شهید تیر ماه
شنبه, ۰۳ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۹
شهید فاضل سعدون اسعدی فرزند سعدون در سال 1318 در عراق چشم به جهان گشود. ایشان در بغداد علیه رژیم منفور بعثی به مبارزه برخاسته و از یاران امام موسی صدر بودند که در سال 59 مزدوران بعثی ایشان را دستگیر و پس از یک سال و نیم حبس اعدام و به شهادت رساندند.

شهید در سال 1320 در خانواده مستضعف و مذهبی چشم به جهان گشود و بر این مولود فاضل نام نهادند. دوران تحصیل را با زحمت و مشقت و سختی فراوان گذراند و علی رغم تنگدستی و مشکلات فراوان توانست از بهترین دانش آموزان باشد. پس از اتمام تحصیلات در رشته پزشکی در داروخانه ها مشغول شد.

ممکن است بعضی افراد پزشکی را به خاطر مسائل مادی انتخاب کنند اما او عاشق پزشکی بود زیرا به این وسیله می توانست به مجروحین خدمت کند. لذا روز و شب برایش معنا و مفهومی نداشت. همواره حق مردم را بر حق خود مقدم می دانست و یادمان نمی رود نیمه شبهایی که درب منزلمان را می کوبیدند و از او می خواستند برای معالجه بیمارشان با آنها برود. و او با عشق و علاقه خواب و استراحت را فدای خدمت می کرد و چیزی در مقابل این زحمات نمی خواست. به روستاها می رفت با مردم روستا می نشست و به مسائل پزشکی می پرداخت و در این حین به آموزش مسائل مذهبی نیز اهمیت می ورزید.

فعالیت های مذهبی:

شهید از دوران نوجوانی وارد عرصه مبارزه و کار فرهنگی شدند. از سال 1340 پرم دفاع از اسلام را به دست گرفت. وی علاقه خاصی نسبت به مرجعیت داشت و حتی خواهان ورود به حوزه بود. وقتی امام خمینی وارد نجف شدند شهید خود را جز سربازان امام قرار داد. افکار امام را منتقل می کرد و کتب ایشان را منتشر می کرد.

در بعد اجتماعی شهید استعداد بی نظیری در ارتباط با مردم  داشت و روابط ایشان در محدوده یک منطقه و یا یک شهر خلاصه نمی شد و همه اینها براید اسلام و انتشارش بود.

ویژگی های اخلاقی:

شهید از خلق و خوی اسلامی بالایی برخوردار بود. به بزرگترها احترام فوق العاده ای می گذاشت و به کودکان مهر و محبت می ورزید. با اقوام ارتباط تنگاتنگی داشت و به واقع صله ارحام را به جا می آورد. از زبان همسرشان بارها و بارها شنیده ایم که حتی یک بار در زندگی مشترکشان با ایشان به مشکلی بر نخوردند و حتی بحث و جدلی نکردند. بسیار رازدار بود و تا حد امکان به دیگران در مشکلاتشان یاری می رساند.

مسافرتهای شهید:

شهید در سال 46 به اردن سفر کرد تا در جنگ علیه اسرائیل حضور به هم رساند و مدتی در سنگر جهاد حاضر شد. در سال 56 به مکه مشرف شد و حج واجب را  ادا نمود.

خاطرات عجیب:

روزی عده ای دنبال او آمدند تا عقد ازدواج شرعی را برای دو نفر بخواند وقتی شهید به آنجا رسید در سفره عقد مشروب دید. تصمیم گرفت آن مجلس را ترک کند اما آنها اصرار کردند عقد را بخواند وگرنه بدون عقد مرد را وارد اتاق عروس می کنند و از آنجا که نزدیک عید بود بخشدار به او گفت که در صورت نخواندن خطبه عقد نمی گذارم برای عید در این شهر بمانی. شهید وقتی دید در صورت نخواندن خطبه عقد ممکن است ارتباط غیر شرعی برقرار شود خطبه را خواند و رفت. هنوز به منزلش نرسیده بود که شنید منزل عروس و داماد آتش گرفته است. این عده نزد شهید آمدند و عذرخواهی کردند و از او خواستند تا در شهر بماند. شهید تا روز عید در شهر ماند و با این کار حرف بخشدار را شکست. در روز عید بخشدار به منزل شهید آمد تا عید را تبریک و از او عذرخواهی کند اما شهید نپذیرفت.

دستگیری و شهادت:

شهید منزلش را برای کارهای جهادی اجاره کرده بود. دژخیمان در روز 21/11/58به آن منزل حمله کردند یکی از افراد گروه مبارز در منزل بود. وقتی از حمله رژیم با خبر شد با اسلحه ای که به همراه داشت توانست 11 نفر از آنها را به هلاکت برساند و خود به شهادت برسد. در روز 22 بهمن جلادان تا دندان مسلح مجددا به منزل شهید حمله و آن را محاصره کردند و در حالی که او بیمار بود او را دستگیر کردند و به مکانی نامعلوم بردند. پس از مدتی خبر شهادت را اعلام کردند.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده