شهید رضا فلاح احمدی‌زاده:
احساس می کنم شادترین و بهترین روزهای زندگی خود را می گذرانم ، چرا که در خودم احساس می کنم که بسوی جهانی بس بزرگ و عظیم و نعتمهائی بس عالیتر و غیر قابل مقایسه با دنیا و مردمی نیز بس مهربانتر و انسانهای کامل ، تکامل یافته از فضایل و انسانیت حرکت می کنم.
نویدشاهدگیلان: شهید رضا فلاح احمدی‌زاده در تاریخ ۱۶ اسفند ماه سال ۱۳۳۱ در خانواده ای زحمتکش و مذهبی به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در انزلی به پایان رساند.
احساس می کنم شادترین و بهترین روزهای زندگی خود را می گذرانم
وی که تنها فرزند پسر خانواده اش بود. کمک و مساعدت به دیگران را ابتدا از خانه و خانواده خویش آغاز و با مشارکت و احساس مسئولیت شدید ، بار سنگین جدائی را اکنون برای آشنایان خود سنگین تر نموده است.
کشاده روئی و تبسم دائمی که بر چهره اش بود ، دوستی با شهید را برای همه نزدیکان و یارانش دلپیذر می ساخت و این از اخلاق اسلامی اش بود. زیر بنای تفکر مذهبی نیز کافی بود که او را در جهت مبارزه سیاسی و جانبازی بخاطر اعتلای انقلاب اسلامی سوق دهد.
شهید فلاح بعد از گرفتن دیپلم وارد نیروی دریائی شد و در کادر دفتری امور دانشجویان فعالیت نمود و بعد ها فعالیت سیاسی مذهبی را نیز بطور مخفیانه دنبال نمود . بعد از شکوفائی انقلاب اسلامی به یاری مستضعفین همت گماشت و در پاسخ به ملاطفت های پدر و مادر که می گفتند تو تمام زندگیت را وقف کارت کرده ای می گفت : درست نیست که من شب راحت در خانه بخوابم و یک عده بیگناه در رنج و بی خانمانی و گرسنگی بسر برند.
شهید فلاح مسئول انجمن اسلامی و عضو فعال مسجد پنج تن آل عبا بود و در برپائی مراسمات اعم از دعای کمیل و … فعالیت می نمود.
وی عاشق شهادت بود ، در مدت دو سال و اندی که از جنگ می گذشت بارها به جبهه ها می رفت و برای مدت کوتاهی به انزلی بازمی گذشت. او در آخرین اعزام خود فقط پس از بیست روز برگشتن به شهر خود مانند گذشته علاقه ای به ماندن نداشت و به صورت داوطلب بسیج به جبهه ها اعزام شد.
وی در بخشی از آخرین نامه ارسالی به خانواده اش می نویسد : احساس می کنم شادترین و بهترین روزهای زندگی خود را می گذرانم ، چرا که در خودم احساس می کنم که بسوی جهانی بس بزرگ و عظیم و نعتمهائی بس عالیتر و غیر قابل مقایسه با دنیا و مردمی نیز بس مهربانتر و انسانهای کامل ، تکامل یافته از فضایل و انسانیت حرکت می کنم.
همسرم بعد از من مسئولیت بس بزرگی بر دوش تو هموار است مسئولیت تربیت تقی ، نازنین من ، که همواره چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج به این مسئله می اندیشیدم که فرزند با فضیلتی همچون فرزندان راستین اسلام در همین آب و خاک که قابل شمارش نیستند تحویل جامعه اسلامی مان کنیم که این مسئولیت بزرگ را به تو می سپارم همچون امانتی که باید در حفظ آن کوشا باشی.
شهید رضا فلاح احمدی‌زاده سرانجام در ۳۱ تیر ماه ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش را در گلزار شهدای بندرانزلی به خاک سپردند.

فرازی از وصیت نامه شهید
همسرم گرچه مدت چندانی نیست که با هم زندگی می کنیم ولی درست مثل این است که سالهای سال است ترا می شناسم و چنان یقین به صداقت و صفای قلب تو پیدا کرده ام که تحقق همین شناخت گویا بسیار طولانی است . همسرم تو نیز در این مدت کوتاه بخاطر من متحمل رنج های بسیاری شدی و خیلی اوقات با بسیاری از مشکلات تنها دست و پنجه نرم کردی و انتظار بحقی هم داشتی که من بالای سرت باشم و حق هم داشتی ولی همسرم علاقمند به یکدیگر می باشیم.
از خداوند بزرگ می خواهم که این احساس به شهادت که در من اوج گرفته است به تحقق کامل برسد و بعد از شهادت خداوند مرا و همه آندسته از شهیدان که در گذشته دارای اشتباهاتی در اثر ناآگاهی شده اند شهید محسوب نموده و با آنان محشور گرداند خدایا خود آگاهی که از لحظه ای که به جبهه عازم شدم نیت قربت ترا نمودم و فقط رضای ترا در نظر گرفتم از تو خواستم که مرا به فیض شهادت برسانی تو خودآگاهی که نیت جزء این نداشتم و مسلماً کسی که دست از کلیه امور دنیوی می کشد قصدش قربت به توست قصدشان قرب الی الله است.
خدایا عاجزانه تقاضا می کنم پس از مرگم مرا نیز جزو شهدای خود محسوب نما و شهدای دیگر هم شرایط مرا نیز به همین ترتیب.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده