درسی از وصیت نامه شهید پاسدار محمد خیر قلی؛
مرگ مخالفین با اسلام و جمهوری اسلامی نزدیک است با نوشتن این خطابه به یکی از امام معصوم و دیگری از جانشین امام معصوم امام خمینی برای من نمی دانم تا کی خداوند به من طول عمر عنایت فرماید ولی این رهنمود برایم تا آخر عمر کافیست ولی فرقی که بین این دو خطابه من احساس کردم این بود که امام معصوم امام حسین در قربت و تنهائی دارد، خطبه می خواند و حتی آرزو می کند که هر چه زودتر به شهدا بپیوندد ولی امام خمینی که ...

نوید شاهد البرز:

شهدا مرغان خونين حريم کبريايي خداوند هستند که قطرات خونين آنها است که از عنبر و مشک خوشبوتر است و عطر جنت عصاره عطر خونين آنها است.

شهدا شور و نواي جنت الحسين بودنند، مرغان ملکوتي امام بودند که جنت فردوس فرش قدوم آنهااست.

شهدا تک ستارگان شب ظلماني جاهليت اين دوران هستند که با نور خود فطرت انسان ها را روشن مي کنند.


درسی از وصیت نامه شهید پاسدار محمد خیر قلی؛ بررسی تطبیقی سخنان امام خمینی ره با امام حسین(ع) در باب پیروی از ولی فقیه و ظلم ستیزی

"شهید محمد خیر قلی" فرزند عزیز در سال 1329در روستائی توابع ساوجبلاغ در خانواده ای از اقشار متوسط اجتماع متولد شد تا سال ششم ابتدائی نظام قدیم تحصیل کرد و سپس روی به کار آورد و در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زمان شرکت جست و در مبارزات انقلابی حضور داشت و در پیروزی انقلاب اسلامی شادمان و مسرور به شادی نشست و در سالهای پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و در این راستا به خدمت به خلق خدا مشغول شد. در طول مدت خدمت صادقانه اش در سپاه پاسداران به مدت 2 سال در بیجار کردستان یک سال در نجف آباد اصفهان 2سال در تکاب و 5 سال در سنندج فداکارانه و دلیرانه انجام وظیفه نمود.

شهید محمد خیر قلی در سال 1354 پیمان مقدس زناشوئی بست و زندگی مشترک آنان را چهار فرزند عزیز و دلنبد صفا بخشیدند. فرزند پسر و یک دختر که از وجود نازنین وی به یادگارند. شهید در مدت خدمت خود 3مرتبه به جبهه ها اعزام شد و دلیرانه با دشمن جنگید و در مرحله سوم در منطقه عراق در عملیات والفجر 10 در تاریخ دهم فروردین ماه سال 1367 به فیض عظیم شهادت نائل گشت و پیکر پاکش در بهشت فاطمه شهر قدس به خاک سپرده شد.


فرازی از وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

متن وصیت نامه شهید پاسدار محمد خیر قلی و ذکر قسمتی از سخنان حضرت امام حسین در برابر دشمن کافر وصیت خودم را آغاز می کنم.

ای کانون های شر و فساد و بد نامی ای مردم بد عاقبت و بد بخت گوشهای خود را باز کنید و برای آخرین بار سخنان خود را بگوش شما می گوئیم؛ آیا گمان کرده اید که پس از کشتن من در دنیا به نام و نوائی خواهید رسید و یا کاخهای خود را مجلل تر خواهید نمود . هیهات! هیهات! می بینم روزی که شما از هر ذلیلی ذلیل تر و از هر درمانده ای بیچاره تر خواهید بود. شما امید دارید که من در برابر یزید طاغی و دشمن خدا سر اطاعت فرود آورم. هرگز؛ به خدا پناه می برم به چنین خواری ذلتی تن در دهم ما در دامان کرامت و آقائی پرورش یافته ایم سیادت وسروری در روح وجان ما موج می زند و عزت وشرف به ما حکم می کند برای مرگ آغوش باز کنیم آه چقدر مشتاقم که هر چه زودتر با این جوانان شهید بپیوندم.

اولین خطابه امام هم شامل حال دشمن بیرون است و هم درونی عین همین خطابه جانشین امام حسین در عصر ما امام خمینی باز تکرار می کند؛ صدام مفسد است و با مفسد ما نمی توانیم مصالحه کنیم ما با او مصالحه نداریم ما تا آخر با آنها جنگ می کنیم و انشا الله تعالی پیروز خواهیم شد. در قسمت دیگر به پیروانش چنین می گوید: من امید واثق دارم که ملت ما تن به جنگ نداده و نخواهند داد تا سقوط رژیم منحط بعث عراق از پای نمی نشینند. باید متجاوز را به پای میز محاکمه بکشند، تادیب کنید. شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید. شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید .

مرگ مخالفین با اسلام و جمهوری اسلامی نزدیک است با نوشتن این خطابه به یکی از امام معصوم و دیگری از جانشین امام معصوم امام خمینی برای من نمی دانم تا کی خداوند به من طول عمر عنایت فرماید ولی این رهنمود برایم تا آخر عمر کافیست ولی فرقی که بین این دو خطابه من احساس کردم این بود که امام معصوم امام حسین در قربت و تنهائی دارد، خطبه می خواند و حتی آرزو می کند که هر چه زودتر به شهدا بپیوندد ولی امام خمینی که جانشین امام معصوم است در میان دوستان خطبه می خواند که مثل نگین انگشتر او را در بر گرفته اند حال شاید این سوال پیش بیاید چرا امام معصوم آن طور غریب و این جانشین امام این طور طرفدار دارد آن که من می توانم بگویم. این است که همین آگاهی ملت هم از آن زمان سرچشمه می گیرد چون ملتی که آن زمان بودند و می دیدند که امام حسین حق است ولی به خاطر آنکه نکند در دفاع از امام کشته شوند از امام دفاع نکردند ولی مرگ آمد وآنها را برد نماند ند چیزی که ماند لعنتی بود که آیندگان بعد از آنها آمدند و گفتند حسین جان خدا لعنت کند آنها که می دانستند، تو بر حق هستی ولی به شما کمک نکردند و می بینید که امام ؟مردم که ننگ و نکبت برای این که چند روز بیشتر به زندگی ننگشان ادامه بدهند که می گوید آیا شما گمان کرده اید که بعد از مرگ من به نان و نوایی می رسید که هرگز بلکه از هر ذلیل ذلیلتر خواهید شد؛ چنانکه بودند از همین اشتباه شد که مردم ما الحمدالله امروز چنان رهبرشان را حمایت می کنند که اگر یک فرزندش شهید شد فرزند دیگر می فرستد و به این عمل افتخار می کنند.

از این جهت است که امام خمینی به فرزندان این ملت چنین می گوید اینجانب ازدور دست و بازوی قدرتمند شما که دست خداوند بالای آن است بوسم وبه این بوسه افتخار می کنم با جای دیگر چنان به این امت افتخار می کنم و می گویم: ای کاش منهم یک پاسدار بودم پس با ذکر این مطالب تا حدی روشن شدحرکت چه هست و بنده چه طور حرکت کرده ایم، اصلا در کل ما مسلمان وشیعه هستیم و شیعه یک مسئله دارد یا باید مجتهد باشد یا مقلد پس چون بنده مجتهد نبودم و مقلد امام خمینی بودم و ضمنا وقتی یک امام برای خواندن نماز قیام می کند ماموم هم باید از او پیروی کند مثلا اگر امام رکوع انجام می دهد ماموم هم باید رکوع برود پس جنگ هم همین است اگر امام می جنکید ما هم باید بجنگیم و اگر هر گونه کاری انجام می دهد باید ما هم همان کار را به فرمان امام انجام دهیم تا حالا انجام داده ایم و انجام خواهیم داد انشا الله من با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم ؟؟ او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشد و زنده ام کنند، دست از او نخواهیم کشید می توانم به خانواده ام باز ماندگانم بگویم که راه سعادت بخش حسین ادامه دهید وزینب وار زندگی کنید اما اصل وصیت نامه برای باز ماندگان جزء سند باشد از آن خط بگیرند از معلومات گاهی در توان من نبود و چیزی نگذاشت من در زندگی چند روز در چاه ظلمت بیفتم و مرا از بی راهه به راه سعادت راهنمائی نمود، همین پیروی از ولی فقیه بود و این که بنده گفتم، معلومات نداشتم خودم ولی دیدم که اشخاصی به معلومات هم داشتند ولی چون از ولایت پیروی نکردند و به ظلمت افتادند و ذلیلانه به امام خمینی که به هیچی از آنها رحم نمی کرد، بردند و بنده برداشتم از تاریخ گذشته این بعد خداوند هرگز بدون راهنما وسرپرست نمی کند و چون خداوند بندگانش را حجت می کند در همه امور پس از شما ها فرزندانم و از شما رستگانم می خواهم که در هر عصر قرار گرفتی، پیروی از ولایت فقیه کنید و به فرمان ولی فقیه باشد که انشاالله راه نجات در آن است و موضوع دیگر این که در همین عصر به نائب بر حق امام زمان منجی کبیر قیام کرد بر علیه تمامی کفر جهان و کفار هم دست بر دست داده اند بر علیه این ولی فقیه توصیه می کنند چه کفار و منافقین داخلی چه خارجی پس ای عزیزان! من وای فرزندان من وابستگان و ای دوستان وای کسانی که مرا قبول دارید و داشتید از شما می خواهیم به خاطر خدا قانون خدا و اجرای کامل قانون و قرآن و برای نجات مستضعفان یزید یوغ و سلطه جنایت کار و برای اینکه خودتان در دنیا و آخرت بلند و سرافراز باشید و برای این که در پشت مردمان آزاده شرف قرار بگیرید و از ولایت فقیه به رهبری آن امروز سید روح الله خمینی است، پشتیبانی کنید و با دوستانش دوست و دشمنانش دشمن باشید . والسلام


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده