سالروز شهادت وصیت نامه شهید «علیرضا موسیوند» منتشر شد؛
مادر در اینجا جبهه حق علیه باطل است و جنگ و خونریزی است در اینجا با توپ و تفنگ و گلوله ها پذیرایی می شویم . مادر من به یاری الله با تمام قدرت خود می جنگم. گرمی آفتاب تابستان ، باد سرد پاییز و برف و باران زمستان سنگینی آلات جنگی را تحمل می کنم
خودش را فدای قرآن و اسلام و امام امت کرد
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علیرضا موسیوند/ چهارم اردیبهشت 1338، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش غلامرضا (فوت 1350) کارگری می کرد و مادرش شوکت نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه لعاب سازی بود. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند 1364، با سمت آر پی جی زن در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به صورت، سینه و قطع دست، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

وصیت نامه علی رضا موسیوند را در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا" بل احیا" عند ربهم یرزقون»

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و با سلام و درود بر نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران. با سلام و درود به روان پاک شهیدان از صدر اسلام تا کربلای حسینی و از کربلای حسینی (ع) تا کربلاهای جنوب و غرب کشور اسلامی ایران.

مادر هدیه ای ندارم تقدیم کنم جز یک چیز آن هم گلدسته ای از اجساد جوانان که چند روز پیش دارای اندامی زیبا چون شمشاد و صورتی نیکو مانند پنجه آفتاب و چشمانی چون دو ستاره صبح گاهی بودند و اگر لیاقت پیدا کرده باشم من هم به آنها بپیوندم . مادر جنگ همه را به خاک و خون کشیده است .

مادر در اینجا جبهه حق علیه باطل است و جنگ و خونریزی است در اینجا با توپ و تفنگ و گلوله ها پذیرایی می شویم . مادر من به یاری الله با تمام قدرت خود می جنگم. گرمی آفتاب تابستان ، باد سرد پاییز و برف و باران زمستان سنگینی آلات جنگی را تحمل می کنم و خود را فدای قرآن و اسلام و امام امت می کنم . امیدوارم که خدای متعال این بدن آلوده به گناه و روسیاه را قبول کند .

مادر من از جبهه و جنگ نمی گریزم که مایه سرافکندگی تو باشم . خوب می دانم که از شهید شدنم در راه حق اندوهگین نخواهی شد بلکه افتخار می کنی که فرزندی تربیت کرده ای که در راه حق شهید شده است و هم در این دنیا و هم در آن جهان ابدی در نزد بزرگ بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) نزد حضرت زینب (س) سربلند خواهی بود که فرزندت ندای حسین (ع) و نایب بر حق مهدی موعود را لبیک گفته و خون خود را نثار حفظ مکتب خویش نموده است و من راهم را انتخاب کرده ام و از کشته شدن در راه هدف مقدسی که دارم هراسی به دل راه نخواهم داد . راه من راه مسلمانان صدر اسلام و راه حسین و راه اصحاب حسین است .

انسان باید هدف داشته باشد چون همه موجودات به سوی هدف مشخص در حرکتند پس نباید بی هدف از دنیا برویم هدف ما الله است و راه و رسم زندگی را بر طبق دستوراتی که بوسیله پیغمبران برای ما از جانب خدا آورده اند استوار کنیم . حسین (ع) جنگید و کشته شد و مرگ را بر زندگی ذلت ترجیح داد که فرمود : " لا اری الموت السعادة "

دست از  روحانیت و امام برندارید که روحانیت بود که اسلام را زنده نگه داشته است که اگر اسلام دست ملی گرایان خاک پرست ولیبرالها بود تا بحال از بین رفته بود و هیچ اثری از آن نبود بلکه باید به ندای حسین (ع) پاسخ دهیم امام حسین (ع) در روز عاشورا فریاد برآورد که " هل من ناصر ینصرنی "  آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ مگر او نمی دانست که در میان کفار کسی نیست تا به او کمک کند پس برای چه این سخن را به زبان آورد.

این سخن را صرفا" به خاطر آن زمان به زبان نیاورد بلکه برای ما و تمام قرنهای آینده بعد از آن تاریخ و بعد از این تاریخ و همه مردم به زبان آورد که بعد از من کسی هست که دین خدا را یاری کند پس مخاطب ما و کلیه رهروان راه اوست و باید به ندای حسین آموزگار آزادی و عدالت و مظهر حق و حقیقت  پاسخ مثبت می دهیم و بگوئیم یا حسین لبیک لبیک شنیدم و برای پشتیبانی از تو و دین حق و زمینه فراهم آوردن برای ظهور حضرت مهدی (عج) برخاستیم و آماده جهاد و شهادتیم تا بر علیه دشمن کافر بجنگیم که همانا موعدش فرا رسیده است.

ما در عاشوراها می گفتیم ای حسین کاش ما هم در کربلا بودیم و از تو پشتیبانی می کردیم و به یاری تو می آمدیم و در مقابل یزید می ایستادیم حالا هم حسین است و هم کربلا و هم مبارزه باید آنچه را که شعارش را می دادم عمل کنیم باید نشان دهیم که به حسین علاقه داریم باید نشان دهیم که سرباز امام زمانیم باید نشان دهیم که مقلد روح الله هستیم باید ثابت کنیم که پیروان راستین مکتب اسلام هستیم و پیرو مکتب بودن تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نیست ما نمی گوئیم که اینها را انجام ندهید که صد در صد باید انجام بدهیم.

ولی باید در کنار آن مبارزه هم باشد مبارزه با جهل ، مبارزه با نفس اماره ، مبارزه با بی تفاوتی که یکی از مهم ترین عوامل جدا شدن هر ملتی از یکدیگر بی تفاوتی است که مثلا" بگویم به من چه و دیگر هم بگوید به من چه هر کسی به عمل خودش مثال معروفی است که می گویند ( موسی بدین خودش و عیسی هم بدین خودش ) نه این درست نیست باید در جامعه امر به معروف و نهی از منکر باشد یک وظیفه است انسان اگر دشمن درون را کشت دشمن خارجی کاری از پیش نمی برد . انسان مسلمان باید تا زنده هست تلاش و کوشش کند وگرنه می گنده به مصداق این شعر که می گوید:

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم*** موجیم که آسودگی ما عدم ماست

انسان مسلمان همیشه در تلاش و کوشش است در هر مکان و در هر زمان که باشد برایش فرقی نمی کند ، خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار    و در خاتمه از کلیه دوستان و آشنایان می خواهم که این حقیر را ببخشند و اگر دینی بر من دارید حلالم نمائید.

والسلام / علیرضا موسیوند

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده