مناجات شهید سید عبدالکريم قدسي
تو ببخش هر گناهي که کردم و خطائي که مرتکب شدم در نهان و آشکار و خدايا هر جرم و دسيسه اي که من از آن خبر ندارم ولي کرام الکاتبين در نامه ي عمل من ثبت کرده اند

نوید شاهد فارس: در بيستم خرداد ماه 1337 در خانه عالمي وارسته کودکي پا به عرصه وجود مي گذارد . پدرش مرحوم حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد قدسي پس از گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ وی را  به نام جدش «عارف و شاعر» مرحوم عبدالکريم ملقب به خاک ( سيد عبدالکريم ) مي گذارد . در 6 سالگي او را به دبستان مي فرستند و پس از گذراندن دوران تحصیلات تا مقطع دیپلم جهت انجام خدمت نظام با پيروزي انقلاب در سپاه پاسداران به خدمت مشغول مي شود و در سال 1360 به مرکز تربيت معلم رفته و فوق ديپلم ديني و عربي اخذ مي نمايد .
شهيد سید عبدالکريم قدسي سرانجام در سی ام دی ماه 1365 در عمليات کربلاي 5 در شلمچه به درجه رفیع شهات نائل مي شود . روحش شاد.



  « متن مناجات »

هوالحي اله الا هو فادعوه مخلصين له الدين الحمدالله رب العالين -
ما با کشته شدن حاضريم و با خداي خويش عهد کرده ايم که دنباله روي امام خود سيد الشهدا باشيم ( امام خميني ) -
وصيت نامه  اخرين کلام دنياي ظلماني است دنيائي که عارفان آنرا وزير حکومت آنرا دون از کفش پاره اي انگاشته اند .

پروردگارا بهترين درودها را به روان مقدس آخرين مير محمدي مصطفي صلي الله عليه و آله فرست  که شهادت ميدهم او فرستاده توست
و خالصترين سلامها را نثار روح پر فتوح مولا علي عليه السلام  امير المومنين فرما که تصديق دارم که وصي بر حق رسول توست
و شايسته ترين تحيات را برحجت خودت در زمين نماي که او آخرين امام معصوم و مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله و اميد مستضعفين عالم است
و رحمت وخير بي حد خويش را بر ولي فقيه امام خميني ارزاني دار و بر لحظات عمر پر نقش بيفزاي تا بيش از پيش امت بزرگ اسلامي از فيض وجودش و انفاس طيبه و روح قدسيه اش نور هدايت گيرند
و صراط مستقيم تو را شناخته و ترا در سراسر دنيا گسترش دهند .

الهي رب جليل از من در گذر و بيامرزم که :

آنچنان که شايسته خداونديت بود ترا نشناختم و طاعت و بندگيت نکردم و جلوه اي از تجلي انوار عاليه ات را بدل راه ندام و بر آيات و علائم قدرتت تفکر ننمودم و سير و سلوک بسوي تو را نپيمودم و در تو فاني نگشتم و به توحيد دست نيافتم
 اي هادي المخلصين و اي دليل المتحيرين
ببخشاي بر من که :
در معرفت فرستاده ي تو نکوشيدم و شايد وبايد عالم و عامل به دستوراتش نبودم و ناشر و مروج احکام و حقايق دينش نگرديدم و پس آن خليفه وال تبارش و مروج احکام و حقايق دينش نگرديدم و پس آن خليفه وال تبارش علي ابن ابيطالب را پيروي نکردم به عدالتش را سر  مشق زندگي نامه  و نه زهد و  الخاصش را سر لوحه ي اعمال قرار ندادم نه چون او بلکه صد هزار يک از تن نکاهيدم و  بر جان نيفزودم و آنگاه فرزندان بزرگوارش که امامان من بودند و آخرين آنها ولي عصر روحي فداست را دنباله روي ننموده و از مکتب عاليه شان بهره اخلاقي و علمي نبردم .

سيدي :
 اي نور اي ولي ، چشم پوشي کن در حق من که تو گفتي « اطيعوالله و  اطيعو الرسول و الو الم منکم ».
ولي بنده خاطي و روسياهت، حقير سرا پا تقصير، من بيچاره به حال ترا از بدحالان و عاصي تر از عصيانگران اطاعت از رسول و امام خويش نکرده و حتي ولي فقيه و حاضر و مرجع توانا و رهبر دانا عصاره پاک سيد المرسلين و افضل العلما و المروجين و اشجع الحکام و المجتهدين و اشرف العرفا و المخلصين روح خدا و قلب پر تلاطم امت اسلام و نور چشم مستضعفان جهان ناشر دين و حافظ احکام قرآن بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت آيت الله العظمي امام خميني را نشناختم و مقلد و پيرو مخلصي براي او نبودم و يار و ياور خوبي براي او نگرديدم گفتم در خط اويم ولي زباني بود و کمتر در مرحله عمل ،

خدايا او را نگهدار باش و بهترين سلام و صلوات خود را نثارش گردان و هزار جان همچو من به فداي او باد ، او حق حيات به گردن ما دارد ، حيات اسلام وقرآن حيات انسانيت و ارزشهاي معنوي ، حيات عزت و شرف و...
خداوندا امت ما در بيعتشان با امام تا آخرين منزل ثابت قدم بدار و در آخرت ما را با وي محشور و ما را شرمسارش مگردان .

خداوندا مرا مؤاخذه مفرماي از اينکه :
در جمع بندگان صالحت نبودم و در دين تو مخلص نبودم تا اينکه مخصلش شوم و اينکه گاهي به تفکر ننشستم و صبحگاهي را با نفس خويش مشارطه ننمودم و در مراقبه اعمال کوشا نبودم و شبي را به محاسبه نپرداختم و روزي خود را معاتبه نکردم از اينکه در مقابل مستکبران و منافقان و زورگويان و ملحدان و فرصت طلبان سکوت نموده و در اين جهت مبارز پيگيري نبودم و فرياد مسلماني شنيدم و ناله ي دردمندي را ملاحظه نمودم و داد مظلومي را و خستگي مجروحي را و اشک يتيمي را  و محروميت مستضعف و مسکيني را مشاهده ولي به اهتمام در امور آنان نشتافتم و مرحمي بر قلب ريش دار آنان نگرديدم

و حتي احساس همدردي ، با آنان نکردم و تسلي خاطرشان نبودم . از اينکه در صدد اصلاح نفس نبودم و روزي را به مجاهده و کشتن هواي نفس صرف نکردم و دمي را به توبه و پشيماني و استغفار نپرداختم و نيمه شبي را به مناجات و راز و نياز قيام نکردم . از اينکه در بند اطاعت تو بنودم و ديگران را شريک در عبادت تو ننمودم و به چهل روز بلکه يک روز را خلوص از براي تو نداشتم و در مقابل بنده گانت کبر ورزيدم و فخر فروشي کردم و بر آنان غضب نمودم و با آتش ريا و حسد و کينه اعمال سرو پا شکسته ام را سوزانيدم !!!
 اي غياث المستغيثين ، يا ارحم الراحمين


 تو ببخش هر گناهي که کردم و خطائي که مرتکب شدم در نهان و آشکار و خدايا هر جرم و دسيسه اي که من از آن  خبر ندارم ولي کرام الکاتبين در نامه ي عمل من ثبت کرده اند ولي ربي غفار الذنوب ! با وجود اين گناهان هرگز از رحمت تو نااميد نگرديدم و قلب محزون خويش را با ياد عفو تو که بارها و بارها بالاتر و بر تر از جرائم من هست تسليت دادم .  و در دل شوق ديدار ترا وسعت بخشيدم و به کرات از خوف اعمال برخود لرزيدم و از رسوائي و عذاب يوم الاخره اشک ندامت فرو ريختم .

انتهای متن/
منبع: مرکز اسناد ایاثرگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده