شهید غلامرضا آخرین باری که عازم جبهه در ایستگاه راه آهن بود گفته بود دیگر از زخمی شدن و آمد و رفت به جبهه خسته شده ام و امیدوارم خداوند انشاء الله این دفعه لطفی کند تا شهید شوم
 
به گزارش نوید شاهد آذربایجانشرقی :

غلامرضا در سال 1342 در شهر تبریز محله کوچه باغ در یک خانواده متوسط و مومن متولد شد. غلامرضا سومین فرزند خانواده بود و دارای چهار برادر می باشد و برادر کوچکترش شهید حسین نوین می باشد. غلامرضا در دبستان آذرآبادگان نزدیکی منزل مشغول تحصیل شد و با نمرات خوب به تحصیلات راهنمایی ادامه داده و در رشته علوم انسانی (اقتصاد) وارد دبیرستان فردوسی تبریز شد. از ویژگیهای بارز شهید در دوران تحصیل رشد فکری و ابتکارات او بود و همزمان با تحصیل در دوران راهنمایی، مواجه با پیروزی انقلاب شد و همگام با سایر دوستانش در مسجد حاج شفیع کوی شهید شهری (شهریار) با آشنایی قرآن و اصول عقاید در کلاسها شرکت می کرد و پس از انقلاب در سال 1358 بنا به فرمان حضرت امام (ره) برای فراگیری آموزش های نظامی و رزمی و اعلام بسیج عمومی جهت گذراندن آموزشهای نظامی و عقیدتی عازم پادگان آموزشی سپاه در خاصبان شد و بعد از مراحل قبولی در سپاه توانست به اتفاق دوستانش مخصوصاً شهید محمد آذرآبادگای حق به عنوان مربی اسلحه شناسی و تاکتیک در مساجد تبریز برگزیده شد. شهید غلامرضا با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 به عنوان یک مسلمان در جبهه های نبرد به عنوان یک وظیفه شرعی دینی شرکت نمود و در سال 1360 پس از فرمان امام (ره) در عملیات حصر آبادان به عنوان نیروی بسیجی عازم جبهه شد و پس از مجروح شدن در عملیات از قسمت پا به بیمارستان ارتش در شهرستان کرج پس از عمل جراحی به تبریز بازگشت. شهید در سال 12/8/1360 به عنوان پاسدار رسمی در سپاه ثبت نام گردید که مواجه به آخرین سال تحصیلی در دبیرستان بود که نتوانست ادامه تحصیل بدهد. در سال 61 مجدداً عازم جبهه شد و در عملیات والفجر 3 و 4 به عنوان معاونت پرسنلی لشکر مشغول شد. دوستانش از نماز شبها- قرآن خواندن و مناجاتها و فداکاری او تعریف می کردند و همیشه به مستحبات و نوافل عمل می کرد.پس از شهادت برادر کوچک شهید حسین نوین در عملیات مسلم بن عقیل در 12/7/1361 جهت ادامه راه برادرش به جبهه اعزام شد در عملیات خیبر به عنوان معاون گروهان به علت زخمی شدن در 6/12/1362 به بیمارستان رازی مشهد منتقل شد.

شهید غلامرضا آخرین باری که عازم جبهه در ایستگاه راه آهن بود گفته بود دیگر از زخمی شدن و آمد و رفت به جبهه خسته شده ام و امیدوارم خداوند انشاء الله این دفعه لطفی کند تا شهید شوم. آخرین نامه شهید به خانواده اش بعد از 40 روز دوری در تاریخ 24/12/1363 در عملیات بدر با رمز یا زهرا سلام ا… علیها ساعتها پارو زدن در باتلاق های هورالعظیم و انهدام دشمن بعثی به فرماندهی سردار شهید آقا مهدی باکری در شرق دجله به شهادت رسید و پیکر مطهر شهید تا آبان ماه 86 مفقود بوده که پس از رجعت پیکر مطهرش در کنار مزار بردار شهیدش حسین نوین در وادی رحمت آرام گرفت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
 
منبع : مرکز اسناد آذربایجانشرقی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده