سیره شهید محمدکریم مقصودلوراد
مژده شهید :مادرم شاید جسد مرانیابیدویاقطعه قطعه پیدا کنید دراین حالت بیاد آور صحرای کربلا بدن امام حسین راچگونه زیرثم اسبان تکه تکه کردند وتوهم کاری راکه زینب کرد انجام بده
نوید شاهد گلستان؛

از تولد تا شهادت
بسم رب الشهداء و الصدیقین

در سال 1343 در سکوت خانه ی پدر و مادری در شهرستان سبزوار فرزندی متولد شد که به گرمی و صفا و عشق خانواده اش رونق بخشید. نام این کودک را محمدکریم نهادند. او دوران طفولیت را در کانون گرم خانواده به خوبی و شادی سپری نمود. و در سن 7 سالگی جهت فراگیری علم پایه دبستان گذاشت وی علاقه وافری به درس خواندن داشت به خاطر این انگیزه تمامی پایه های تحصیلی را با موفقیت گذراند.

و در سال 1352 پا به مدرسه ی راهنمایی گذاشت. در سال سوم راهنمایی حامل پیام انقلاب شد و از طریق پخش نوارها و اطلاعیه های امام خمینی در بیداری افکار مردم روستای خود سهم بزرگی داشت و هم زمان با پیروزی انقلاب شهید محمدکریم اعتقاد داشت مهمتر از انقلاب نگهداری و تربیت انقلاب است.

به همین خاطر اولین اقدام او که دستور امام خمینی بر تشکیل پایگاه بسیج و جمع آوری فرزندان راستین انقلاب مجاهدین خلق پرداخت . و دوران دبیرستان را در مدرسه ی شهید رجایی به پایان رسانید.

جمله ی معروفی شهید محمدکریم دارد: ابتدا خود را بسازید یعنی جسم و روح و عقل خود را به اسلام مجهز کنید تا بتوانید بر دیگران اثر بگذارید.محمدکریم حتی به آنهایی که وجودشان تنها شعار بود بحث می کرد و می گفت: شعار عامل حرکت نیز شعور باطن لازم است.

روی مسئله ی غیبت حساس بود تاجائیکه برادران او را مسئول غیبت می گفتند.نماز شب ایشان ترک نمی شد. آن هنگام که شب پرستان در بستر نرم می خوابیدند او در بستر عبادت انتظار می کشید، در پایگاه مسجد، در خیابان ،درکوچه، گویی شهادت در شناسنامه ی او نقش بسته بود.

در مراسم دعای کمیل شهید را می دیدم که چگونه سر رامیان دو دست گرفته،همچون علی (ع) زارزار می گریست. در نماز همیشه رب الشهدا می خواند.در حزب جمهوری اسلامی عاشقانه فعالیت می کرد.و هنگامی که می خواست برای آخرین وداع هجرت کند گفت: من خمس بقیه ی برادرانم هستم.

برادری از او خواست که کریم برای ما چه طلب می کنی فرمود شما تشکیلات بهشتی را حفظ کنید گویی او می خواست هر چه زودتر به هفتادو دوتن بپیودند برادر دیگری به شوخی می گوید عروسی می کنید؟ عروسی ام را در زیر گوله ها و خمپاره ها معین خواهم کرد.ایشان از بدو انقلاب همیشه در فعالیت بود چرا که یک لحظه از عمر را به بطالت نگذراند.تا ساعت 2 در دبیرستان از آنجا کلاس آیت اله بهشتی، در کلاس نوده شریف و چهار چنار برای آموزش نظامی بسیج ساعت 9 شب به خانه می آمد.و قدری درس و استراحت و باز فعالیت فشرده شبانه روز شهید کریم مقصودلوراد زیاد درمیان ما نبود اما همان کوتاه زمان سراسر خاطره بود ایشان در طی مسئولیت در بسیج و مسئولیت پایگاه خاطرات تابناکی را در دل تک تک برادرانی که با وی بودند نگاشت.همیشه لبخند بر لب داشت و هیچگاه لبخند که حاکی از عرفان درونش بود از لبانش نمی افتاد.

برخورد بسیار صبورانه ایی داشت. حتی تاجایی که موش های کوری که بر در خانه هاشان شعار مرگ بر بهشتی نوشته بودند،با چنان متانتی با آنها بحث می کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. آنقدر خلوص نیت داشت که هنگام شهادت هیچکس از مردم عادی نمی دانست که ایشان مسئول امور اجرایی پایگاه هستند و هنگامی متوجه شدند که شعار فرمانده ی بسیج ما شهادتت مبارک در فضا طنین انداخته بود.

شهید کریم علاقه ایی به دنیای مادی نداشت.همیشه در فکر اصلاح امور بود و شبها هم در پایگاه استراحت می کرد.در یک نگاه می توان خصوصیت منحصر به فرد شهید کریم را در برخورد با دوستان و برادران بسیجی شناخت. هبچگاه کسی به یاد ندارد با کسی با خشنود رفتار کرده باشد یا بدون علت خشم بگیرد.تواضعی که در وجود ایشان متجلی بود همواره معذور نمی شد.

ایشان آنقدر نیروی معنوی در خود ذخیره کرده بود که اگر مقامی به سراغش بیاید مغرور نمی شد.اما مسئولیت پاسداری از آرمان شهدای انقلاب اسلامی و مسئولیت فعال نمودن برادران پایگاه بسیج و تشکیل دادن به آنها در جهت مبارزه با کفر جهانی که اسلام عزیز را تنها و غریب در ایران محصور کرده بودند، پستی نبود. تمامی وجودش برای این انقلاب فعالیت می نمود. همیشه می گفت پایم به جبهه برسد دیگر بر نمی گردم و تا شهادت و سعادت و ملحق شدن به اصحاب حسین را پیدا نکنم به خانه برنمی گردم. آنقدر در عشق به شهادت می سوخت که گهگاهی ناله ی سوزناز الهم التوفیق شهادت فی سبیل را در سجده ی طولانی اش اطرافیان می شنیدند.

با آزادی کامل راهی را انتخاب می کنم /فرازی از وصیت نامه شهید محمدکریم مقصودلوراد

فرازی از وصیت نامه شهید محمدکریم مقصودلوراد

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون

( کسانی که درراه خدا کشته می شوند مرده مپندارید بلکه زنده اند ودرنزد پرودگار شان روزی می خورند)

وهرگز نکنم پشت به میدان گرسربرود من نروم از سرپیمان

اینجانب محمد کریم مقصودلو راد وصیت نامه خود رابانام خداآغاز می کنم وسلام بررهبران توحیدی از آدم تا واز محمد تاصاحب الزمان (عج) وسلام برنایب وروایت انبیاء امام خمینی رهبرجهان که چون شیری روزها می خورشد وشبها چون امام سجاد بدعا ونیایش می پردازد درود برملت شهید پرور ایران آغازمی کنم و با آزادی کامل راهی را انتخاب می کنم به عاشورائی دیگر وکربلایی دیگر وندای حسین دیگر (خمینی) که این چنین در راه رسیدن یگانه معشوق خویش وبرای یافتن رضای پروردگار ونجات اسلام وقرآن مشتاقانه وآگاهانه هجوم برده دردل تاریک شب با نور ایمان از خون خود جاری می سازم. پدرمادرم حلالم کنید پدر من به فرمان امام امت خمینی بت شکن اسلحه بردوش گیرم وبانیروهای جور وشرک می جنگم تاراهی شهر شهادت شوم و با افتخار هم به این راه قدم برداشته ام و مادرم شاید جسد مرانیابیدویاقطعه قطعه پیدا کنید دراین حالت بیاد آور صحرای کربلا بدن امام حسین راچگونه زیرثم اسبان تکه تکه کردند وتوهم کاری راکه زینب کرد انجام بده وپیام مرابه همه برسان .خواهرم مبادا درفقدان من گریه کنی دردامادی من چنان شادی کن که دشمنان از شادی تونابود شوند برادرانم از شما می خواهم باافتخار وشادی فراوان راهم راادامه دهید ونگذارید دشمنان خون ماراپایمال کنند .

                                                                                                 مقصودلوراد/امضاء/

                                                                                        به امیددیداردربهشت ابدی

والسلام
منبع : پرونده فرهنگی شهدا/معاونت فرهنگی و اموراجتماعی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده