خاطراتی از پدر شهید
نامه اي از منوچهر مبني بر سلامتي او مي رسد. بعد از چند روز مخابرات لوشان متن تلگرافي را از شهيد منوچهر به خانواده به اين مضمون تقديم ميكند. "پدر جان سلام مرا به همه برسان من به زودي عازم مأموريت ميشوم" متن اين تلگراف مثل اين بود كه سفير جدايي باشد، در روحيه پدر تأثير زيادي مي گذارد و پدر بار ديگر خود را خيلي سريع به فرزند مي رساند.
شهيد منوچهر گودرزوند؛ يك نقطه ي عطف در تاريخ لوشان گیلان
نویدشاهدگیلان: شهيد منوچهر گودرزوند در تاريخ 1338/10/9 در روستاي پاچنار در سه كيلومتري لوشان چشم به جهان گشود. كودكي شهيد در زندگي ساده ي روستا تا 7 سالگي سپري گرديد.
در آن زمان روستاي پاچنار فاقد مدرسه بود. شهيد مجبور شد براي، تحصيل، هر روز مسير پاچنار تا شهر لوشان را با پاي پياده طي كند. با توجه به اين مشكلات فراوان شهيد منوچهر دوره ي ابتدايي را در دبستان دهخداي لوشان با موفقيت به پايان رسانيد. شهيد منوچهر همزمان با تحصيل، بيشترين وقت خود را صرف امور كشاورزي به همراه پدر مي نمود. علاقه و پشتكار فراواني در اين باره داشت. هم اكنون درخت هاي به بار نشسته از دستان پر مهر شهيد منوچهر مصداق روشني بر اين مدعاست. در سال 1349 كه روستا با كم آبي روبرو بودف شهيد منوچهر همراه پدر موفق به حفر دو چاه عميق گرديد كه اين چاه ها نقش زيادي در نجات روستائيان از نابودي محصولاتشان داشت كه هنوز يكي از آن چاه ها باقي مي باشد. شهيد منوچهر بسيار با مؤدب و هميشه شاداب و سرزنده بود.

اوقات فراقت او يا در زمين هاي ورزشي و يا در زمين هاي كشاورزي سپري مي شد. علاقه ي فراواني به ادامه تحصيل داشت ولي با اين كه شهيد منوچهر دانش آموز بسيار كوشايي بود، زمينه هاي ادامه تحصيل براي دانش آموزان شهر كوچكي مثل لوشان امكان پذير نبود. شهيد منوچهر در خرداد سال 1358 در رشته علوم تجربي با معدل 15/34 در دبيرستان فلق لوشان فارغ التحصيل گرديد. در مهر ماه همان سال اقدام براي دفترچه آماده به خدمت نمود و در تاريخ 1358/11/16 به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد و دوره ي آموزشي را درپادگان عجب شير آذربايجان گذراند. اعزام به سربازي شهيد منوچهر همراه به درگيري هاي گسترده در مناطق كردستان بود. منافقان و سلطنت طلبان فراري و بسياري از گروهك هاي سياسي شكست خورده در انقلاب شكوهمند مردم ايران به رهبري امام خميني (ره)، با استفاده از چند گروه وابسته ي خارجي در كردستان، با همكاري مخفيانه رئيس جمهور وقت ايران (بني صدر) به رهبري سازمان هاي امنيتي غربي مي خواستند، انقلاب مردم ايران را از بين ببرند.

ولي جوانان غيرتمند و مسلمان ايران اسلامي اين توطئه را در نطفه خاموش كردند. شهيد منوچهر هم با درك اين موفقيت حساس داوطلبانه، عازم كردستان و پادگان سنندج گرديد. در تاريخ 1359/01/01 شب عيد به مدت 48 ساعت به مرخصي آمد و خيلي سريع به پادگان برگشت. در تاريخ 1359/01/25 خبر تير خوردن شهيد منوچهر درلوشان پيچيد و پدر شهيد در آن موقعيت خيلي خطرناك با تلاش فراوان خود را به سنندج مي رساند ولي به خاطردر گيري زياد سربازان باضد انقلاب نمي تواند خبري از منوچهر به دست آورد. وهمراه با مردم مسلمان از شهر خارج مي شود و بعد از چند روز سنندج به دست سپاهيان اسلام فتح مي گردد. بعد از چند روز نامه اي از منوچهر مبني بر سلامتي او مي رسد. بعد از چند روز مخابرات لوشان متن تلگرافي را از شهيد منوچهر به خانواده به اين مضمون تقديم ميكند. "پدر جان سلام مرا به همه برسان من به زودي عازم مأموريت ميشوم" متن اين تلگراف  مثل اين بود كه سفير جدايي باشد، در روحيه پدر تأثير زيادي مي گذارد و پدر بار ديگر خود را خيلي سريع به فرزند مي رساند.

پدر شهيد منوچهر مي گويد: در تاريخ 1359/3/27 ساعت 9 شب به پادگان سنندج رسيدم و شهيد را در آغوش كشيدم و فرداي آن روز ناهار را باهم در شهر سنندج خورديم و تا ساعت سه عصر با هم بوديم. و اين آخرين ديدار من با منوچهر بود. هنوز چند روزي از اين ملاقات شيرين من با منوچهر نگذشته بود كه در تاريخ 1359/04/5 خبر شهادت او را براي من آوردند و بلافاصله جهت تحويل جنازه به بهشت زهراي تهران مراجعه نموديم و فرزند شهيد خود را تحويل گرفتيم و شهر كوچك لوشان عطر خوش اولين شهيد را تجربه كرد. در تاريخ 1359/04/06 او را در كنار مرقد امام زاده حمزه (ع) لوشان به خاك سپرديم. من يادم هست كه تشييع جنازه ي شهيد منوچهر چه غوغايي در شهر لوشان ايجاد كرده بود.

تا آن زمان اين همه جمعيت را من نديده بودم. مردم واقعاً سنگ تمام گذاشتند واقعاً مي توان گفت ورود اولين شهيد به لوشان يك نقطه ي عطف در تاريخ لوشان بود و انقلابي ديگر ايجاد كرده بود. شهادت بود كه رزمندگان فراواني را به مناطق جنگي كشاند. آري شهيد منوچهر همان طوري كه در دوران زندگي اسوه ي مردانگي و ادب بود با شهادت خود تحول عظيمي در نسل جوان ايجاد كرد. و طعم شيرين شهادت را در ذائقه جوانان عزيز اين كشور چشاند. و همين ادامه ي شهادت طلبي ها بود كه امروز سربلندي و افتخار را براي ايرانيان به ارمغان گذاشته است. يادشان گرامي و راهشان هميشه پر رهرو باد.

قسمتی از وصیت نامه شهید: با سلام به اولياء خدا و آناني كه در راه اسلام و قرآن قيام نمودند و اسلام آخرين مكتب آسماني را احياء نمودند ملت عزيز اين انقلاب در سايه رهبر بزرگ انقلاب حضرت امام خميني شكل يافته است  و با خون هزاران شهيد آبياري شده است نگذاريد بدست يك عده از خدا بي خبر بيافتاد انقلاب اسلامي را با اداي دين خود به آن ياري نمايد به خدا قسم دين اسلام كاملترين دين است كه به مردم جهان هديه شده است از همه مردم مي خواهم كه حفظ اين انقلاب برهبري امام خميني باشند و نگذارند بي دينان بر آن غلبه كنند امريكا و شوروي اين ملت را همانطوريكه حضرت امام گفتند بتاراج بردند شاه خائن اين ملت را فروخته و فقط حقوق مي گرفت از مردم ايران و همچنين پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم مي خواهم پيرو  و مريد امام باشند و هرگز اين گوهر گرانبها را فراموش نكنند كه اين انقلاب به انقلاب حضرت مهدي(عج) وصل خواهد شد ديگر عرضي ندارم و تنها تقاضايم گوش بفرمان رهبر انقلاب اسلامي و همچنين شاگردي ايشان مي باشد.



برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۳/۳۱
0
1
سلام ودروبیکران به مظهرقدرت ایران.شهدامارادریابید.
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده