شهادت در قاموس ما مرگی است که در نظر عده ای حیات است
شهیدانی که چنان بر لوح خونرنگ وطن اسلامی ایران رنگ تازه ای از خانواده ارغوانی را ابداع کردند که پاییز هم از تولید آن عاجز است. اکنون هنگام آن رسیده است.رسیده ام به که حضور در جبهه بودن زیر پوستم بروی قلبم بر روی عقلم و بروی فطرتم حس میکنم.

مژده «شهید حمیدرضا پوراعتمادی»: پدر و مادرم فرزندتان را تقدیم به اسلام و انقلاب کرده اید


نوید شاهد گلستان: شهید حمیدرضا پوراعتمادی
/ یکم تیر 1343، در شهرستان گرگان به دنیا آمد.پدرش مهدی، کارمند بود و مادرش ام البنین نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت.او نیز کارمند بود.به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم خرداد 1367، با سمت نیروی واحد تبلیغات در محور اهواز-خرمشهر بر اثر اصابت ترکش بمب های خوشه ای به سر و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله زادگاهش واقع است.

فرازی از وصیت نامه شهید حمیدرضا پوراعتمادی

با سلام و صلوات بر امام امت و رزمندگان سلحشور اسلام و ارواح پپاک شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی

شهادت در قاموس ما مرگی است که در نظر عده ای حیات است، پرواز پست از دنیای سرد و بی روح خفتگان به دنیای جاودان زندگانی.

اینجانب حمیدرضا پوراعتمادی فرزند مهدی وصیتنامه خود را شرح ذیل:

می نکارم، امید است مورد رضایت خداوند تبارک و تعالی قرار گیرد.خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم امیدوارم که پیرو راه شهدا باشید.

شهیدانی که چنان بر لوح خونرنگ وطن اسلامی ایران رنگ تازه ای از خانواده ارغوانی را ابداع کردند که پاییز هم از تولید آن عاجز است. اکنون هنگام آن رسیده است.رسیده ام به که حضور در جبهه بودن زیر پوستم بروی قلبم بر روی عقلم و بروی فطرتم حس میکنم.

کوئی جز عشق به ملکوت همه موجند و من امروز لباس رزمم را به تن کردم و بند کفشهایم را محکم نمودم و دور از غوغای ملال آور و دروغ آمیز زندگی میروم که به کنار چشمه ای رسم. دست و رویم را با آن آب شستشو دهم چنانکه هیچ غباری بر چهره ام نماند و رنگهایم همه پاک گردد و من هایم رنگ بازد، هر چه هستم بشویم هیچ نباشم.

پدر و مادر چون لیاقت و شایستگی در شماست که بعد از سالها رنج و درد و زحمت فرزند بزرگ خود را تقدیم اسلام و انقلاب کنید لذا هیچگونه نمیگویم که شما خود میدانید.ابراز پشیمانی و پریشانی نکنید که من راضی نیستم چرا آنچه خدا برایم مقدور نموده آن را دوست دارم. شما نیز آنچه را من برای خود دوست داشتم شما نیز برای من همان را دوست بدارید و من با آگاهی در این راه گام نهادم.

خواهران و برادرانم پاداش شما همین بس که برادری را تقدیم انقلاب و اسلام عزیز نموده اید، از شما انتظار دارم که در مقابل سختی ها و دردها و مصیب ها صبرتان را از دست ندهید، امروز انقلاب اسلامی همواره پس از پیروزی مورد هجوم دشمنان جهانی است.

و شما باید هوشیاری و حضور در صحنه در مقابل این هجوم بایستید و سست نکردید.

از برادرانم می خواهم حضور در جبهه را هیچوقت فراموش نکنند و هر زمان که لازم بود به میادین نبرد روند از خانواده ام می خواهم در مراسم های سیاسی و اجتماعی شرکت جسته و امام بزرگوارمان را تنها نگذاشته و پیرو خط ولایت فقیه باشید و آن چیزی که شایسته معنای خانواده شهید میباشد انجام دهید.

پدر و مادرم ؛ محل دفن مرا گلستان شهدای انقلاب اسلامی گرگان قرار دهید تا در جوار شهیدان خداوند به احترام آنها از گناهانم درگذرد.

کاری نکنید که روح من آزرده شود تا در مقابل دیگر سرافکنده و خجلت زده شوم، در ثانی از همکاران و اعضای شورای پایگاه مقاومت بسیج حضرت امیر(ع) اداره کل کشاورزی گرگان و گنبد می خواهم با پشتکار بیشتری برای این نظام الهی گام بردارند و عاجزانه می خواهم پیرو راه امام عزیزمان و نماینده نام الاختیار حضرت امام در منطقه گرگان و دشت باشند و حضور در جبهه های سیاسی نظامی و اقتصادی را از یاد نبردند.

منبع : پرونده فرهنگی شهدا / معاونت فرهنگی و اموراجتماعی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده