وصیت نامه شهید علی محمد فلاح نژاد
پدر و مادرم می دانم اگر شهید شدم داغ بزرگی برایتان خواهم بود و میدانم وقتی که محمد برادرم به سوی خدا شتافت بر من روشن و واضح بود که چه داغ عظیمی و چه مصیبت گرانی بر دوشمان آمد و طبق این حدیث که می فرماید : کسی که بر قضای من راضی نباشد و کسیکه بر من صبور نباشد پس برای خود خدای دیگری اتخاذ کند و بر طبق این حدیث قدسی بر بلای و قضای خدای مهربان و رحیم صبر خواهیم کرد و بر طبق حدیث از امام جعفر صادق که می فرماید: کسی که عمرش با زبان روزه سراید در بهشت داخل می شود امیدوارم می شوم که خواست محمد را از ما بگیرد و ما را در یک مرحله امتحان خیلی مشکلی قرار دهد که الحمدلله صبور بودید...
وصیت نامه شهیدی که با زبان روزه شهید شد

نوید شاهد البرز:

شهید علی محمد   فلاح نژاد در وصیت نامه فکورانه خود می نویسد:

عزیزان من قصد داشتم، نوشته نداشته باشم. به اسم وصیت نامه چون شرمم می آید. در زمانی که شهدا خون می دهند و خونشان وصیت شان است و قلم بردارم و شعار دهد و از طرفی هر آنچه من خواهم نوشت، سخن تمام شهداست ولی از برای اینکه چیزی نوشته باشم مطالبی هر چند کم محتواست در اینجا آورده ام و امیدوارم با خونم رسالتم را و وصیتم را انجام داده باشم و این نوشته جات را برادرانم تقی و صفدر و دیگر عزیزانم تکمیل خواهند کرد.

ان شاءاله

علی محمد فلاح نژاد به تاریخ 28 /12 /1362

ستایش تو ای پروردگارا اقای من، ممکن نیست مگر اینکه خودت قدرت ستایش کردن به من عنایت کنی، قدرتی که برای آن هم ستایش دیگری لازم است و سپاس نشوی بر کوچکترین حقی که بر من داری. مگر اینکه برای آن سپاس مستحق سپاس دیگری.

ای معبود من کجا نعمتهایت قابل شمارش است و چگونه ممکن است به عطایت پاداش داده شود.

سپاس بیکران تو را ای خدای بخشنده که نعمت خرد و عقل را بر ما ارزانی داشتی تا راهمان را پیدا کنیم.

سپاس بیکران و حمد بی پایان ترا که نعمت رهبری پیامبر اسلام را بر ما ارزانی داشتی.

سپاس ترا که نعمت اسلام را بر ما ارزانی داشتی تا در برابر ان تسلیم شویم.

سپاس خدای را که ما را در بهترین زمانها قرار دارد تا اینکه بتوانیم به وظیفه مان عمل کنیم.

خوشا ان دل که ماوای تو باشد، بلند ان سر که در پای تو باشد.

از خودی، ای خدا نجاتم ده، زین محیط بلا نجاتم ده. یک دم از من رهایی بخش از غم ماسوا نجاتم ده.

خدایا! نفس مرا به تقدیرات خودت مطمئن گردان. امین یا رب العالمین

پروردگارا عشق خود و عشق کسی که عاشق توست و عشق عملی که مرا به عشق تو می رساند، نصیبم کن.

پروردگارا عاشق نیستم ولی عاشقانت را دوست می دارم.

انسان در موقع وجود نعمت غالبا غفلت دارد و قدر آن را نمی شناسد. بعدا که از دستش رفت، متوجه می شود که دیگر گذشته است و زندگی دنیا کلا چنین است.

و تو ای پدر و مادرم ای که خدا از شما راضی و خشنود باشد. می دانید و می دانم که ذره ای نتوانستم از زحمات بیش از اندازه شما را اجابت کنم و ناتوانتر از آن هستم که از زحمات شما قدردانی کنم و امید است خداوند به من سعادت شهادت در راهش را عطا فرماید. شهادت کمال انسانیت است و پروردگارا مرا به کمال انسانیت برسان.

خدایا مرا قرار ده بالاتر از آنچه درباره ام گمان می کنند و ببخش گناهانی که آنها نمی دانند.

فعلی را انجام ندهید مگر اینکه قبل از آن در حین انجام آن و بعد از آن به یاد خدا باشید و برای خدا باشید.

جبهه دانشگاهی است که روندگان خط مستقیم توحید هر روز در کلاس به وسعت همه خاک و عظمتی به عظمت همه آنچه خدا خلق کرده است، در کلاس درس حاضر می شوند. تا با ایثار انچه در این دنیا دارند به آنچه در ان دنیا می بایستی داشته باشند، دست یابند.

پدر و مادرم شما باید بعد از شهادت من سخنتان این باشد، ما در راه اسلام این هدف مقدس از شهادت نور چشمانمان هراس نداریم و سند ما پدران و مادران شهدای عزیزمان هستند که آنچنان با گشاده روزی و شجاعت از شهادت عزیزانشان استقبال می کنند.

پدر و مادرم شما برایم عزیز و محترم و دوست داشتنی هستید ولی اسلام و قرآن دوست داشتنی بودنش بر شما ارجعیت دارد و به همین خاطر است که سعی می کنم همیشه در جبهه باشم و در این موقعیت که از حساسترین زمانها برای انقلاب شکوهمند اسلامیمان است بر خود می دانم که در جبهه که حضور فعال داشته باشم. هر چند یک پاسداری که البته من خیلی کوچکتر از آنم که اسم و نام مرا سپاهی بنامند ولی چه خواهم و چه نخواهم یک سپاهی و یک پاسدار هستم.

امیدوارم که خدای مهربان ما را جز سربازان بقیة اله الاعظم امام زمان قرار دهد.

پدر و مادرم امیدوارم که مرا حلال کنید، برای من طلب مغفرت کنید زیرا که بهشت زیر پای مادران است.

آفرین بر مادران انقلاب و شهدای صدر اسلام شهدا در دامن مادرانی تربیت شده اند که مادر دیگر زینبی شده است. مادر نیز در مکتب فاطمه زهرا تربیت شده است و همانقدر زینب به ندای هل من ناصر حسین لبیک می گوید و یاری می کند حسین را .

مادر اگر شهید شدم که انشاءاله خواهم شد. افتخار کن. و سجده بر شکر بجا اور که اری فرزندت به آرزویش رسید به آنچه که چند وقت بیقرار نباشی او رسیده به محبوب و معشوق خود پیوست.

پروردگارا سعادت شهادت واقعی در راهت را نصیب ما بگردان .

اری از خداوند خواهانم و امیدوارم که مرا مصداق ایه "من المومنین رجال صدقوا" گرداند.

پدر و مادرم می دانم اگر شهید شدم داغ بزرگی برایتان خواهم بود و میدانم وقتی که محمد برادرم به سوی خدا شتافت بر من روشن و واضح بود که چه داغ عظیمی و چه مصیبت گرانی بر دوشمان آمد و طبق این حدیث که می فرماید : کسی که بر قضای من راضی نباشد و کسیکه بر من صبور نباشد پس برای خود خدای دیگری اتخاذ کند و بر طبق این حدیث قدسی بر بلای و قضای خدای مهربان و رحیم صبر خواهیم کرد و بر طبق حدیث از امام جعفر صادق که می فرماید: کسی که عمرش با زبان روزه سراید در بهشت داخل می شود امیدوارم می شوم که خواست محمد را از ما بگیرد و ما را در یک مرحله امتحان خیلی مشکلی قرار دهد که الحمدلله صبور بودید و شکیبا خواهید بود که در قران در سوره بقره ایات 153 تا 156 در رابطه با مصیبت دیدگانی که صبر می کند.

مژده درود خدا و رحمت حق و هدایتش را می دهد و از خدا بخواهید پروردگارا خدایا ما بر این مصیبت و مصیبتها صبر می کنیم و درگاهت خواستاریم که خدایا ما را از وعده هایی که در رابطه با صبر بر مصیبت داده محروم گردان

خدایا ما چون شمعی خاموش در هر کجا به دنبال آتش روانیم تا شعله ای بدست آوریم و بسوزیم تا از نورمان مستضعفان و محرومان بهره گیرند.

چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند کورکورانه این راه را انتخاب نکرده ام

من راه خود را انتخاب نمودم و خودم دوست داشتم که از این طریق در سنگر باشم و با دشمنان دست نشاندگان بجنگیم اصالت انگیزه هدف آرمان خط و حرکت انقلاب ما تماما برخواسته از ارزشها و تعالیم الهی و مکتبی است.

امیدوارم که این حالت روحانی و عشق و ایثار که در جبهه هاست با کم شدن گناهان در شهرها نیز حاکم باشد و این زمانی مصداق پیدا می کند که از گناهان بپرهیزیم بخصوص گناهانی که خدا رابه خشم می آورد و ان حق الناس است، بپرهیزید از واضع تهمت و غیبت و دروغ و گناهانی که هر لحظه اگر انجام دهید، نقطه سیاهی بر قلبمان می گذارد و وا مصیبت که پاک شدن ان مشکل است.

پدر و مادرم شما در سختترین صحنه های امتحان قرار گرفته اید اگر شهید شوم اگر معترض شوید مردود خواهید شد.

برادر شهیدم مجتبی فلاح نژاد میگفت اگر شهید شدم اگر بگویید نمی رفت شهید نمی شد این شرک است من در تصدیق ان می گویم اگر چنین بگویید قلب امام را ازرده اید و روح شهدا غمگین کرده اید مبادا چنین گویید چنان کنید من پیش شما امانتی بیش نبودم همچنان که برادر بزرگوارم محمد که چه اسم زیبایی که خدا انشاءاله او را با محمد و ان مطهرش محشور بگرداند در پیش شما امانتی بود و افرین بر شما و ایشان که در چه روز عزیز و در چه حال مبارک به دیدار حق رفت

پدر و مادرم می دانم در مرگ محمد عزیزم کمرتان شکست و میدانم در مرگ من جگرتان خواهد سوخت و اما صبر خواهید کرد که خدا میفرماید: دراین رابطه احادیث و روایت متعدد داریم از خدا بخواهید و برویم دعا کنید. از خدا می خواهم که مرا پهلو شکسته و دستهایم قطع سرم بریده شهیدم کنند. اگر در قیامت زهرا را دیدم، خجالت نکشم اگر ابوالفضل را دیدن خجالت نکشم اگر حسین را دیدم خجالت نکشم این ارزوی من هنگام مرگ است.

و آرزو دارم هزاران جان داشتم در راه حسین می دادم تا قانون الهی قران جاری شود.

آرزو داشتم شبی که به شناسایی و امور اطلاعاتی به داخل میدان دشمن می روم در انجا تیر بخورم و چندین ساعت در خون بغلطم تا شاید اندکی از گناهانم و کم کاریهایی که کرده ام و نا فرمانیهایی که کرده ام در راه خدا جبران شود؛ ان هم به لطف و رحمت خدا.

وصیت می کنم اگر سخنرانی در مجلسم می باشد از طرفم و از طرف برادر محمد از احاد مردم و امت مسلمان براین حلالیت بطلبد و اگر ممکن بود تک به تک برایمان حلالیت بخواهید که التماس دعا دارم.

بدانید ازکجا امدید در کجا و در چه حالی هستید به کجا خواهید رفت سعی کنید تلاش کنید جواب سوالها را برای همیشه داشته باشید با کی مجالست کنید که دیدن او شما را به خدا بیاندازد و سخن او بر علم شما بیفزاید عمل او رغبت به اخرت را در شما ایجاد کند

برادرم صفدر و تقی و رضا و دیگر برادران پاسدار قران و اسلام از شما تقاضا می کنم برای طلب حلالیت از انانی که حقی بر گردنم دارند. عزیزانم مرا حلال کنید مرا ببخشید از خدا برایم طلب مغفرت کنید.

محاسبه کنید، ببینید ایا در سنگر روحتان نقش خدا و یاد خدا منزل کرده است یا خیر.

اگر فکر و ذکرتان و وجودتان خدایی است مطمئن باشید هیچ نیرویی نمی تواند بر شما فائق اید.

پدرم از شما سپاسگزارم که خرمگاه خودشم به جبهه روم خم به ابرو نیاورد ولی میدانم انقدر محبت خود را نسبت به من پنهان می کردی و دل سوخته می شدی و اما خوشحالم که با این صبر کردن ها و دوری ها و استوار بودن این فرزند حقیرتان را به سعادت رسانید و خدا و رسولش را از خود راضی کردید، قلب امام امت را شاد و دشمنان را ذلیل کردید.

اگر جنازه ام به دستتان رسید که امیدوارم با لباس سبز به دیدار خدا روم طبق فتوای امام عمل کنید و اگر جنازه ام نرسید و جنازه ام را سوزاندند بدانید که باد خاکسترم را برای دیدار شهدا به انجا خواهد آورد و اینک ای ان کسانی که در پای مجلس های روضه خوانی امام حسین با ریختن اشک فریاد بر می اوردید که ای کاش من در کربلای حسین بودم و حسین را یاری می کردم به هوش باش که اگر در لحظه ای به خود نیایی دیگر تا ابد نخواهید فهمید هر چه زودتر تصمیمت را بگیر. اگر نمیدانی که نشستی و سستی و خیانت به اسلام است بدان و اگر میدانی حرکت کن، حرکت کن که لحظه ای دیگر ویرانست هم اکنون تو در حیطه آزمایش باید اسلام را یاری کنید.


26  /12 /1362



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده