در كنار يك خاكريز نشستيم، ديديم چهره مبارك نوراني دو تن از ياران با وفاي امام از دور نمايان شد، قاسم سليماني و صادق آهنگران و دو يار امام كه هميشه در سنگر شهادت مي‌جنگيدند و تن به ذلت نمي دهند آمدند.
نوید شاهد کرمان، شهید  غلامعباس سیفی يكم شهريور 1346، در روستاي علاء‌الدين از توابع شهرستان جيرفت متولد شد. سال1363، ازدواج‌كرد وصاحب يك پسر شد. پاسدار بود، يازدهم تير1365، در مهران بر اثر اصابت تركش به پشت سر، شهيد شد.

خاطرات دست نوشت شهید سیفی را مرور می کنیم:

-الان آماده حركت هستيم و ساعت شش مي‌باشد و رزمندگان را مي‌بينم كه هر يك ديگري را بغل گرفته و وعده همديگر را قيامت مي‌گويند مورخ 62/12/25 مي باشد روز جمعه شب شنبه آماده هستند.

-غروب است تاريكي شب را فرا مي‌گيرد و امشب حمله داريم و بچه‌ها يكديگر را در آغوش گرفته اند و هر كس زمزمه‌اي دارد وضو رفته ايم و آماده نمازيم و تمام خود را آماده نموده‌ايم و براي حمله آماده ايم كه بنده حقير اين جند سطر را در دفترچه خاطرات خودم مي‌نويسم.

-در تاريخ 62/12/24 گردان ما گردان حسين ابن علي نام داشت وارد منطقه عملياتي خيبر شد كه ابتدا در جزيره جنوبي بوديم و امشتب يعني شب 63/12/25 بنا هست كه عمليات ما شروع شود به اميد پيروزي رزمندگان اسلام  هم اكنون برادر آهنگران هم آمدند.

-در مورخه 63/12/22 اينجانب در شرق دجله در عمليات بدر زخمي شدم و بعد ما را به پشت خط انتقال دادند و از بيمارستان صحرايي پشت خط  به بيمارستان چمران اهواز و از بيمارستان شهيد چمران به تهران بيمارستان امام خميني مورخه 63/12/23 در تهران بود كه ديگر جراحي شده بودم و تا 64/1/5 در بيمارستان بودم و سه ماه مرحصي بودم و مورخه 64/4/17 به بيمارستان آمدم و تا الان كه مورخه 64/5/3 در حال بستري شده مي‌باشم.

-شب شنبه 62/5/8 بود و به دشمن حمله برديم و در حالي كه مي‌رفتيم يك دفعه به سنگر كمين دشمن رسيديم كه درون آن چند قبضه تير بار بود و ما هر چه رمز راتكرار مي‌كرديم نمي فهميديم تا رسيديم مي‌خواستيم به طرف آنها شليك كنيم.

- در تاريخ 61/5/8 بچه‌ها كه شب حمله كرده بودند در محاصره افتاده بودند از اينكه همه خسته وكوفته بودند مي‌روند جلو تانك كانالي افتاده بود علي كتير عراقي آمد براي شناساي دورابه برگشت و يك هواپيما در بالاقرار گرفته بود و هواپيما عراقي كه در بالا بو هنوز چند متري مي‌خواست كه علي كيتر به ما برسد فوراً هواپيماي عراقي بر سر علي كتير عراق بمب ريخت و آن را منفجر كرد.

-ساعت 5 بعد از ظهر بود بچه‌ها را مجهز كردند و تمام لشكر را آماده كردند در كنار يك خاكريز نشستيم ديديم چهره مبارك نوراني دو تن از ياران با وفاي امام از دور نمايان شد قاسم سليماني صادق آهنگران و دو يار امام كه هميشه در سنگر شهادت مي‌جنگيدند و تن به ذلت نمي دهند بچه‌ها با شعار صلي علي محمد يار امام خوش‌آمد محوطه را پر كردند بعد كه آمدند نشستد قران خوانده شد و بعد از آن به سخنان پرگوهر قاسم سليماني گوش داديم و آن روز در دهلران بوديم و آماده خط مقدم بويدم و برايد قسام نويد رفتن بعد از عمليات به پيش امام را دادند بعد از سخنراني قاسم نوحه رايي توسط برادر آهنگران شد.

منبع: اسناد بنیاد شهید استان کرمان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده