سه‌شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۳
مصیب مجیدی در نهم تیر ماه سال 1339 در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد. سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.



مصیب مجیدی در نهم تیر ماه سال 1339 در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاج ستار مجیدی، آسیاب داشت و با فروش آرد و کسب روزی حلال مخارج زندگی را تامین می کرد.

مصیب کودک بسیار مودب و با اراده ای بود و همپای پدر کار می کرد و به مادر و اعضای خانواده نیز کمک می کرد.

جو اعتقادی و مذهبی خانواده، مصیب را نیز با مکتب اهل بیت (ع) آشنا کرد و از همان کودکی در مراسم های مذهبی و عاشورایی حضور فعال داشت و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار حساس و کوشا بود.

سال 1346 وارد دبستان شد و پس از آن دوره راهنمایی را آغاز کرد. به دلیل هوش عالی و پشتکار بسیار خوب، دوره ابتدائی و راهنمایی را به عنوان دانش آموز ممتاز پشت سر گذاشت.

دوران نوجوانی او همزمان شد با سال های مبارزات انقلابی و مصیب نیز همچون دیگر جوانان و نوجوانان در مسیر انقلاب گام برداشت و به یکی از فعالان مبارز تبدیل شد.

در دوران تحصیلات راهنمایی با شخصیت امام خمینی (ره) و نهضت الهی او بر علیه حکومت پهلوی آشنا شد و از آن لحظه به بعد هیچگاه از مبارزات و وقایع پر شور انقلاب کنار نبود.

مخالف هر نوع بی برنامگی و بی نظمی در مسیر مبارزه بود و به کار گروهی و نظام مند اعتقاد راسخ داشت.

از مریدان حضرت آیت الله مدنی روحانی مبارز و انقلابی مستقر در همدان بود و خطی و مشی مبارزه و دستورات لازم را از وی می‌گرفت تا هم خودش بداند که باید چگونه مبارزه کند و هم با انتقال دستورات ایشان به دیگران به خصوص هم کلاسی هایش مبارزات مردمی را با یک سازماندهی مناسب و حساب شده پیش ببرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از پا ننشست و با عضویت در گروه های جهادی و خدمتگزاری به محرومان و مستضعفان سعی کرد تا گره ای از کار مردم محروم و مستمند جامعه باز کند و در عین حال به نظام مقدس و نوپای جمهوری اسلامی ایران خدمت کند.

با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد.

مصیب مجیدی در جبهه لیاقت و شجاعت زیادی از خود نشان ‌داد. روزی که وارد جبهه شد 20 سال داشت اما کارهایی که انجام داد و نظراتی که ارائه کرد او را مانند یک فرمانده آموزش دیده و با تجربه مطرح ساخت.

فرماندهان لشکر 32 انصارالحسین(ع) که از همرزمان دوره ی مبارزات انقلابی او بودند مدیریت و شجاعت او را در آن روزها دیده بودند.

مسئولیت های متعددی به وی واگذار شد و با هدایت نیروهای سپاه و بسیج ضربات خرد کننده ای را به دشمن وارد کرد.

بارها مجروح شد اما مجروحیت ها خللی در عزم الهی او ایجاد نکرد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه شد.

بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر32 انصار الحسین (ع) به سمت جانشینی این واحد منصوب شد. مسئولیت یکی از حساس ترین وسخت ترین پستهای نظامی که در برخی عملیات ها سرنوشت هزاران جوان و رزمنده به تدابیر وی و فرماندهان و سایر نیروهای هم رده مصیب بسته بود به وی و شهید علی چیت سازیان فرمانده جوان و نام آشنای دوران دفاع مقدس واگذار شد.

در این سمت در کنار شهید علی چت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر و یار دیرین خود بسیار خوش درخشید و خدمات ارزشمندی به جای گذاشت.

با اینکه در مقام یک فرمانده بود اما با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب می کرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزی های نیروهای ایرانی در عملیات های بزرگ و کوچک بود.

پس از شناسایی و جمع آوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز به یاری نیروهای رزمنده می رفت و با هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن می پرداخت.

این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر 32 انصار الحسین استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.

شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود».

کتاب آقا مصیب به همت محمود قاسمی نویسنده حوزه دفاع مقدس بر گرفته از زندگی نامه و خاطرات شهید مصیب مجیدی منتشر و در اختیار علاقمندان قرار دارد.

پیکر پاک و مطهر شهید مصیب مجیدی در گلزار شهدای شهرستان همدان زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.

در بخشی از وصیتنامه شهید آمد است: عزيزان و دوستان كه در پشت جبهه در تلاش و كوششيد و در بسيج محله و كوچه و بازار و شهر و روستا جهاد مي‌كنيد هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد با اين عمل پسنديده‌تان هم خود و هم ديگران را ساخته و هم رزمندگان را امیدوار نگه داشته‌ايد و هم شهدا را و خانواده‌هاي شهدا را دلشاد كنيد اما عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش مي‌رود، پر پيچ و‌ خم مي‌شود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك مي‌شود. از طرفي ياران انقلاب رفته‌رفته شهيد مي‌شوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود و از بسيجيان و پاسداران كه حافظ انقلابند حمايت شود و از خانواده‌هاي شهدا و محرومين و معلولين و اسرا حمايت شده تا دلگرم شوند و مسلمين با هم متحد و مهربان شوند و اتحاد خويش را حفظ كنند مساجد و بسيج ها را پر از جمعيت و هر چه بيشتر فعال كنيد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده