سالروز شهادت شهيد حاج‌حسن جمالپور
در تاريخ نوزدهم اسفند 1361 در حالیکه ایشان بر روي جاده خرمشهر در حال پایه ریزی مقدمات عمليات بيت‌المقدس بودند چون به این کار جاده سازی و معماری وارد بودند...

نوید شاهد البرز:خرمشهر، پرچم سرخی در اهتزاز،  بر صخره بلند سرنوشت مظلومان ، خرمشهر دشنه ای ز جنس خاک

خاکی زجنس نور،  نوری چکیده اسلام ،خرمشهر دشنه ای است به قلب استکبار،خرمشهر شعله ز آتش عشق الهی است.

از معماری ساختمان تا معماری مردانگی و مقاومت / از شهدای فتح خرمشهر

"شهيد حاج‌حسن جمالپور" در سال 1312 در شهرستان رفسنجان در يك خانواده ساده و مذهبي ديده به جهان گشود. شهيد به دليل نبودن امكانات تحصيلي  قادر به تحصيل نشد. ايشان از كودكي همراه پدر در امر كشاورزي مشغول به كار شد و در سن نوجواني راهي شهر تهران شد و به كار بنايي به كار كردن مشغول شد. بعد از مدت كوتاهي به شهر كرج هجرت نمود. خيلي زود توانست به عنوان بنا و معمار ساختمان شناخته شود.

علاقه به گوش دادن صوت قرآن داشت. نماز اول وقت خواندن و آن هم به جماعت. ساختن مسجد و حسينيه سهم امام را به موقع هر سال تصفيه مي‌نمود.

شهيد جمالپور خيلي اعتقادات مذهبي خوبي داشت به طوري كه قبل از انقلاب براي فرزندان خود تلويزيون نخريده بود. ايشان بعد از پيروزي انقلاب اين كار را كرد. در پيروزي انقلاب سهم بسزايي داشت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و همينطور در كميته امداد امام خميني(ره) جهت رفع مشكلات مالي مردم فعاليت داشت. در سال 1361 تصميم گرفت كه به جبهه‌هاي حق عليه باطل بشتابد. با اينكه سن و سالي از او گذشته بود، رشادت‌هاي از خود نشان داده بود كه بعد از شهادت ايشان دوستانش براي خانواده تعريف كرد. تا اينكه در تاريخ نوزدهم اسفند 1361 در حالیکه ایشان بر روي جاده خرمشهر در حال پایه ریزی مقدمات عمليات بيت‌المقدس بودند چون به این کار جاده سازی و معماری وارد بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفتن و به فيض عظيم شهادت نائل گرديد.



نقل از همسر شهید:

در روز 12 بهمن سال 1357 بود به خانه آمد و گفت: سريع بچه‌ها را حاضر كن، بايد برای ديدار امام به ميدان آزادي برويم به فرودگاه رفتيم و از آنجا به بهشت‌زهرا رفتيم. بچه‌ ها بايد از نزديك شاهد اين همه شور و هيجان مردم باشند.



وصیتنامه "شهيد حاج‌حسن جمالپور"

ای اهل ایمان یاد آرید؛ نعمت خدا را برخود آنگاه که گروهی همت گماشتند که بر شهادت یابند و خدا دست ستم آنها از شما کوتاه نمود، پس از خدا بترسید (نه از خلق) و باید از اهل ایمان (نظر به خلق نداشته) و تنها بر خدا توکل کنند . (سوره مائده آیه 10)

لحظه ای بیندیشیم که ما چی بودیم و کی بودیم و در حال حاضر چی هستیم و که هستیم ؟ هرگز از یاد نبرده ایم، سالهای قبل از انقلاب را که عده کثیری از ما در میان لجنزارهای دنیوی فرو رفته و غرق در دنیا پرستی و شهوت و نفس پرستی و دیگر مسائل مادی بودیم و در میان ملتها و دولتهای جهان به اندازه پشیزی ارزش نداشتیم، اصلا بایدگفت: وجود نداشتیم، اما به یکباره دست لطف و محبت خداوندی از آستین بنده ای پاک و مخلص، آگاه و دلیر بدر آمد و ما را تحت رهبریهای حسین گونه اش از منجلاب ذلت و خواری نجات بخشید و برایمان شرف و مرادانگی را به ارمغان آورد. بطوریکه همه جوانان ما دگرگون شده و دل از مادیات و ظواهر مثلا دوست داشتنی بریدند و با تمام وجودشان خدا گونه شدند و سلاح بدست گرفتند و در مقابل طاغوت و طاغوتیان زمان بایستد و زندگی با افتخار و شرافتمندانه خویش را در شهادت و ایثار در راه خدا باز یافتند.

  درود خدا و رسولش بر بنده گانی، باد که محیط گرم و نرم خانه خویش را رها کرده و در سنگرهای نمناک و گاهی نیز سوزان مسکن گزیدند.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده