شهدای شاخص
دوشنبه, ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۷
احساس می کنم که همه چیز از همه طرف متوجه من شده است، آسمان بر من تنگ شده است گویا زمین از وجود من احساس سنگینی می کند، کوهها دارند بر من می خندند، خورشید در صبحدم با حالت عجیبی به من نظر می افکند، شب ستارگان در گوش هم چیزی می گویند، احساس های عجیب و غریبی در خود می بینم، عاشق خدایم خیال می کردم گریه ای که در شبها می کنم برای اوست.

 

وصیت نامه

و من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و من ینتظرو مابدلوا تبدیلا

سلام بر محمد مصطفی(ص) پیام آور آزادی، سلام بر او که رحمه للعالمین است و سلام بر او که شفیع ذنوب امت است. سلام بر علی(ع) که شاخص ایمان است و سلام بر وی که عین عدالت است و سلام بر امام حسین(ع) که اسوه مبارزه و شهادت است و سلام بر وی که فریاد خروشان خدا در تمامی عصرهاست و سلام بر وی که اسمش و یادش خونی به سرعت برق به حرارت خورشید تابستان که در رگ رزمندگان کربلای ایران است و سلام بر صاحب الزمان که حبل المتین بین ارض و سما است.

این چند کلمه است که از طرف احقر العباد به عنوان وصیت نامه نوشته می شود این چندمین وصیت نامه است که می نویسم و شاید که سرنوشت این هم مثل بقیه پاره کردن باشد ولی می دانم و واضح است که دیگر پاره نمی شود و احساس می کنم که زیاد عمر نخواهم کرد و احساس می کنم که 20 سالی که از عمرم گذشته است به اندازه صد سال است زیرا گناهانی را که مرتکب شده ام به اندازه یک عمر صد ساله است و احساس می کنم که همه چیز از همه طرف متوجه من شده است، آسمان بر من تنگ شده است گویا زمین از وجود من احساس سنگینی می کند، کوهها دارند بر من می خندند، خورشید در صبحدم با حالت عجیبی به من نظر می افکند، شب ستارگان در گوش هم چیزی می گویند، احساس های عجیب و غریبی در خود می بینم، عاشق خدایم خیال می کردم گریه ای که در شبها می کنم برای اوست. خیال می کردم که او عاشق من است و خیال می کردم که بهشت در انتظارم لحظه شماری می کند و از خوشحالی در پوست نمی گنجیدم. ولی جز یک هوا و هوس شیطانی نمی بینم که برای اینکه خدا را آنطوری که که من را آفریده لایق آن باشم ستایش و سپاس نمی کنم. و هر لحظه منتظر ملاقات بودم و هر وقت دوستی شهید می شد احساس می کردم که به قیامت و ملاقات نزدیکتر شده ام. اما الآن می بینم همه اش خیال بوده است و از خداوند شرمم می آید. از گذشته می ترسم و راه آینده را نمی بینم و اما نمی توانم گریه ام را از دیدگانش پنهان کنم و می ترسم امروز هم مثل فردا و دیگر نمی خواهم خود را فریب دهم و دیگر نمی خواهم از تو دور شوم خدایا گمنامم کن غریب و خونم را بخر و پیکرم را به امانت بپذیر. دستم را بگیر و خدایا شیطان در کمین است تا دوباره مرا به پشت به زمین بزند و دستهای ضلالت به طرفم کشیده شده است و تیر گناه مرا با تیزیش تهدید می کند. خدایا از تو معذرت می خواهم رحمت نازل کردی عصیان کردم، دعوتم کردی، فرار کردم، عطا کردی خطا کردم، عفو کردی گناه کردم ...

اما الان دیگر تو را می خوانم دستم را به سویت دراز کرده ام. دیوار دنیا بلند است نمی شود از روی آن گذشت و از تو می خواهم دستم را بگیری که جز تو دستگیری نیست. و اگر من عاشق تو نیستم اما تو عاشق بنده ات هستی و خدایا دیگر نمی خواهم پیکر دوستان و اقوامان را ببینم و بالاخره نمی خواهم خود را با دنیا سرگرم کنم اگر قرار است عمرم چنانکه گذشت بگذرد دیگر عمری نمی خواهم. نمیخواهم عطشم را چیزی جز خودت و اولیایت برطرف کند. یاالله من شرمم می شود رهبرم و مولایم امام حسین به آن مظلومیت و مصیبتها جان داد و من در زیر هوای خنک و لذت دنیا و در بستر جان دهم. خدایا سری را که قرار نباشد در راه دوست فدا شود همان به که به {دنیا}نیاید و بالاخره جسمی را که قرار نباشد در راه دوست پاره پاره شود همان به که پرورده نشود. خدا حرف زیاد دارم اما اینجا مجالش نیست.

و اما شما ای مردم قهرمان، ای ملت رسول الله، و ای شیعیان علی(ع) ای رهروان امام حسین و ای عاشقان صاحب الزمان گرچه من هرچه دارم از شما دارم و به هر سعادتی که رسیدم به واسطه شما بود و بالاخره شهادتم نیز از برکات شما بود، ولی ای راهیان راه حسین و ای عاشقان پیر خمین بیایید به خیل یاران چنگ بزنید و ای آنهایی که مقلد روح الله هستید با زبان گفتن و شعار دادن حدی دارد بیایید با عمل نشان دهید که مقلد روح خدا هستید ولی هنگامی که دارم این وصیت نامه را می نویسم من خیلی از کفار و منافقین و ملحدین خوشحال نسبت به آنهایی که دم از اسلام و انقلاب می زنند و خاموش هستند و بیایید ببینید منافقین و ملحدین در هدف پوچشان چقدر استوارند ولی شیعیان و پیروان روح الله چقدر سست این را فردای قیامت جوابگو هستید و ای وای خواهر چشم بصیرت باز کن و قلبت را صیقل ده و به اطرافت نظر کن به جهان بیندیش چه غوغایی عظیم و دریایی خروشان و موجی طوفنده و دره ای عمیق برادر دنیا همین است و خواهرم و برادرم آنها که در کاخ ها بودند و بهترین خوراکها را خوردند و با بهترین و باصطلاح خودشان زیباترین زنان دنیا همبستر شدند چقدر از من و شما بیشتر عمر کردند هیکلشان چقدر از کوهها بلندتر شده است و زیباییشان چقدر از ماه شب چهارده بیشتر شده . برادر و خواهر به دنیا و مظاهرش خیره نشوید و تو را نفریبد، هوایت بر تو غلبه نکند و خودت را به چیزی جز بهشت نفروش و تو بزرگتر از آنی که فکر می کنی و تمام کرات و جهان برای توست و مسخروار دردست تو است . به قیامت نظر کن به شب اول قبرت نظر کن و به عمران دنیا و خانه ات مشغول نشو به یاد قبر نیم متر در 5/1 متریت باش . برادر و خواهر تو انقلاب کرده ای تو جهان را به غوغا انداخته ای تو به خدا متصل شده ای تو به ائمه علیهم السلام متصل شده ای خود را نباز، مغرور نشو، عقب نشینی نکن. برادر محکم باش جهان بر علیه تو به پا خاسته است باید مقاوم باشی. ای ملت مسلمان تابع رهبرت روح خدا باشو او را چون پیامبرت حساب کن جز او چه کسی من و شما را از فساد ظلمت شاهی بیرون آورد. و فرمانش را آویزه گوش کن .

و سخنی با خانوده ام. مادر من مدتها بود که این عروس را برای خود خواستگاری کرده بودم و آنچه را که به شوخی می گفتی که شاید کسی را برای خود نامزد کرده باشی حقیقت داشت من به واسطه خداوند متعال و به وسیله خطبه خواندن وی شهادت را عقد کرده بودم مادر این حجله گاهش حد و مرز ندارد و عروسش زیبایی هر دلی را می رباید و شب زفافش انتهایی ندارد اما چه کنم این ازدواج برای شما چیزی جز غم و غصه به جای نخواهد گذاشت. مادر به خودت نظر کن چه چیزی کمتر از لیلای امام حسین و زینب علی داری؟

پس خود را مثل او وانمود کن. اگر جسدم را جلویت گذاشتند همانگونه که در طول زندگی از روی محبت مرا بوسیدی اگر سر داشتم صورتم را ببوس و اگر نداشتم خدا را شکر کن و آن را به قیامت موکول کن و مادر دنیا چیزی جز همین رفتن و آمدن نیست و من امانت خداوند دست شما بودم و از شما متشکرم که امانت را سالم تحویل صاحبش دادید و ای پدرم ای آرمان قلبم و ای آنکه شب را به صبح در تنهایی رنج می کشیدی و مرا به این سن و سال رسانیدی و تو امیدهای زیادی به من داشتی خود می فهمیدم ولی شکر کن که امانت را تحویل خدا دادی و لباس رزمم را بپوش در سنگر جهاد برای عیال کار کن و تنها کاری که می توانم بکنم شفاعت تو است و ای خواهرانم و ای زینبی ها مقاوم و استوار باشید و فکر نکنید که دیگر برادر ندارید شما خدا را دارید مرا حلال کنید .

نمی خواهم کسی برایم زندگی نامه بنویسد و می دانم مشتی الفاظ عجیب و غریب سرهم می کنند و بعنوان زندگی نامه پخش می کنند زندگی من هیچ بود – هیچ بود و هیچ. و هرکسی حقی بر گردن من دارد من را عفو کند. وحدت را حفظ کنید و صله رحم ترک نشود. و قبرم را در کنار جعفر طیار زمان به خاک بسپارید و آن را تزئیناتی نکنید . مجلس یا محفلی داشتید به یاد حسین باشد و تزئیناتی نباشد و ذکر خدا دم به دم ورد زبانتان باشد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده