گنجینه شهدا(2)
اى پدر و مادرى كه اين وصيت نامه را مى‌خوانيد در تربيت كودكان خود و ياددادن قوانين اسلام به فرزندان خود كوشش كنيد.

به گزارش نوید شاهد: جمله بالا بخش هایی از گنجینه به یادگار مانده از شهید محمد یاری است، او سال 1344 در شهرستان خلخال به دنیا آمد و 24 اسفند ماه سال 1363 به درجه رفیع شهادت رسید. فرازی از این نوشته های گهربار را می خوانیم.

خدايا! تو را شكر مى‌گزارم از اينكه تنها دعاى اين بده گناهكارت كه بطرف قبله مقدست قسم خوردم قبول نمودى و به من توفيق دادى تا اينكه توانستم به نداى «هل من ناصر ينصرنى» حسين زمان و نايب برحق حضرت قائم مهدى(ع) امام خمينى رهبرم را لبيك گفته و توانستم عاشقانه براى ستيز با يزيديان زمان عازم ميدان نبرد شوم.

بارالها! خدايا! به مقربان درگاهت قسمت مى‌دهم كه اگر صلاح مى‌دانى عمر ما را به شهادت پايان برسان.

بارخدايا! به ناله يتيمان پدر شهيد شده قسمت مى‌دهم رهبر كبير و اميد مستضعفين عالم را تا ظهور حضرت مهدى(ع) حفظ بفرما و به مسلمانان چنان نيرويى ايمانى عطا كن كه تا آخرين لحظه و آخرين قطره خون از فرامين گهربار حضرت ايشان اطاعت نمايند.

و شما اى پدر و مادر مهربان كه با هزاران زحمت و رنج و با نگرانيهاى زيادى كه كشيديد و مرا بزرگ كرديد و اين زحمت شما در پرورش من امتحان الهى بود كه از امتحان در پيشگاه خدا قبول شديد و بخاطر اين زحمت سرتان را بالا نگهداريد كه بوظيفه خود در مقابل خداوند خوب عمل كرده‌ايد و بدانيد كه جان امانتى است و ما اين امانت را به صاحب اصلى‌اش برخواهيم گرداند و در اين امانت‌دارى بهترين امانت‌دارى را بجا آورديم.

از خداى متعال مى‌خواهم كه به شما چنان صبر و استقامت عطا بفرمايد كه زينب وار پيام حسينيان زمان را به تمام جهان برسانيد.

آفتاب عمر چه زود غروب مى‌كند، آنگاه كه خدا بخواهد كه انسانى دنيا را وداع گويد اما چه زيباست كه اين تقدير به لطافت قلب مادرى باشد كه فرزند دلبندى را در آغوش بگيرد و اين كار ميسر نباشد مگر به لطف خداوند با شهادت در راه خدا و مكتب و وطن و اينك كه با ياد خدا به جبهه مى‌روم خداى من شاهد است كه نه براى گرفتن انتقام و نه براى اينكه شهيد شوم به بهشت بروم بلكه تنها هدفم از اين كار احياى دينم و تداوم آن و پايم را در چكمه مى‌كنم.

 خدا را بيارى مى‌طلبم زيرا كه هدفم خدا، مكتبم اسلام و مرادم روح الله است و هر قدمى كه بردارم و هر گلوله اى كه بطرف دشمن شليك كنم و قلب سياهش را هدف سازم خدا را به ياد آورم، هر گلوله اى كه بر تنم بخورد با ياد خدا دردش را كه شيرين تر از شكر است تحمل ميكنم، بخدا قسم اگر قبل از كشته شدنم مى‌دانستم كه هنگام كشتنم هزار تكه‌ام خواهند كرد و هر تكه‌ام را در آتش خواهند سوزانيد و بعد خاكسترم را به باد خواهند داد و بعد از من خانواده‌ام را به اسارت برند باز هم از صراط مستقيمى كه خدايم به آن هدايتم نموده بر نگشته و در زمره كافران در نخواهم آمد.

 وصيت من اين است كه هميشه پيرو خط امام باشيد آنگاه هیچ خطر و انحرافى شما را تهديد نخواهد كرد و بار ديگر تكرار مى‌كنم بايستى از امام و رهبری پيروى كرد در غير اين صورت مورد مواخذه خداى بزرگ قرار مى‌گيريم. رهنمودهاى امام را با گوش و دل بشنويد و با تمام وجود در انجام فرامين امام كوشا باشيد.

بارالها! از تو مى‌خواهم كه شهادت را نصيبم بفرمايى تا بنده ذليلت كه ماندنش سودى براى اسلام ندارد جز به شهادت، چرا كه شايد شهادت بتواند ثمربخش باشد و من كه به نداى «هل من ناصر ينصرنى» حسين زمان لبيك گفته ام و جبهه آمده ام تا از اسلام دفاع كنم و از شما اى برادر و اى خواهر گرامى تقاضا دارم كه هميشه به ياد خدا بوده و به يارى امام بشتابيد و هميشه دعاگوى عمر امام باشيد و دامن پاك فرزند زهرا امام امت را هيچ وقت رها نكنيد و اگر افتخار شهادت نصيبم شد بدانيد كه آگاهانه زيستم و آگاهانه جنگيدم و آگاهانه به ابديت پيوستم و فرياد سر مى‌دهم كه من فداى مكتب خمينى شده ام.

اى پدر و مادر مهربان از شما مى‌خواهم كه اگر شهيد شدم بر سر قبرم جوان ناكام ننويسيد كه من ناكام نمرده ام بلكه با مردن خويش كه شهادت است به كام خود رسيدم و اگر به فيض شهادت رسيدم هيچكس براى من گريه نكند و سياه نپوشد و بجاى آن شيرينى پخش كنيد و اى پدر و مادرى كه اين وصيت نامه را مى‌خوانيد در تربيت كودكان خود و ياددادن قوانين اسلام به فرزندان خود كوشش كنيد.

پدر و مادر و عزيزانم مبادا در سوگ من ناراحت شويد اگر ناراحت شديد برويد نزد پدر و مادر شهدا و از آنان درس صبر و استقامت بگيريد.

پدر و مادر عزيزم به افراد حزب اللهى از نظر مادى و چه از نظر معنوى كمك كنيد. پدر و مادر و برادر و خواهر من در خانه يك پرچم سرخ براى من آويزان كنيد و موقعى كه جنگ تمام شد و انتقام خون همه شهيدان گرفته شد آن را برداريد تا دشمن بفهمد كه مردم تا انتقام خون شهيدان را نگيرد از پاى نخواهد نشست و ديگر از شما مى‌خواهم كه آرم سپاه آرم شهادت را بر سر قبرم ترسيم كرده و نام امام بزرگوار را بر روى سينه ام بگذاريد تا قلبم آرامش پيدا كند.

سلام مرا به تمام مستضعفان جهان برسانيد و اگر . شهيد شدم بدانيد كه آگاهانه شهيد شده ام چون اينگونه اعتقاد داشتم. وقتى كه امپرياليسم كافر قصد نابودى اسلام را دارد و همچنين امام امت فرمود بسوى جبهه ها بشتابيد كه فردا دير است احساس وظيفه نمودم و به جبهه اعزام شدم و رفتن به جبهه را وظيفه شرعى خود دانستم.

 عزيزان من براى شما از پيشگاه خداى تبارك و تعالى طلب صبر و استقامت مى‌كنم هيچ وقت غمگين نباشيد. مگر اعضاى خانواده در عروسى فرزند خود غمگين مى‌شود! چون من آرزوى ديدار مولايم حسين(ع) را دارم نبايد شما غمگين باشيد. چون كه غمگين بودن شما روح مرا ناراحت مى‌كند.

عزيزانم بر بالاى در خانه‌مان پرچم سياه نزنيد بلكه پرچم سبز زده و افتخار كنيد كه فرزند شما در آزمايش و يارى دين خدا سربلند بيرون آمده است و در جلوى چشم دشمنان گريه نكنيد.

پدر و مادرجان بعد از شنيدن خبر شهادتم خواهش مى‌كنم اشك مريزيد زيرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشك نريخت چون مى دانست كه وعده خدا در اين امر مى‌باشد.

پدرم و مادرم و برادران و خواهرانم از من راضى باشيد از محمد راضى باشيد و در آخر خدا را شكر كنيد و براى سلامتى طول عمر امام دعا كنيد و مرا حلال كرده و از همه شما التماس دعا دارم و همچنين تو كه اميد داشتم يار ديرينه من باشى؟ وقت كم است ولى برادران موقع رفتن شما را نديدم كه از شما خداحافظى كنم مرا ببخشيد اگر از من ناراحتى ديده ايد به بزرگى خودتان ببخشيد. خداحافظ شما باشد.

و اين شعار را باز هم تكرار كنيد « رهسپاريم با خمينى تا شهادت»

انتهای پیام./

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده