شهدای تیرماه
اسدار عزيزمان اله كرم كريميان در روز ششم بهمن ماه سال 1342 چراغي فروزان در خانواده مذهبي تابيدن گرفت كه اين روز را پدر و مادر و خويشان گرامي داشتند.


نام شهید : اله كرم

نام پدر : شیرخان

تاریخ تولد : 1342

محل تولد : گچساران

تاریخ شهادت : 67/4/4

محل شهادت : جزیره مجنون

زیارتگاه : گلزار شهدای گچساران

بسم الله الرحمن الرحيم

زندگي نامه

در اين دنياي فاني به شرح زير است كه با مرحله شهادت خويش زندگي اخروي خود را كامل نموده است.

پاسدار عزيزمان اله كرم كريميان در روز ششم بهمن ماه سال 1342 چراغي فروزان در خانواده مذهبي تابيدن گرفت كه اين روز را پدر و مادر و خويشان گرامي داشتند و به همين مناسبت كه لطف و مرحمت خدا به اين خانواده شامل گرديد نام ايشان را اله كرم نام نهادند و از بدو تولد اين فرزند كانون خانواده و همچنين نزديكان و غريبه ها را به خود جلب نموده بود. روزها و شبها سپري شد تا اينكه اين نونهال شاخ و برگ برآورد و بعد از گذشت 7سال از سن مطهر او به دليل كسب آموختن علم و دانش پيامبري در دبستان عشايري ديزگاني ثبت نام نمود و آموختن دانش را كه علاقه فراواني به آن داشت با استعداد خاصي دوران تحصيلات ابتدايي را گذراند و سپس در آغاز دوران تحصيلات راهنمايي كه مواجه با دوران پرشكوه انقلاب اسلامي گرديد و فعاليت چشمگيري داشت و علاوه بر درس خواندن در راهپيمايي ها و توزيع اعلاميه ها و گوش دادن به نوار بر بقيه كارها ترجيح مي داد و در زمان تحصيلات ابتدايي و راهنمايي از لحاظ اخلاق و رفتار و از نظر درسي از سايرين برجسته تر و هميشه مورد توجه مربيان و معلمان خويش واقع مي شد. تا اينكه دوران تحصيلات راهنمايي را با موفقيت كامل به اتمام رساندبه خاطر علاقه خاصي كه به انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران داشت در سال 61 به عضويت اين نهاد اسلامي درآمد و به دفاع از اسلام و لبيك گفتن به رهبر و مرجع خويش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان شهيدپرور گچساران شروع بكار كرد. و چون اسلام را مكتب انبياء و قيام و جهاد و شهادت مي دانست و با علاقه بيشتر كوشش مي كرد كه دينش را ادا نمايد، در اوايل خدمت مقدسش به كردستان رفت در آنجا با همرزمان خود حماسه ها آفريدند كه از جمله عمليات والفجر 2 كه در منطقه كردستان حاج عمران عراق صورت گرفت با همرزم هميشگي اش پسر خواهرش حسن عليزاده كه با هم عهد و پيمان بسته بودند كه بايد تا آخرين قطره خون از اسلام دفاع كنند كه واقعاً‌ هردويشان به اين عهد و پيمان جامه عمل پوشاندند و در اين عمليات بزرگ اله كرم عزيز از ناحيه پا و حسن عزيز از ناحيه كتف زخمي شدند و اين دو برادر عزيز را به استان باختران اعزام و از آنجا به تهران و از تهران به بيمارستان مسلمين شيراز اعزام كردند كه در اين مدت چند روزي در بيمارستان مسلمين بستري بودند. زماني كه قوم و خويشان از مجروح شدن اين دو برادر اطلاع يافتند به طرف بيمارستان روانه شدند و هردوي آنها را به آغوش گرفتند چون در ميان فاميل و آشنايان محبوبيت خاصي داشتند تا اينكه سلامتي خود را بازيافتند و به آغوش گرم خانواده برگشتند و پس از گذشت اندك زماني اله كرم عازم منطقه جنوب شد كه در اين مرحله عمليات خيبر صورت گرفت با وجود اينكه از ناحيه پاي چپ تركش خورده بود بنا به وظيفه اي كه داشت در اين عمليات بزرگ(خيبر) شركت فعالانه داشت. بعد از اين عمليات،‌عملياتهاي متعددي صورت گرفت از جمله عمليات بدر در منطقه مجنون و طلائيه و عمليات والفجر 8 در شهر فاو كه در اين عملياتها با توجه به گفته همرزمانش حماسه هاي چشمگيري آفريد كه در عمليات فاو اولين گرداني بودند كه اين گردان از اروند رود گذشته و به هدف از پيش تعيين شده و صددرصد رسيدند كه در اين عمليات بزرگ همرزمان خوبي را از دست داده بود كه در دفتر خاطراتش و هميشه در بياناتش از آنها ياد مي كرد از جمله پاسداران رشيد اسلام و معاون گردان امام حسين محمدتقي عمراني و محمدكريم موسوي،‌مرتضي جعفري و علي حسين صياد و فرامرز اسدي.... بعد از گرفتن شهر فاو ايشان به مرخصي آمدند و از حماسه هايي كه سپاه اسلام در اين عمليات بزرگ كه كمر دشمن شكسته بود و همچنين امدادهاي غيبي صحبت مي نمودند كه چقدر خداوند بزرگ نسبت به پيروان رسولش علاقمند و هميشه حق بر باطل پيروز است. و پس از اين همه رزم و جنگيدن جهت پيروزيهاي بعدي با همرزم هميشگي خود كه عهد و پيمان با هم بسته بودند روانه منطقه مهران شدند كه عمليات كربلاي 1 پيش آمد كه هر دو در اين عمليات بزرگ مردانه جنگيدند كه در اين منطقه برادر و همرزم خويش و پسرخواهر عزيزش پاسدار رشيد اسلام حسن عليزاده به و سيله بمباران هواپيماهاي متجاوز عراقي شهيدشد. و كرم عزيز فرمود كه نبايد از شهيد شدن ترس و هراس داشته باشيم و با از دست دادن حسين عزيز و ديگر شهيدان دلسرد شويم بلكه بيش از پيش بايد به جبهه برويم و آنچنان بجنگيم كه انتقام اين عزيزان را از بعثيون گرفته باشيم و بعد از اين مرحله عمليات كربلاي 4 آغاز گرديد كه در اين عمليات هم مردانه در راه عقيده خود كه جنگ و شهادت بود ادامه داد و در اين عمليات مجروح شيميايي گرديده بود كه حتي ما از ايشان بي اطلاع بوديم. پس از گذشت چند روز باز هم عمليات كربلاي 5 شروع شد ايشان بدون اينكه به مرخصي بيايددر اين عمليات بزرگ كربلاي 5 در منطقه شلمچه مانند ياران حسين به رزم خود ادامه داد و حماسه هاي بزرگي آفريد كه پيروزيهاي كربلاي 5 بر همگان روشن است. بعد از اين عمليات به مرخصي آمد و تصميم گرفت كه در زندگي دنياي خود تغيير و تحولي ايجاد نمايد و به آداب و سنت پيامبر خويش حضرت محمد(ص)‌ جامه عمل پوشاند كه همسر انتخاب نمايد و خود را در راه عقيده و ايمانش كامل نمايد و در اين زمان مراسم ازدواج را انجام داد و با وجود مشكلات زيادي كه در زندگي داشت و حتي از نظر جسمي و روحي كسالتي داشت اما اين مشكلات و تازه عروسي كردن و تازه داماد شدن نتوانست در عقيده او اثر گذارد و او را از راه اصلي كه جنگ و جهاد بود به انحراف بكشاند و جبهه را بر همه اينها ترجيح داد و ماندن در اين دنياي فاني را ننگ مي دانست و در آخر بهار سال 67 عازم ميادين نبرد در منطقه جنوب شد و با اين همه تجربه و نبردهايي كه در طول جنگ داشت جهت آموختن فنون نظامي بيشتر به آموزش رفت و بعد از اتمام اين آموزش راهي منطقه عملياتي جزيره مجنون شد و با اينكه دشمن بعثي صهيونيستي در منطقه حركاتي داشت در جزيره مجنون پاسداري از منطقه را به عهده داشتند در سحرگاه روز چهارم تيرماه سال 67 دشمن شروع به عمليات در منطقه نمود اين زمان كه مانند زمان جنگيدن امام حسين(ع) بود سخت به مبارزه پرداخته بودند و به دليل اينكه از همرزماني كه در آخرين لحظات دفاعشان كه از نزد وي آمده بودند مي گفتند كه به اله كرم گفتيم در محاصره دشمن واقع شده ايم و دشمن دارد نزديك مي شود ايشان ترك موضع خود را ننگ مي دانست و مي گفت ما نبايد در هيچ موقع از زندگي خود تسليم دشمن شويم و خون ما رنگين تر از خون امام حسين(ع) نيست كه با اندك ياران خود بر دشمن يورش برد و از پاي ننشست تا اينكه خون گرانبهايش در راه اسلام ريخته شد بنابراين ما رهرو اوييم و نبايد تسليم دشمن شويم كه ننگ است. كه با استقامت و پايداري خود بوسيله تير دشمن در همان سحرگاه روز چهارم تيرماه سال 67 به درجه رفيع شهادت نائل آمد و پيكر پاكشان مانند مولاي خود در منطقه ماند و به گفته خويش كه اين لباس رزم كه بر تن داريم كفن ماست و بگذاريد كفن ما همين لباس سبز حسيني باشد كه افتخار است. اما در اينجا مسئله اي را عنوان كنيم:‌وقتي كه اطلاع يافتيم ايشان شهيد شده و نتوانسته اند پيكر پاكشان را بياورند ما نمي دانستيم چگونه و چطور به مادر و خواهران و مخصوصاً نوعروس عزيزش خبر دهيم چرا چون سؤال مي كردند كه پيكر پاكشان كجاست بايد مي گفتيم كه ايشان مفقودالجسد شده و جسد ايشان در منطقه مانده است .

خداوند اين شهيد گمنام و مفقودالجسد ما را از ما پذيرا باش و راهش را راه حسين(ع) قرار ده.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده