خاطرات زنان در دفاع مقدس/
روایت زیر بیانگر حضور زنان در دفاع مقدس و کمک های فراوان آن ها در پشت جبهه را بازگو می کند.
من عطر فرزندانم را در این لباسها می بویم

نوید شاهد: بیشتر بچه هایی که در جبهه های جنوب، رفت و آمد داشتند، حداقل تابلوهای «ستاد بیت الزهرا (س) و پایگاه پشتیبانی شهید علم الهدی» را به چشم خود دیده اند.

این ستادها از همان روزهای آغازین جنگ، در اهواز تشکیل شده بود و در انجام کارهای تدارکاتی از قبیل: تهیه غذا، لباس و سایر مایحتاج رزمندگان اسلام نقش مؤثری ایفا می کرد.بسیاری از مادران شهدا و ایثارگران، داوطلبانه از شهرهای مختلف کشور به این پایگاهها می آمدند و خواهران خوزستانی را در انجام کارهای خدماتی جبهه کمک می کردند. تعداد این خواهران ایثارگر، مخصوصاً وقتی که شایعه انجام عملیاتی قوت می گرفت، به طور چشمگیری افزایش می یافت.

خواهران در آنجا شور و حال معنوی عجیبی داشتند. وقتی دور طشت لباس می نشستند، هرکس دلش می خواست از دیگری سبقت بگیرد. خواهران با ذکر خدا و فرستادن صلوات لباسهای خون آلود مجروحان را می شستند.

در «خیاط خانه» ستاد، خواهری بود به نام خانم «سماواتی». دو فرزند و یک برادرش به نام «علی سماواتی» شهیده شده بودند. او علی رغم کهولت سن، از صبح علی الطلوع پای کار می نشست و هرچه اصرار می کردیم که حداقل یک مقدار استراحت کنید، قبول نمی کرد. خانم سماواتی می گفت:«من عطر فرزندانم را در این لباسها می بویم.»

به نقل از: خواهر پازوکی

منبع: ، منظومه زینبیه (جلوه هایی از مقاومت زنان در هشت سال دفاع مقدس)، تهران، مؤسسه فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1376

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده