شهدای ماه مبارک رمضان
در مسجد جوانان روستا را جمع مي كرد وبراي آنها سخنراني مي نمود ونماز جماعت را برگزار مي كرد جوانان روستا را جهت برگزاري دعاي كميل-ندبه-توسل -زيارت عاشوار دعوت مي كرد


نوید شاهد ایلام

عبدالحسين پاليزبان  روز پنجم ماه مرداد سال  1346 در روستای قلعه تسمه دره شهر در خانواده اي مذهبي ومستضعف ديده به جهان گشود . شهيد در سن هفت سالگي به مدرسه راه يافت كه تا پنجم ابتدائي در روستاي قلعه تسمه يعني زادگاهش پشت سر گذاشت  واز اول راهنمايي در شهرستان دره شهر با تمام مشكلات وتهيدستي خانواده اش دست وپنچه نرم نمود كه تا به كلاس دوم دبيرستان پيش رفت .تعطيلات تابستاني جهت امرار معاش خانواده اش به كار وتلاش مي پرداخت در كار هاي كشاورزي دوشادوش ديگر اعضاي خانواده اش مشغول فعاليت بود وچون شهيد فردي مومن بودو  بيش از اندازه به اسلام وقرآن وامام علاقه داشت به دلیل همین خصوصیات اخلاقی خوبی که در وجودش بود  در ميان مردم روستا شخصي مورد اطمينان ومورد علاقه به شمار مي رفت.  اهل مسجد و نماز جماعت بود  نمازش را به وقت در مسجد اقامه مي نمود وقرآن را تا حدودي حفظ بود و در مسجد جوانان روستا را جمع مي كرد وبراي آنها سخنراني مي نمود ونماز جماعت را برگزار مي كرد جوانان روستا را جهت برگزاري دعاي كميل-ندبه-توسل -زيارت عاشوار دعوت مي كرد وبه امام و روحانيت علاقه خيلي زياد داشت .  ویت می کرد كه به منافقين كوردل گوش ندهيد چونكه آنها دشمان امام و روحانيت هستند به علت عشق و علاقه وافری که به شهادت داشت تحصیل خود را در دبیرستان رها وجبهه رفتن را بر ادامه تحصيل ترجيح داد. وبه نداي امام لبيك گفت در سال 61جهت رفتن به بسيج ثبت نام كرد وبه بسيجيان عاشق اسلام وامام پيوست ودر  حين مانور گلوله اي به بازوي وي اصابت نمود ومجروح شد وچون نمي خواست خانواده اش از مجروح شدن وي اطلاع حاصل كنند به بيمارستان امام شهرستان ايلام اعزام وبعد از چند روز دوباره  به آموزش خود در حالیکه هنوز مرخصيش به اتمام نرسيده بود ادامه داد . و بعد از اتمام آموزشي مرخصي را به تمام نيروهاي آموزش دیده دادند . شهيد پاليزبان هم همراه آنها به خانه برگشت وحدود 15 روز بود كه مجروح شده بود خانواده از مجروح شدن او اطلاعي نداشتن ويك روز كه مادر شهيد دستش را گرفته بود شهيد گفته بود مادر زياد فشار نياوريد كه دردم ميگيرد. با اصرار مادر ایشان مجبور شد كه قضيه را تعریف کند.  وپايان آموزش مرخصي كه گذشت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان دره شهر منتقل شد و بنا به تشخيص مسئول پاسداران دره شهر ولياقتي را كه شهيد داشت  سرپرستي نيرو هاي مقاو مت شهرستان دره شهر وحومه انتخاب شد  و آموزش نيروهاي دانش آموزي اعم از دبيرستان تا راهنمايي را بعهده گرفت و به آنها تاكتيك نظامي وفنون رزمي وآموزش اسلحه ياد مي داد او در اين رابطه فعاليت هاي زيادي را نشان داد وتمام مسئولين سپاه ازشهيد بي نهايت رضايت داشتند و او را برادر وحتي آنها او را نور چشم خود لقب داده بود وبعد از يكسال كه مسئوليت ها یش را به نحو احسن انجام داد .سپاه پاسداران دره شهر نکه می خواست نيروهاي بسيجي را به جبهه اعزام كند  در اواخر ماه مبارك رمضان ،  عيد سعيد فطر كه در گلزار شهداء در قلعه تسمه دره شهر  برگزار گرديد .نيروهاي بسيجي آماده اعزام شدند كه مسئوليت آن را  عبدالحسين پاليزبان را بر عهده داشت با اصرارخود شهيد اسمش به ليست نيروهاي اعزامي اضافه شد ودر همان عيد سعيد فطر به جبهه اعزام شدند 18 روز در شهرستان دهلران موندن و بعد جهت عمليات مهران -كله قندي اعزام شدند ، شهيد جزو گردان 505 محرم بود كه عمليات والفجر 3 در مهران محور كله قندي بين نيروهاي اسلام ونيروهاي بعثي شدت گرفت  و نیروهای بعثی کله قندی که از حساس ترین منطقه نظامی بود به تصرف خود درآوردن و در همان جا بود که پاسدار اسلام وقرآن در نوزدهمین روز مردادماه 1362   در شب عمليات بوسيله مين مجروح وسپس توسط  تيربار نيروهاي بعثي به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت درراه خداوند متعال بود رسيد.   

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام      

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده