می شوند بالاتریم نه به حضرت عباس (ع) قسم که ما از آنها بالاتر نیستیم.

تاریخ اعزام من به جبهه 1/ 5/ 62 صبح ساعت 8 از بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

این بود نامه و وصیتنامه من به شما

62/4/28

اورجبعلی ابوالفضلی زنجانی

منبع: اسناد و مدارک بنیاد استان زنجان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده