وصیتنامه سردار شهید حسينعلى نورى فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر ویژه شهداء
چهارشنبه, ۱۴ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۹
خدایا گر چه من لياقتش را ندارم و ليكن آرزوى شهادت را كه در قلبم و روحم جا پيدا كرده است و تنها خواسته من از توست برآورده كن. من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين گستاخانه و بى ادبى از تو طلب آنرا مى كنم.

بسم الله الرحمن الرحيم

خداوندا آنچه رضاى تو در آن است بر من ارزانى دار.

خدايا اين وصيتنامه را در حالى مى نويسم كه با كوله بارى از گناه به هيچ جا پناه نبرده ام و فقط شرمنده و درمانده رو به درگاه تو آوردم زيرا كه در رحمت تو هميشه باز است و لطف و مهر تو چنان عظيم است كه با اين كوله بار گناه باز بنده ات را مى بخشى و او را مى پذيرى .

اى خداى بزرگ تو خود شاهد هستى، من عاجزم و ناتوان از اينكه شكر نعمت هاى تو را به جاى آورم و به من توفيق اين را عطا فرمودى كه به عنوان يك پاسدار اسلام و يك پاسدار قرآن واقع گردم در صورتى كه من لايق اين همه نعمت نبودم. خدا توفيق جهاد در راهت نصيبم گردان.

خدایا گر چه من لياقتش را ندارم و ليكن آرزوى شهادت را كه در قلبم و روحم جا پيدا كرده است و تنها خواسته من از توست برآورده كن. من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين گستاخانه و بى ادبى از تو طلب آنرا مى كنم.

با توجه به اينكه مدتى است وارد مبارزات سياسى و نظامى شده ام و به همين خاطر نسبت به خانواده ام رسيدگى نكردم و به خصوص پدر و مادرم و هيچ وقت هم نتوانستم خودم را قانع كنم كه مسئوليت را رها كنم، طلب بخشش دارم از حقى كه بر گردن من داشته اند و نتوانستم اين حق را ادا كنم .

پدر و مادر عزيزم من نمى توانم زحمات شايان شما را در رابطه با پرورش خودم حتى عنوان كنم تا چه رسد به اينكه بخواهم تشكرى بكنم . من دوران نادانى و جهالتم باعث اذيت و آزار شما شدم و از شما پدر گراميم و شما مادر مهربانم مى خواهم كه مرا حلال كنيد و شما را به خدا و شما را به جان امام حسين (ع) و شما را به جان حضرت فاطمه زهرا (ص) مرا حلال كنيد و اگر بخشش شما در اين باب و يا در رابطه با اعمال گذشته من نباشد.

و اى پدر من از شما عاجزانه و تنها تقاضاى من اين است كه مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد و از خواهرانم يك بيك مى خواهم مرا حلال كنيد. اگر احيانا شما را اذيت و آزار كرده ام و شما را به خدا كه در مرگ من گريه نكنيد .

و از برادرانم مى خواهم كه مرا حلال كنند چون زحمت من را زياد كشيده اند و از همه آنها مى خواهم راه من را ادامه بدهند و باز از شما خانواده عزيزم كه حق فراوانى نسبت به من داريد مى خواهم در مرگم جشن بگيريد و نگذاريد كه خداى ناكرده از گريه شما دشمن خوشحال شود.

موقعى كه به ياد من مى افتيد در ذهن خودتان حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) را بياد بياوريد و اگر هم خواستيد گريه كنيد به امام حسين (ع) گريه كنيد كه چگونه على اصغرش و اكبرش را داد و همه ياران را داد و خانواده اش را يعنى حضرت زينب (س) و سكينه(س) و همه هستيش را داد و به اسارت بردند.

پس در مقابل اين همه مصيبت هاى امام حسين (ع) خون فرزند شما چه ارزشى مي تواند داشته باشد و هر موقع به ياد من افتاديد به بدن پاره پاره امام حسين (ع) گريه كنيد.

به هر حال باز از شما عزيزان مى خواهم كه در مرگ من اشك نريزيد و خوشحال باشيد و از كليه برادران و خواهران كه مرا ميشناسند درخواست دارم كه مرا حلال كنند و براى من از خدا طلب بخشش كنند شايد به خاطر حرمت دعاى مومنين خداوند از تقصيراتم بگذرد و خواست هاى من از خانواده ام اين است مرا ببخشيد و فرزندم مجيد را نسبت به اسلام دلسوز و با تربيت اسلامى ببار آوريد و از مجيد خوب مواظبت كنيد.

خدايا شيرين تر از جانم چيزى ندارم كه در راهت بدهم آنهم از خودت است.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.

حسين نورى
خدایا؛ من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين آن را از تو طلب مى كنم
خدایا؛ من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين آن را از تو طلب مى كنم
خدایا؛ من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين آن را از تو طلب مى كنم
خدایا؛ من شايد واژه شهادت را نشناخته ام كه اينچنين آن را از تو طلب مى كنم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده