مناجات شهيد خیرالله الطافي ؛
خدایا يعني ميشه يک روز برم کنار قبر اباعبدالله الحسين و اونجا تو را قسم بدهم که من و ببخشي ...
محرم راز / يعنی می شه که من امام زمان را ببينم؟ / خدایا وقتی که پاک شدم آن وقت مرا شهيد کن
نوید شاهد فارس:
شهيد خیرالله الطافي در ششم اردیبهشت ماه 1340 در روستاي امامزاده اسماعيل از توابع شهرستان اقليد ديده به جهان گشود. دوران تحصیلات را تا مقطع دیپلم در رشته علوم انسانی در مرودشت گذراند.  در سال 1363 فرماندهي سپاه پاسداران منطقه بيضاء را به عهده گرفت. پس از یک سال بنا به مصلحت مسئولين وقت به فرماندهي سپاه قيرو کارزين منصوب و به خدمت مشغول شد . شهيد خیرالله الطافي سرانجام طی شرکت در عملیات های متعددی در چهارم تیر ماه 1367 با سمت فرماندهی عملیات در جزيره مجنون با قلبي مملو از عشق پروردگار به شهادت رسید. روحش شاد


( متن مناجات )
 سپاس خداي را که مرا خلق کرد
 سپاس خدای را که مرا در زمانی خلق کرد که کشور در حال انقلاب، جنگ و امتحان است.
سپاس خدای را که مرا مسلمان و شيعه خلق کرد
 سپاس خدای را که مرا در زمانی خلق کرد که امام بزرگوار خمينی کبير نيز حضور داشته و پيامبر گونه رهبری مردم را به عهده گرفته و مردم را راهنمايی و ارشاد می کند.
 و سپاس خدای را که اين مرد بزرگ پير جماران را به اين مردم داد تا از وجود مقدس ايشان استفاده نمايند.
 سپاس خدای را که مرا سالم آفريد. سپاس خدای را که به من روح و جسمِ سالم داد تا بتوانم در اين جمهوري اسلامي خدمت نمايم.

خدايا، بارالها هر چه ما تو را شکر گذاريم و سپاس تو را به جاي آوريم حتي اگر از بدو تولد تا روز مرگ سر به سجده شکر تو داشته باشيم که نمي توانيم  باز هم شکر يک نعمت از نعمت هاي عظيم تو را نمي توانيم به جاي آريم، پس خدايا،خالقا،آفريدگارا در روز قيامت با اين همه ناسپاسي هاي ما در مقابل نعمت و رحمت هاي فراوانت چه خواهي کرد وقتي که پيامبر عظيم الشان اسلام که رسول الله و حبيب الله است

 الهي لا تکلنی به نفسی حتي طرفة العين مي گويد ما چه بگوئيم و چه بکنيم وقتي مولاي متقيان امير مؤمنان علي(ع) که به دو قبله نماز گزارد و به دو شمشير جنگ نمود و در خانه حق آمد و در خانه حق رفت و تو او را به ولايت برگزيدي از خوف قيامت به خود مي لرزد و ظلمت نفسي مي گويد ما چه بگوئيم وقتي معصومين در دنيا اين همه سختي ها را تحمل کردند اين همه محروميت ها را کشيدند باز هم خوف قيامت دارند، پس ما با اين همه گناه و عصيان و بي بند و باري و بي توجهي ها چه بکنيم .خدايا هيچ راهي برای ما باقي نمانده جز اين که به رحمت واسعه ات اميدوار بوده و دست گدائي بدرگاهت دراز نموده با حالت تضرع و زاري از روي ناچاري بگوئيم :
« اي پروردگار جهانيان اي رحمان، اي رحيم، اي خالق، اي حکيم و اي فاضل » الهي آمنا بفضلک ولا يامنا بعد لک خدايا تو بزرگي الرحمن راحمينی اگر ما کوه گناهيم درياي رحمتت قوی تر است .

خدايا مي دانيم که سراپا تقصير هستيم بار گناهانمان سنگين است ما نتوانسته ايم به وظيفه و حتي کمتر از وظيفه عمل کنيم اما خودت ما را ببخش خدايا خودت ما را بيامرز اي آفريدگار جهان اي تواناي مهربان خودت همه ما را در روز قيامت در کنار نيکانت جاي بده. خدايا سگ اصحاب کهف گرگ يوسف ناقه صالح با نيکانند ما در کجائيم.
يا رب ارحم ضعف بدني.
 آفريدگار جهان هر چند که من غرق در گناهم اما مايوس نيستم که گناهي بر گناهانم افزوده شود و بر اساس اين که توفيقم دادي که در دانشگاه امام حسين(ع) ثبت نام نموده و در کنار زائران و عزاداران واقعي حرم حسيني قرار گيرم تو را سپاس مي گذارم . خدايا حالا که توفيقم دادي که در کنار رزمندگان اسلام قرار گيرم تو را به خون پاک و ريخته شده گل هاي پرپر شده انقلاب و جنگ تحميلي قسمت مي دهم که مرا بيامرزي و از گناهانم در گذری و از همه تقصيرات مرا معذور داری هر چند که خودم خود را معذور نمی دانم با آن که چشمم باز و گوشم شنواست و قلبم نيز سالم است، حق را مي بينم و مي شنوم و درک مي کنم پس بايد عمل کنم اما خدايا تو مي دانی با همه اين ها عاصی و گنهکار و مقصرم اما از درگاه با عظمتت مي خواهم که مرا ببخشی و بيامرزی که همانا تو آمرزنده مهربانی.

بار خدايا تو قادری بر همه کارها و دانائی بر همه امور و تقدير همه را تو مشخص مي کنی و ليکن با فرموده خودت در اين آيه شريفه که مي فرمائي:
يا ايها الذين آمنوا ان تنصرالله ينصرکم و يثبت اقدامکم.
پس مرا هدايت کن که در راه ياريت قدم برداشته و پس از آن پيروز و سپس در راه خودت استوارم گردان آمين رب العالمين.
معبودا تو را سپاس مي گويم که مرا موفق نمودي که بتوانم نام تو را بر لب آورم هر چند که هنوز تو را نشناخته ام بلکه خودم را نيز نشناخته ام بلکه اگر شناخته بودم بر اساس حديث معروف مولايمان علي من عرف نفس فقد عرف رب پس تو را نيز مي شناختم و اگر تو را مي شناختم ديگر روح در کالبدم نمي ماند زيرا آن که خدا را شناخت نعمت ها و صواب ها و عقاب ها را با عين اليقين مي بيند و آن که حقيقت را به عين اليقين ببيند ديگر زنده دنياي فاني نيست و بهشت را مي بيند با همه نعمت هاي آن و جهنم را با همه عذاب ها و معذبين هر گناه را مشاهده مي کند و هر کس معذبين گناه ها را ببيند ديگر گناه نمي کند، هيچ بلکه به گناه نزديک نمي شود و فکرش را هم نمي کند و من که غرق در گناهم هر کجاي زندگيم را نگاه مي کنم گناه است و مي دانم که پرونده ام از اعمال بيهوده و گناهان کبيره کثيره پر است

چگونه شناخت تو را داشته باشم و بگويم تو را شناخته ام؟! خدايا مردم مرا نمي شناسند و به من به چشم يک پاسدار يک مؤمن نگاه مي کنند مردم ظاهر مرا مي بينند برای بعضی ها حرف مي زنم درس خداشناسی مي گويم اما خودت می دانی و خودم نيز از مردم بهتر خودم را مي شناسم و مي دانم که پرونده ام سياه است با همه اين ها با همه آنچه را که تو مي داني که من آرزوي دانائي و يا ناداني در نهان و آشکار کرده ام تو را قسم به اهل بيت عصمت و طهارت مي دهم که مرا ببخش خدا تو مي داني که بنده ضعيف و حقير و ذليل و مسکين و مستکين تو جز تو کسي را ندارد و خدا تو مردم را مامور به ظاهر کردي و مردم فريب ظاهرم را خورده اند اما خودم مي دانم که عاصي و گنهکارم و تو نيز بهتر مرا مي شناسي که چه هستم پس بارالها مرا به کرم و عزتت ببخش و مرا عقوبت نکن از آنچه خلاف کرده ام و بازخواست نکن از آنچه وظيفه داشتم ولي بدان عمل نکردم

بارالها خالقا پروردگارا
زبانم لال است فکرم به جائي نمي رسد چون هر چه در خاطراتم از دوران کودکي نوجواني و جواني تابحال مي گردم و ورق مي زنم پرونده ام جز گناه و تيرگي چيزي نمي بينم، پس خودت بگو که چه کنم به که روي آورم آيا چون مسيحيان به ديرها روي آورم و در نزد تو که آبروئي ندارم در نزد مردم نيز خودم را رسوا سازم و يا چون کائنان و مرتازان به کوهستان رفته و در اين امتداد خود را بيشتر در منجلاب برم که تو اجازه نداده ای پس راهی ندارم جز اين که باز هم تو را به دوستان و رسولانت قسم دهم و به ائمه اطهار و فاطمه زهرا(س) متوسل شوم .
خدا شايد اين چيزها را هم که مينويسم برای خودنمائی برای فخر فروشی و چيزهای ديگر دنيوی باشد پس بله که روي آورم و کدامين درب را بکويم و رازهاي دروني را با که در ميان بگذارم که محرم راز باشد و چه کسي دردم را دوا کند « الهي و ربي من لي غيرک » خدا من جز تو کسی را ندارم خدا من شرمم می آيد که با آن همه گناه و نافرمانی هائی که داشته ام باز هم تو را بخوانم اما چون تو گفته ای بگرد ای بنده من آمده ام جوابم بده، خدا به زمين روم به کوه روم به دريا روم به کدامين منطقه و مکان روی آورم که تو نباشی و از آن تو نباشد «لايمکن الفرار من حکومتک» خدا نمي توانم از حکومت تو فرار کنم خدا خودت مي دانی که چقدر گناه کرده ام که اگر يکی از گناهان در نزد بندگانت افشاء شود ديگر خودم را مي کشم و حاضر به ادامه زندگی نيستم و شرمم مي شود که يک بار فقط آن گناه را که در حضورت انجام داده ام تکرار کنم و به زبان بياورم .

خدا با اين پرونده سياه بعضي از برادران بعضی از رزمندگان يا به تعارف و يا به حقيقت از من التماس دعا دارند اما من که خودم نفسم را می شناسم ولی باز هم تو را قسم می دهم که حوائج شرعيه همه مسلمين را برآورده به خير بگردان آمين يا رب العالمين. رزمندگان اسلام را نصرت عطا بفرما معلولين و مجروحين را شفاي عاجل عنايت فرما. اسيران اسلام مفقودين عزيز را به سالم به خانواده هايشان باز بگردان امام بزرگوار ما را تا رسيدن امام زمان(عج) حفظ بفرما

 خدایا خودت بهتر مي داني که اين انقلاب اسلامي بخاطر نام اسلام چقدر دشمن دارد مطهري ها و بهشتي ها و رجائي و باهنرها و دستغيب و امام جمعه را شهيد کردند جنگ را به ما تحميل کردند مردم ما همه مشکلات را بجان خريدند جوان هاشان را دادند و زندگيشان را دادند و هنوز هم هر روز بيشتر از روز قبل وارد ميدان نبرد مي شوند اما خوب می دانی که خيلی صبر کردند اين مردم خدا اين ها همان قبل از انقلابی ها هستند اين ها همان شاهنشاهی ها هستند و اين را هم می دانند که در حال امتحان هستند  ولي پس ديگر کمک کن خودت و مسئله جنگ را به نفع اسلام تمام کن.

 خدایا تا کي ما بايد امتحان بشيم تا کي بايد تنبيه بشيم تا کي بايد شبانپورها ـ علوي ها ـ نوري ها ـ حق پرست و حبشي ها و مهدي زارع ها را تقديم اسلام کنيم تا کي من بدبخت شرمنده بشم پيش خانواده هاي شهدا تا کي بايد سرم را زير بيندازم، آخه مردم به من ميگن تو پاسداری خدا خودت شهادت در راهت را نصيب من کن رزمنده ها را پيروز کن خدا اما يک حرفي دارم خدا اگر اين مرگی که من فکر می کنم شهادت در راه توست باز هم برای تو نيست و مي دونی يک موقع می تونم برگردم آدم بشم و تو را فراموش نکنم به من کمک کن که در راه تو قدم بردارم وقتی که پاک شدم آن وقت مرا شهيد کن خدا،

خدا تو خودت مي داني مادر شهدا همسر شهداء و خواهر شهداء هر کدام چه حرفي دارند خدا خودت تو دل بچه هاي شهدا هستی خبر داری که چه می گذرد پس اين ها تا کی بايد صبر کنند. خدا کافی داد مي زد، کي مي شود که در کشور اسلامي شراب فروخته نشه؟! بي حجابي و بي بند و باري نباشد.؟! امام از تبعيد برگرده؟! کي ميشه که مهدی بياد هر چند که اون حرف هاش را با اخلاص مي زد.
 اما حالا که به من فرصت دادي با همه گناهانم رو به تو بيارم و حرف هاي دلم بزنم و با تو راز و نياز کنم من هم می گم امام امت را نديدم يعنی می شه که من امام زمان را ببينم؟ ميشه که من پيروزي رزمندگان را ببينم؟ میشه برم کربلا را زيارت کنم؟ خدا تو همه عمرم اين همه خوردم اين همه پوشيدم اين همه پول خرج کردم اين همه گناه کردم فقط يک مرتبه تونستم برم زيارت امام هشتم. حالا يعني ميشه يک روزي برم کنار قبر اباعبدالله الحسين و اونجا اين حرف ها را بزنم و اونجا تو را قسم بدهم که من و ببخشي خدا يعني تو من و می بخشی...
 هر چند گنهکارم ولي اميدوارم از درگاه احديت تو، اميد دارم چرا که تو آن زن فاحشه يعني شعوانه را بخشيدي ولی من باز هم خودم را کمتر از اون می دنم چون که اون اراده داشت ترک گناه کرد جهل شبانه روز در صحرا و بيابان گريه کرد تا او را بخشيدي ولی من که مي دونم هنوز اين حرف هام تموم نشده دوباره مشغول گناه می شم دوباره نافرماني مي کنم غيبت مي کنم و هزاران گناه ديگه انجام مي دم سرنوشت من چي مي شه پس خدا چه کار کنم اگر تو مرا نبخشي به کي روی بيارم به کی بگم من از خدا خواستم ولی خدا مرا نبخشيد ولي همه مي دونن که هر که واقعاً توبه کند خدا اون و مي بخشه الهي و ربي من لي غيرک.
خدا،خدا،خدا غير از او کسي را ندارم.
خدا بحق محمد و آل محمد مرا عفو کن
 آمين يا رب العالمين

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده