پیام تسلیت جهاد سازندگي به شهادت مهندس کشتگر
فريدون عزيزمان، فريدون مهربان و صميمي در مرز شلمچه در حمله پيروزمندانه بيت المقدس در كنار همان خاكريزها كه خود عاشقانه در زير باران گلوله و خمپاره همراه رانندگان لودرها و بولدوزرها اين جهادگران ايثارگر و بي ادعا و در حال زدن خاكريزي ديگر بود به سوي خداي خود شتافت
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهيد فريدون كشتگر متولد سال 1337، که تحصیلاتش را با نمرات عالی به پایان می رساند و در کنکور در 
دانشگاه تبریز در رشته راه و ساختمان قبول می شود. از این دوران، مبارزه ايشان در مقابل ظلم و ستم رژيم پهلوي به طور جدی آغاز گرديد و با توجه به هوش سرشار و ذكاوت ايشان در دانشگاه نيز از نظر تحصيلي زبانزد عام و خاص بود . در قيام مردم قهرمان تبريز در 29 بهمن از طرف ساواك دستگيرمی شود و در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي ايران جزو معدود افرادي بود كه با روحانيون مبارز اروميه همچون امام جمعه همکاری داشت و جزو اولين گروه مسلح بودند كه مراكز نظامي شهر را تصرف نمود و در كلانتري 1 بصورت مسلّح از انقلاب پاسداري مي كرد.
سپس وارد نهاد انقلابي جهاد سازندگي شد سپس راهي خوزستان شده به محض رسيدن به جبهه در پست مهندسي - رزمي مشغول فعاليت می شود بخاطر لياقتش در مسؤوليت فرماندهي عمليات مهندسي پشتيباني جنگ خوزستان فعالیت می کند تا اينكه لحظه موعود فرا رسيد و در مورخه بیست و یکم اردیبهشت سال 1361، زماني كه با چهره نوراني اش در شلمچه از سنگر خود خارج شده و به سوي بولدوزر رفته و مشغول خاكريز زدن مي گردد. بعد در كنار بولدوزر با يكي از رانندگان مشغول صحبت مي شود كه با انفجار توپي برروي دستگاه بولدوزر به لقاءا... می پیوندد .




                                                                           بسم رب الشهدا والصديقين
بياد جهادگر شهيد فريدون كشتگر

يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي وادخلي جنتي
اي نفسي كه آرامش يافته اي اينك به سوي پروردگارت بازگرد در حالي كه تو از او و او نيز از تو راضي است پس وارد بندگان مخصوص من شو و در بهشت من دراي. "قرآن  كريم ، سوره فجر ، آيه 30"

در پهندشت كربلاي سوزان و ملتهب خوزستان، مجاهد مهاجر و عاشق را آرام و قراري نيست. روح بزرگش، توانايي نگه داشتن كالبدش  را ندارد. او بي قرار بود، مگر نه اينكه يارانش يكي يكي به سوي عشقشان پر زده و رفته بودند. او محزون از اين بود كه چرا لياقت شهادت را ندارد. چگونه از ميان باران گلوله و خمپاره و توپ جان سالم به در برده است. او از مدت ها پيش در جستجوي شهادت سر بسوي كربلاي خوزستان نهاده و گمشده اش را در آنجا جستجو مي كرد ولي نيافت و دوباره به اروميه بازگشت و اين بار در جهاد سازندگي سرو مشغول شد ولي روحش را توان ماندن نبود. او در جستجوي نور بود و به محض آغاز فصل سرما دوباره به جنوب شتافت و اين بار مسؤوليت فرماندهي عمليات مهندسي ستاد پشتيباني مناطق جنگي جهاد خوزستان را به عهده گرفت. خاكريزهاي جنوب از فداكاري ها و ايثارها و عبادت هاي شبانه روزي او قصه ها دارند. روزها پشت سر هم مي گذشت و او به ديدار خدايش بي تاب تر و از عشق او لبريزتر مي شد و آنگاه بود كه لحظه موعود فرا رسيد و خدايش او را بسوي خود خواند كه:
و من عشقني عشقته......     و من عشقته قتلته......    و من قتلته ...      فاناديته….
و كسي كه عاشقم شود عاشقش مي شوم  و هر كس را كه عاشق شوم او را مي كشم و هر كسي را كه بكشم خود خونبهاي اويم.
سرانجام فريدون عزيزمان، فريدون مهربان و صميمي در مرز شلمچه در حمله پيروزمندانه بيت المقدس در كنار همان خاكريزها كه خود عاشقانه در زير باران گلوله و خمپاره همراه رانندگان لودرها و بولدوزرها اين جهادگران ايثارگر و بي ادعا و در حال زدن خاكريزي ديگر بود به سوي خداي خود شتافت و چه حريصانه جسم پاره پاره اش را تقديم معشوقش نمود تا روحش آرامش يابد.
آري فريدون كشتگر، جهادگري بي ريا و وارسته از تظاهر و صادقي وفادار و عاشق امام بود و حالا ما مانده ايم و فقدان يارانمان. ماندني بيقرار، ماندني كه پاسداري از خون پاك شهيدان را طلب مي كند. باشد كه راه فريدون ها را ادامه دهيم.
روابط عمومي جهاد سازندگي استان آذربايجان غربي

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده