محمد تقی آقاخانی نژاد در وصیتنامه خود می‌نویسد: ای برادران و خواهران! عروسی ما وقتی است که شهید شویم. عروسی ما وقتی است که وارد قبر شویم. عروسی ما وقتی است که مجلس ختم را برای ما جشن بگیرند.

به گزارش نوید شاهد آنچه می‌خوانید وصیتنامه شهید محمد تقی آقاخانی نژاد است؛

بسم رب الشهداء و الصدیقین

این که یک جان است ای کاش هزاران جان داشتم و فدای اسلام و قرآن و امام کبیر می‌کردم. با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و با درود و سلام به ارواح پاک شهدای راه حق از صدر اسلام تا کربلای ایران و با سلام به رزمندگان کفرستیز.

به نام خدای هستی بخش، سرآغاز وصیت را شروع می کنم و ان شاءالله که خداوند در درجه اول به ما ایمان عطا کند تا ما همه مردم را دعوت به حق کنیم و در این راه صبر کنیم و ان شاءالله که در این راه به شهادت برسیم.

از همه کسانی که به این وصیّت گوش می دهند درخواست م یکنم بعد از ما اسلام را یاری کنند و در راه قرآن گام بردارند تا زمانی که اسلام جهانگیر شود ا نشاءالله به زودی. و شما برادرانی که خود را مسلمان می دانید، این را بدانید که ما صاحب الزمان (عج) را داریم سعی کنید که بتوانید بین خود و ایشان اتّصال برقرار نمایید. بدانید که این کار خیلی آسان است(یا ابا صالح المهدی ادرکنی).

ای برادران و خواهران! عروسی ما وقتی است که شهید شویم. عروسی ما وقتی است که وارد قبر شویم. عروسی ما وقتی است که مجلس ختم را برای ما جشن بگیرند. عروسی ما وقتی است که در پیش ائمه اطهار (ع) و در پیش حضرت علی اکبر (ع) و حضرت قاسم (ع) باشیم.

امّا سخنی با پدر و مادرم، پدرم و مادرم هرگز زحمات بی کران شما را از یاد نمی‌برم و زحماتی که پدر عزیزم در راه خانواده ات کشیدی از یادم هرگز نم یرود. و مادر مهربانم که لطف و احسان تو بسیار است از کارهايي که کرده ام، شرمنده ام و قدر شما را نمی دانستم مرا ببخشید و از من راضی و خشنود باشید تا باری تعالی از من خشنود باشد انشاءالله.

پدر و مادرم دعا کنید خداوند گناهان مرا ببخشد و بیامرزد. و تمام فامیل و دوستان را از من راضی بگردانید و راستی مادرم اگر خبر شهادت مرا بشنوی واقعاً گریه سر خواهی داد یا همچون شیرزن صحرای کربلا خواهی گفت فرزندم شهادتت مبارک؟

برادرانم و خواهرانم مرا ببخشید اگر به شما روزی تندی کرده ام و از شما من حقیر می خواهم تمام دستورات قرآن را مو به مو عمل کنید و امام را رها نکنید. برای امام دعا کنید تا دشمنان و ابلهان بدانند که ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند. و ما این راه را آگاهانه رفتیم و شهادت این نعمت خدايی را از دل و جان پذیرا شدیم. و از برادر بزرگم آقای رضا آقاخانی خیلی راضی هستم و امیدوارم که برادرم از من هم راضی باشد که خداوند تبارک و تعالی هم از من خشنود و راضی باشد.

و همچنین بنده حقیر از پدربزرگم و مادربزرگم و عموی مهربانم که تنها دوستدار من بود و همچنین از عمّه هایم و خاله هایم عذر می خواهم و اگر از من بدی دیده اند به بزرگی خودشان ببخشند و از من راضی باشند که خداوند منّان نیز از من خشنود باشد ان شاءالله.

و ای فامیلان! و ای دوستان! و پدرم و مادرم و ای خواهران و برادرانم! رفتن من دست خداست و امّا یک امانت به شما می دهم ولی مواظب امانت من باشید (آقا داوود) از امانت من مواظب كنيد و از داود من بی نهایت مواظب كنيد.

و در پایان من با شهادتم و ملّتم با ایثارش و امّت شهیدپرور ایران با استقامتش و خواهرانم با حجابشان و دوستانم با مشتهای گره کرد هشان به دهان منافقین و پدر و مادرم با صبر بیشترشان و امیدوارم برادرم با عبادتش، صدام و صدامیان و ریگان و ریگانیان را در هم خواهیم کوبید.

و در آخر من یک دوست دارم که به این آدرس نامه بنویسید و او را هم خبر کنید که شاید برای شهادتم جشن بگیرد.

«والسلام علی من اتبع الهدی »

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

«شهادت تزریق خون به پیکر اجتماع است(شهید آیت الله مطهری)

منبع: آثار و اسناد شهدا و ایثارگران استان زنجان / مرکز اسناد ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده