سالروز شهادت شهید ابوالقاسم شمس + دستنوشت
پس از دوران آموزش 8 ماه را در جبهه هاي كربلاي جنوب بود و تمام سعي و كوشش سقايي سربازان اسلام بود، همرزمان تشنه لبش را سیراب می کرد و حتي در موارد بيشماری شب از خواب خود مي زد و شام و ناهار را در ايستگاه صلواتي مي خورد و نماز را در كناره جاده در بيابان جنوب مي خواند. دیگر با گرمای جنوب رفیق دیرینه شده بود و باهمه سختیهایش الفتی گرفته بود تا اينكه سرانجام در تاريخ بیستم اردیبهشت 1363 در منطقه عملياتي جفير بعد از جانبازیها و رشادتها در مقابل دشمن بعثی بر اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر پاکش در گلزار شهداي حصار به خاك سپرده شد...
شهیدی از جزیره های جنوب؛ گذری در زندگی و نامه شهید ابوالقاسم شمس

نوید شاهد البرز:

"شهيد ابوالقاسم شمس" درهشتم اسفند سال 1343 درخانواده اي مومن و متعهد به اسلام و ولايت آل محمد(ص)ديده به جهان گشود و از آنجا كه خانواده علاقه به آل عصمت داشت؛ نام فرزند را ابوالقاسم نهادند.

شهيد دوران كودكي را همچون ديگر كودكان گذراند تا به سن هفت سالگي رسيد و براي رفتن به مدرسه ثبت نام نمود و شروع به آموزش درس نمود و در كنار آن پدرو مادر نيز فرزند را در جهت آشنايي با اسلام و احكام آن آشنا مي ساختند دوران دبستان را به خوبي گذراند و از اينجا بود كه نماز را آغاز نمود و از کودکی روح و جان ابوالقاسم با قران و احکام اسلام انس گرفت. از كودكي زورگويي را نمي توانست، تحمل كند و هيچگاه راضي به پايمال كردن حق كسي نبود و همیشه ظلم ستیز بود.

شهید تحصیلاتش را در دوم دبیرستان ادامه داد و پس از گذراندن نوجوانی اماده رفتن به خدمت مقدس سربازی شد و لباس مقدس سربازی به تن کرد و بی درنگ به جهاد با دشمن متجاوز پرداخت .

پس از دوران آموزش 8 ماه را در جبهه هاي كربلاي جنوب بود و تمام سعي و كوشش سقايي سربازان اسلام بود، همرزمان تشنه لبش را سیراب می کرد و حتي در موارد بيشماری شب از خواب خود مي زد و شام و ناهار را در ايستگاه صلواتي مي خورد و نماز را در كناره جاده در بيابان جنوب مي خواند. دیگر با گرمای جنوب رفیق دیرینه شده بود و باهمه سختیهایش الفتی گرفته بود تا اينكه سرانجام در تاريخ بیستم اردیبهشت 1363 در منطقه عملياتي جفير بعد از جانبازیها و رشادتها در مقابل دشمن بعثی بر اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر پاکش در گلزار شهداي حصار به خاك سپرده شد.


نامه شهید به برادرش

«سلام به برادر عزيز و گرامي ابوالفضل شمس»

پس از عرض سلام سلامتي تو برادر عزيز و گرامي را از درگه خداوند متعال خواستارم و اميدوارم كه حالت خوب و موفق باشي. اگر از احوال اين برادرت خواسته باشي خوب و به دعاگويي شما مشغول هستم. برادر عزيزم من در جزيره حال می کنم و جزیره به نسبت بد نیست. من در جزیره جنوبي هستم ولي فكر نكنم كه مرا بتواني پيدا كني. فقط تو براي نامه بنويس و از احوال خودت مرا با خبر كن. بنويس كه كجا هستي و مي‌خواهي كجا بروي. چه كار كردي و چه كاري مي‌كني. خلاصه از هر چه داري برايم بنويس. برادرجان اگر به جزيره آمدي آدرس جزيره ای كه تو هستي را به من بده تا شايد تو را پيدا كردم و تو را ببينم. برادر جان از حسين شريعت اگر خبر داري، برايم بنويس چون برايش نامه نوشته بودم كه نامه‌ام بعد از 20 روز ديگر آمد كه روي پاكت نوشته بود كه گيرنده در محل نبود. مي‌خواستم بدانم كه حسين شايد به تهران آمده باشد اگر خبري داري برايم در نامه بنويس.

برادر جان سلام من را به تمام برادران كرجي و كليه برادران و دوستان و آشنايان برسان. ديگر عرضي ندارم جز پيروزي رزمندگان و نابودي صدا و صداميان و ديدن روي تو برادر عزيزم. به اميد ديدار انشاءالله كه در همه كارت پيروز باشي.

خداحافظ تو اي برادر رزمنده به اميد پيروزي.

دوستدار هميشگي تو ابوالقاسم شمس    29 /1 /63

شهیدی از جزیره های جنوب؛ گذری در زندگی و نامه شهید ابوالقاسم شمس
شهیدی از جزیره های جنوب؛ گذری در زندگی و نامه شهید ابوالقاسم شمس


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده