شهید مختار اشکانی در وصیتنامه خود می‌ نویسد: بعد از من سنگر مرا خالى نگذاريد و در مسجدها دعاى كميل و دعاى توسل را به پا كنيد و اميدوارم در نمازتان كوشا باشيد كه ما هر چه داريم، از نماز داريم و در موقع دفن كردن، دستهاى مرا بيرون آوريد كه تا آن دنياطلبان بدانند كه با دست خالى از اين دنيا بيرون مى ورم و تابوت مرا جاى بلند بگذاريد كه منافقان بدانند كه در راه خدا كشته شدم.


وصيت‌نامه:

(بسم الله الرحمن الرحيم))

((يا ايها الذين امنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون)) (سوره صف آيه 2 و 3)

((اى كسانيكه ايمان آورديد، چرا چيزى به زبان مى گوييد و در مقابل عمل برخلاف آن انجام مى دهيد. بترسيد اين عمل كه سخنى بگوييد، برخلاف آن عمل كنيد. بسيار سخت خدا را به خشم و غضب مى آورد))

سلام عليكم:

رنج و گنج و غم و شادى جهان درگذر است‌عاقل آن است كه انديشه كند، پايان را با سلام به پيشگاه امام عصر حضرت مهدى (عج) و نايب بزرگوارش، حضرت امام خمينى زمان و موسى دوران، درهم كوبنده مستكبران و با سلام به تمام شهيدان راه حق و حقيقت از كربلاى حسين تا كربلاى خمينى كه با دادن خون عزيزشان، اين درخت پربار انقلاب اسلامى را آبيارى كردند و با آن زحمات طاقت فرسا اين انقلاب را به دست ما سپردند و ما هم با تمام سعى و كوشش و با دادن جانمان در راه تداوم اين راه كوشا باشيم و بايد با تمام قدرت و با تمام سعى و كوشش، اين انقلاب را به صاحب اصليش يعنى امام زمان برسانيم كه جوابگوى خون هزاران، هزار

شهيد باشيم.

اما وصيت من به پدرم اين است:

اى پدر عزيزم! من در تمام عمرم نتوانستم، مقدارى از آن زحماتى كه براى من كشيدى و مرا به اين انقلاب و به اين مكتب الهى سپرده اى تا به حال نتوانستم، كارى چندانى در مقابل اين زحمات شما كرده باشم و خوشحالم از اين كه در راه خدا شهيد مى شوم كه براى آخرت چراغى باشم تا در روز قيامت در تاريكى نباشيم.

اى مادر عزيزم! نمى دانم با چه زبانى و با چه حرفى از زحمات شما تشكر كنم كه شما واقعا حقى در گردن من دارى و من در تمام عمرم نتوانستم، كار خيرى در مقابل شما بكنم كه شما در آن تاريكى شب و در گرماى تابستان و سرماى زمستان كه براى من زحمتى كشيده اى، من نتوانستم از زحمات شما تشكر كنم. اما به خود فخر مى كنم كه چنين مادرى در دنيا داشتم و به خود فخر مى كنم كه مرا آن چنان نصيحت كرده اى و آن چنان تربيت دادى و مرا به اين انقلاب سپرده اى و اميدوارم كه اجر شما را حضرت زينب (ع) بدهد.

اى برادران عزيز! من در طول عمرم نتوانستم، از آن خوبيهاى شما تشكر كنم.

وقتى كه من در سن كوچكى بودم و خوب و بد را تشخيص نمى دادم، شما مرا به اين راه راست هدايت مى كرديد. اما من متوجه نمى شدم. الان مى دانم كه مرا به اين راه هدايت مى كرديد. و اى خواهران مهربان! آن محبتهايى كه به من كرديد، هرگز از يادم نخواهد رفت و اگر بعضى موقع تندى كردم، اميدوارم كه مرا بخشيده باشيد.

انشاءالله . و اين را به عنوان برادر كوچك شما از شما مى خواهم كه همچنين تا به حال و بعد از اين هم حجاب خودتان را حفظ كنيد كه آن دشمنان و منافقان كور دل بدانند كه من براى حفظ حجاب شهيد شدم و بعد از من زياد براى من نگرييد كه با ديدن ناراحتى شما، دشمنان خوشحال مى شوند.

وصيت من به دوستانم اين است:

بعد از من سنگر مرا خالى نگذاريد و در مسجدها دعاى كميل و دعاى توسل را به پا كنيد و اميدوارم در نمازتان كوشا باشيد كه ما هر چه داريم، از نماز داريم و در موقع دفن كردن، دستهاى مرا بيرون آوريد كه تا آن دنياطلبان بدانند كه با دست خالى از اين دنيا بيرون مى ورم و تابوت مرا جاى بلند بگذاريد كه منافقان بدانند كه در راه خدا كشته شدم.


والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته

عزيزان به امام عزيز دعا كنيد

***

(بسم الله الرحمن الرحيم))

((انا لله و انا اليه راجعون)بقره 156)

((همه از خداييم و بازگشتمان به سوى اوست))

سلام به خدمت پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و دوستان و فاميل هايم. اينجانب وصيتم را به اين شرح آغاز مى كنم. شهادت ارثى است كه از اوليا به ما رسيده است. به اميد آن روزى كه هيچ دسته و گروهى بر ضد اسلام نباشد.

خدمت پدر و مادر عزيزم:

اى پدر و مادر عزيز! سلام گرم مرا كه از راههاى دور و دراز، دشتها و كوهها به مشام شما مى خورد و بوى آن ايثار و از جان گذشتگى و شما را به آزاد زيستى دعوت مى كند، بپذيريد و اميدوارم كه در هر كجا هستيد، سالم و تندرست در زير سايه امام زمان به سر ببريد. غمى نداشته باشيد و مرا حلال كنيد و در شهادتم افتخار كنيد تا انشاءالله براى اسلام و شما ذخيره اى در عالم آخرت باشم.

اى پدرجان! شما هم چون ابراهيم بوديد كه مرا قربانى كرديد. پس خواهش مى كنم، اگر از دست من ناراحت شده اى، مرا ببخشيد و حلالم كنيد كه شما به راستى به گردن من حق دارى. و تو اى مادر عزيزم! اگر مى خواهى فردا در روز قيامت و در روز رستاخيز در برابر زينب (س) شرمنده نباشى، مرا به جبهه ها ببخش. بگذار خانه تاريك را با شهادتم روشن كنم.

پدر و مادر عزيزم! خوشحال باشيد كه حاصل عمرتان در بهترين ايام زندگى به راه خدا رفت تا در راه خدا جاوادنه بماند. هميشه دعا كنيد كه فرج امام زمان نزديك گردد و اسلام جهانگير شود. اگر چه من نتوانستم به عنوان يك فرزند وظيفه شناسى، وظيفه خود را نسبت به شما اداكنم. ولى اميدوارم كه اگر من اشتباهى مرتكب شده ام، شما مرا ببخشيد تا انشاءالله در روز قيامت نزد حسين ابن على (ع) و فاطمه زهرا (س) از شما شفاعت خواهم كرد.

اى برادران عزيزم و خواهران عزيزم! عرض مى كنم به عنوان وصيت مى نويسم. نمى دانم، چگونه زحمات شما را جبران كنم. من به جبهه آمدم تا دينم را به اسلام عزيزم ادا كنم.

پدر و مادر عزيزم! مبادا در شهادت من بگوييد كه ناكام از دنيا رفت. چون هيچ كامى شيرين تر از شهادت نيست.

برادران و خواهران عزيزم! من شرمسار و خجلم از اين كه نتوانستم، براى شما كارى مفيد انجام دهم و من از خواهرانم مى خواهم كه من جز براى اسلام هيچ هدف ديگرى نداشتم و از شما مى خواهم، حجابتان را حفظ كنيد و در راه خدا از قربانى كه داده ايد، ناراحت نباشيد. من از تمامى شما انتظار دارم كه نمازتان را به هيچ وجه ترك نكنيد كه ما هر چه داريم، از نماز داريم. در مجالسها شركت داشته باشيد و با مردم خوشرفتارى كنيد. مبادا مردم را از خود برنجانيد. بيشتر وقتتان را در مساجد و از قرآن منبع وحى نور و نهج البلاغه استفاده كنيد.

اى جوانان عزيز! آيا بعد از آنكه امام امت مى فرمايند: ((اسلام مظلوم واقع شده است)) وقتش نشده است كه به خود آييد و از دين حمايت كنيد. شما اسلام را زنده نگهداريد و با خون خود، نهال پربارش را آبيارى كنيد تا موقعى كه مهدى عزيز ظهور كنند و دينشان جهانگير گردد.

برادران پاسدار و همسنگرم! پاسدارى كنيد از دينتان و در هر حال آماده دفاع از اسلام باشيد. مسئوليت خود را به نحو احسن انجام دهيد. بدانيد كه هر شهيد كه به خاك بيافتد و مسئوليتتان زياد مى شود. خون آنها ندا مى دهد كه اسلام را حفظ كنيد و براى انقلاب و حفاظت از خط مشى رهبرى آماده باشيد. بكوشيد تا سپاه را در راستاى دقيق انقلاب و براى بالا بردن كلمه توحيد با تكيه بر ولايت فقيه به پيش ببريد.

اسلام از اول تاكنون با خون شهيدان زنده مانده است. شما پاسداران عزيز هم اميدوارم دنباله رو شهيدان باشيد. در آخر اميدوارم كه همه مرا حلال كنيد و از همگى نيز حلاليت مى طلبم. بعد از شهادتم، اختيار با پدرم مى باشد كه هر جا را گفتند در آنجا مرا دفن كنيد.

يك وصيت بر تو دارم مادرم مادر دلسوز هم تاج سرم در فراقم زارى مكن اى مادرم اشك غم از چهره ات جارى مكن اى مادرم رنج و غم و شادى جهان درگذر است عاقل آن است كه انديشه كند پايان را

((ان الله مع الصابرين)) بقره 153

((خدا صبر كنندگان را دوست دارد))

والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته

مختار اشکانی در سال 1343 دیده به جهان گشود و در تاریخ 16/1/64 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده