همچون مولایش علی در محضر خدا عاشقانه به شهادت رسید؛ شهید مهدی کریمی
همچون جدش علي (ع) در روز شهادت علي و در مكاني كه علي به شهات رسيده بود، شهيد شد و به آرزوي ديرينه خود دست يافت، چون او شهادت را كوتاهترين راه براي رسيدن به خدا مي دانستند.

نوید شاهد آذربایجان غربی: روحانی و بسیجی شهید مهدی کریمی در خوی متولد و تحصیلاتش را تا اتمام کفایتین حوزه علمیه سپری می کند و از همان موقع تبلیغ اسلام و انقلاب را در دوران انقلاب و بعد از انقلاب  شروع و ادامه می دهد. از بدو تشكيل كميته و سپاه در آنها به فعاليت پرداخت و جزو گروه هاي اول بسيج بود. مهدی کریمی که فرمانده پایگاه پیرانشهر و بسیجی تمام عیار و روحانی بود، در تبلیغ اسلام و انقلاب هر جا و هر زمان که بود از هیچ تلاشی دریغ نکرد تا اینکه نوزدهم تیر ماه سال 1361 در پيرانشهر كه علاوه بر فعاليت در سپاه پيرانشهر، مسئول كارخانه قند پيرانشهر بود؛ همچون جدش علي (ع) در روز شهادت علي و در مكاني كه علي به شهات رسيده بود، شهيد شد و به آرزوي ديرينه خود دست يافت.
فرمانده پایگاه پیرانشهر یک بسیجی تمام عیار و روحانی

«و من طلبني وجدني و من وجدني عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلي دبته و مت علي دبته فانا ديته» 

بار ديگر خداوند بنده‌اي از بندگان مخلص و پاك و شيفته حق را بسوي خود فرا خواند و او كه جلوه‌اي از جلوه‌هاي معبود را نظاره گر شده بود به ديار عاشقان و به ديدار معشوق شتافت. 

مهدی کریمی در دوازدهمین روز بهاری فروردین سال 1320 در روستای با صفای قره ضیاءالدین شهرستان خوی، در خانواده ای پر از مهر و محبت متولد شد که در کانون این خانواده تربیتی نیکو یافت.
پدرش کشاورز بود و از طریق آن امرار معاش می کرد، مهدی کریم هم از همان کودکی با آن دستان کوچکش یارای پدر در کارها بود. حتی در پائیز و زمستان که در س می خواند ، باز هم در کنار درس خواندش ، پدرش را همراهی می کرد. دوره ابتدائی اش را در روستای خودشان (قره ضیاءالدین) به پایان برد. 
مهدی علاقه بسیاری به روحانیت داشت، بدین ترتیب در سن 13 سالگي وارد حوزه علميه خوي می شود و پس از تحصيلات مقدماتي در اين حوزه و به دنبال درگيريهاي لفظي و اعتراض به اعمال امام جماعت قلابي و دست پرورده رژيم طاغوتي (شيخ صادق) به مدرسه فيضيه قم عزيمت می کند. 

در سال 42 در جريان به خاك و خون كشيدن فيضيه حضور داشت كه توسط چندين تن از ياران از آن مهلكه فراركرده بود و خودش را به تهران رسانده بود. در تهران فعاليت گسترده اي داشت تا اينكه در يكي از سفرهايش به قزوين جهت ارشاد مردم شناسائي و دستگير شد. مدت 6 ماه در زندان قزوين تحت شكنجه و بازجويي قرار گرفت و در يك سلول انفرادي تنگ و تاريك و مرطوب زنداني شد. اما به علت فشار روحانيت متعهد تهران از زندان آزاد و به شهر خوي برگشت و در اين شهر به تبليغ اصول اسلامي پرداخت ولي باز هم با مخالفت روحاني وابسته به رژيم روبرو شد و توسط ساواك از رفتن به مساجد منع شد و شهيد مجبور شد كه كار تبليغ را در روستاهاي اطراف انجام دهد. ولي باز ساواك مانع شد بالاخره او براي تامين معاش خانواده مدتي در لباس روحانيت به كارگري پرداخت، ولي چون نمي‌توانست کارگری با  لباس مقدس را به وجدانش بقبولاند، ناچار بعد از راز و نياز با پروردگارش در محيط خانه اين لباس را از تن درآورد و آستين بالا زد و به كارگري در كارخانه قند خوي پرداخت و در لباس كارگري به كار تبليغ مشغول شد.
قبل از انقلاب امر مقدس ازدواج را بجای آورد و حاصل آن یک دختر شد.

در دوران انقلاب فعاليت چشمگيري داشت و از بدو تشكيل كميته و سپاه در آنها به فعاليت پرداخت و جزو گروه هاي اول بسيج بود. 

مهدی کریمی که فرمانده پایگاه پیرانشهر و بسیجی تمام عیار و روحانی بود، در تبلیغ اسلام و انقلاب هر جا و هر زمان که بود از هیچ تلاشی دریغ نکرد تا اینکه نوزدهم تیر ماه سال 1361 در پيرانشهر كه علاوه بر فعاليت در سپاه پيرانشهر، مسئول كارخانه قند پيرانشهر بود؛ همچون جدش علي (ع) در روز شهادت علي و در مكاني كه علي به شهات رسيده بود، شهيد شد و به آرزوي ديرينه خود دست يافت. چون او شهادت را كوتاهترين راه براي رسيدن به خدا مي دانستند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.


منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده