خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
چهارشنبه, ۲۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۱۲
از کل آن نود نفر، فقط تعداد اندکی آشنا به فنون نظامی بودند، اکثرا برای اولین بار سلاح به دست می گرفتند. اگر چه روحیه شان آن قدر بالا بود که چوب هم به دستشان می دادی، دخل دشمن را می آورند. کلیه ی آموزش های نظامی را در همان میدان جنگ آموختند.
سلاحشان ایمانشان بود

از کل آن نود نفر، فقط تعداد اندکی آشنا به فنون نظامی بودند، اکثرا برای اولین بار سلاح به دست می گرفتند. اگر چه روحیه شان آن قدر بالا بود که چوب هم به دستشان می دادی، دخل دشمن را می آورند. کلیه ی آموزش های نظامی را در همان میدان جنگ آموختند. خیلی ها حتی لباسشان، همان لباس های پلوخوریشان بود. با تنوع تجهیزات جنگی به تدریج آشنا شدیم. مثلا دانستیم مین چیست؟ خمپاره و آرپی جی چیست؟

مهم ترین شاخصه گروه ما این بود که همگی با ترس غریبه بودیم. ایمان، دلیری و باکی، بزرگترین سلاح ما بود. به قول سیدمجتبی، ایمان که باشد مابقی کبودها به واسطه همان ایمان حل و فصل می شود.

حرف درستی بود. در سایه ی ایمان، تقواو شجاعت در همان روزهای اولیه ی جنگ، تمام آن افراد نابلد به چنان مهارتی دست یافتند که حتی تکاورهای ارتش می پرسیدند؛ شما کجا آموزش دیده اید؟

می گفتیم ما اصلا آموزش ندیده ایم، اما آن ها باور نمی کردند.

خلاصه کم کم فهمیدیم جنگ یعنی چه!....

در این میان، ابتکار عمل سیدمجتبی کمک شایانی به فراگیری رزمنده های ناآشنا به فنون نظامی کرد. در هر گروه، یکی- دو نفر زبده و کاربلد را به عنوان مسوول دسته و مسوول آموزش قرار داد. همین امر باعث گردید کم کم مهارت ها از باتجربه ها به دیگران منتقل شود.

منبع: پنجه در پنجه رئیس جمهور/خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی/ جعفر کاظمی/1395


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده