بیست و نهمین سالروز شهادت شهید عبدالله ابوطالبی
خدایا؛ اکنون كه در اينجا در خط اسلام و ولايت ناب محمدى قرار گرفته ام و در صف خاصان درگاهت هستم، نمى دانم چطور تو را وصف كنم كه پاك و منزهى از توصيفات. خدایا؛ شكرت كه كور بودم و نور قرآن بينايى برايم آورد و در جهل بودم دانايم كردى. خدايا؛ شكرت در ظلمات بودم بسوى نور هدايت كردى. سيدى؛ اين آرزوى آخر مرا برآورده ساز و مرا به خيل كاروان عاشقانت برسان. اى خدا؛ ما رهرو راه شهدا خواهيم بود و اگر نتوانيم راه بسته شده كربلا را باز كنيم، مى توانم با خون ناقابل خود درخت سرسبز عاشورا را آبيارى كنيم...

مناجاتنامه شهید عبدالله ابوطالبی ؛ شهیدی از ایران خودرو

نوید شاهد البرز:

"شهيد عبداله ابوطالبي" فرزند محمد در سال 1335 در تهران در خانواده‌اي زحمتكش ديده به جهان گشود. پس از طي دوران كودكي خويش در آغوش گرم پر مهر و محبت خانواده در سن 7 سالگي وارد دبستان شد و پس از طي دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشته طبيعي گرديد. زمانی که به خدمت زير پرچم خوانده شد و به سربازی رفت و بعد از پايان سربازي به استخدام شرکت ایران خودرو در آمد. وی ازدواج کرده و حاصل ازدواج شهيد 4 فرزند است. شهيد در زمان اوج‌گيري انقلاب از هيچ تلاشي جهت پيشبرد اهداف انقلاب كوتاهي نمي‌كرد و در اكثر راهپيمايي‌ها و تظاهرات شركت فعال داشت.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز هميشه در صحنه حضور داشت و در زمان شروع جنگ تحميلي نيز از هيچ كمكي نسبت به جبهه‌هاي جنگ حق عليه باطل دريغ نمي‌كرد و سرانجام بعد از نه ماه تلاش و مجاهدت در تاريخ دوازدهم اردیبهشت 1367 برای پنجمین بار عازم جبهه‌هاي جنگ حق عليه باطل گرديد و در تاريخ بیست و سوم خرداد 1367 در عمليات بيت المقدس2 در شلمچه به درجة رفيع شهادت نائل گرديد.

فرازی از وصیت نامه شهید عبدالله ابوطالبی

بسم الله الرحمن الرحيم

اشهد ان لااله‌الا ا... وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا رسول ا... و ان عليا ولى ا... بارالها؛ مرا ببخش و از تقصيراتم در گذر كه تو بخشنده و رئوف و ما مقصر بگناه و جور هستيم.

خداوندا، اگر بر حسب ظاهر اعمال زيادى داشته باشم، تو نيازى به آن ندارى و كثرت عمل باعث نجات بنده نمى شود زيرا كه هر آنچه به نياكان و ابرار مى بخشى از جود و كرم است و اعمال در مقابل آن هيچ و پوچ است حال كه تهى دست و درمانده ام و فقط چشم اميد بتو دارم كه در درگاه خويش مرا جاى دهى و با شهدا محشور كنى.

خدایا؛ اکنون كه در اينجا در خط اسلام و ولايت ناب محمدى قرار گرفته ام و در صف خاصان درگاهت هستم، نمى دانم چطور تو را وصف كنم كه پاك و منزهى از توصيفات. خدایا؛ شكرت كه كور بودم و نور قرآن بينايى برايم آورد و در جهل بودم دانايم كردى. خدايا؛ شكرت در ظلمات بودم بسوى نور هدايت كردى. سيدى؛ اين آرزوى آخر مرا برآورده ساز و مرا به خيل كاروان عاشقانت برسان. اى خدا؛ ما رهرو راه شهدا خواهيم بود و اگر نتوانيم راه بسته شده كربلا را باز كنيم، مى توانم با خون ناقابل خود درخت سرسبز عاشورا را آبيارى كنيم.

مادرم؛ سلام فرزندى كه حق فرزندى خودش را نسبت به مادرش ادا نكرد از اين راه دور بپذير. مادرم؛ خيلى دوستت دارم ولى عشق و محبت به خدا و معشوق، دوست داشتن شما را در خود محو كرده و به طرف خود مي كشاند. مادرم اين را بدان و به همه نيز بگو كه من با چشمانى باز در اين راه رفتم و با بصيرتى كامل طى طريق خواهم كرد تا اينكه اسلام پيروز شود و اين تنها من نيستم بلكه تمام بچه ها و سربازان امام حسين (ع ) اين بصيرت را دارند. از برادرم على آقا نهايت تشكر را دارم كه كمك كرد تا بتوانم در اين مسير حركت كنم و انشاءالله خداوند آرزوى قلبى‌ات را برآورده سازد.

خواهرانم شماها نيز مرا ببخشيد كه نتوانستم حق برادرى را بنحو احسن انجام دهم و از شما مى خواهم زينب وار پيام خون برادرت را به قلبها ى خفته برسانيد و از تمام اقوام طلب بخشش و حلاليت دارم ، و اى انسانهاى بيمار بيدار شويد كه دنيا محل عبور است و اصل سراى ديگر است و ما مى رويم كه همه تان بدانيد همه در حال رفتن هستند، سعى كنيد، تقوى را پيشه كنيد و به طرف خدا بازگرديد و باور كنيد خدا خيلى مهربان است و توبه پذير، در آخرين پيامى كه من و تمامى بچه ها داريم به امت حزب ا... اين است كه پشتيبان واقعى حضرت امام باشيد. مواظب باشيد از امام جلو يا عقب نيافتيد. مواظب دسيسه هاى دشمن باشيد و از خط ولايت بيرون نرويد و در تمام جلسات مذهبى نماز جمعه و جماعات و دعاى توسل و كميل راهپيما ئيها شركت كنيد.

گيتى جان اين را بدان همانطور كه قبلا هم گفته ام از بابت بچه هايم خيالم راحت است چون می دانم شیرزنی مانند تو مادر آنان است.

محمد جان، آقا شما را خيلى دوست داشت ولى خدا اينجورى خواست كه من هم بتوانم از دينش طرفدارى نمايم و بسويش بروم.

زينب جان و مصطفى جان و سكينه جان شماها هم بدانيد كه آقا شما را خيلى دوست داشت ولى طبق گفته خدا و امام بايد به جبهه مى رفتم و با دشمن خدا مى جنگيديم و تكليف خود را انجام مى دادم.

از شماها مى خواهم براى اينكه خدا هم از شما راضى باشد و من هم پيش خدا رو سفيد باشم هميشه نماز را اول وقت بخوانيد و كسى را اذيت نكنيد ولى اگر كسى خواست به شما ظلم كند در مقابلش بايستيد و حق خود را بگيريد. كتابخانه ءشخصى‌ام در اختيار بچه‌ها قرار گيرد.

خداحافظ اى عاشقان امام حسين پنجم خرداد شصت وهفت

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده