در مسير سير الي الله هر روز خود را بيش از پيش آماده ديدار حق تعالي مي‌نمود
اغلب اوقات چه در خانه و چه به گفته دوستانش در مسجد و مدرسه اين شعر را با خود زمزمه مي‌كرد اين دل تنگم اين دل تنگم غصه‌ها دارد، گويي ميل كربلا دارد. كه به گفته همسنگرانش در جبهه نيز اين شعر از دهان وي جدا نمي‌شد.
                         بسم الله الرحمن الرحيم

نام  :منصور
نام خانوادگى  :دوست‌محمدى
نام پدر :حسين‌على
تاريخ‌تولد  :12/02/1342
ش.ش   :2
محل‌صدورشناسنامه   :گرمسار
 تاريخ شهادت  :03/01/61
زندگي‌نامه برادر شهيد منصور دوست محمدي:
شهيد منصور دوست محمدي در بهار سال 1342 در يك خانواده مذهبي در شهرستان گرمسار چشم به جهان گشود. وي دوران كودكي و نوجواني را همچون همسالان خود به تحصيل اشتغال داشت در اين دوران تقريباً تمامي تلاش و كوشش او متوجه تحصيل بود به تدريج با اوج گيري نهضت اسلامي قسمت اعظم فكر و فعاليت وي از دروس مدرسه به سوي انقلاب اسلامي متوجه شد و تأثيرپذيري وي از انقلاب اسلامي به حدي بود كه دوره انتقال فكري وي از دوران كودكي و نوجواني به دوران جواني بسيار سريعتر از ساير دوستان و همكلاسانش صورت گرفت و انقلابي عظيم در درون وي رخ داد.
شهيد منصور يكي از بنيانگذاران كتابخانه انجمن اسلامي دبيرستان دكتر شيمي و از فعالترين اعضاي بسيج مسجد شهدا طلاچيان سابق بود كه ابتدا به طور غير رسمي با برادران بسيج مسجد شبها به نگهباني مي‌پرداخت. سپس از دو سال پيش رسماً در بسيج عضويت يافت و از اين پس كمتر شبي بود كه وي در خانه و در كنار خانواده شب را به صبح برساند و غالباً در مسجد در كنار ساير برادران به نگهباني و سپس قرائت قرآن و نماز شب مي‌پرداخت از جمله خصوصيات بارز وي پافشاري‌اش جهت اقامه نماز شب بود و فاصله ميان نماز وتر و نماز صبح را به تلاوت قرآن مي‌پرداخت هنگامي كه پس از شهادتش يكي از همسنگرانش وسايل او را براي خانواده‌اش آورد در ميان اوراقي كه در جيبش بود تكه كاغذي به چشم مي‌خورد كه بر روي آن كيفيت نماز شب و فضايل آن به خط خودش نوشته شده بود و تركش خمپاره‌اي كه به سينه او اصابت كرده بود. اين تكه كاغذ را نيز سوراخ كرده و قسمتي از آن را از بين برده بود. هرگاه كه پدر يا مادرش از او تقاضا مي‌كردند كه در هفته چند شبي را در كنار خانواده باشد جوابش اين بود كه امروز اسلام بيش از هميشه به ما نياز دارد و بايد دين خدا را ياري دهيم اغلب اوقات چه در خانه و چه به گفته دوستانش در مسجد و مدرسه اين شعر را با خود زمزمه مي‌كرد اين دل تنگم اين دل تنگم غصه‌ها دارد، گويي ميل كربلا دارد. كه به گفته همسنگرانش در جبهه نيز اين شعر از دهان وي جدا نمي‌شد.
به طور كلي وي از علاقمندي‌هاي خانوادگي و زينتهاي دنيا بريده بود و در مسير سير الي الله هر روز خود را بيش از پيش آماده ديدار حق تعالي مي‌نمود. تا اينكه در اواخر سال 1360 در حالي كه مسئوليت اسلحه خانه مسجد شهدا را دارا بود بنا به نيازي كه از سوي مقامات كشوري براي جبهه‌ها اعلام شده بود تصميم به رفت به جبهه گرفت و پس از اعزام به جبهه و فداكاريهاي بسيار در جبهه شهدا در غرب دزفول بدست مزدوران كافر بعثي دعوت حق را لبيك گفت و عاشقانه به لقاءالله پيوست.
او با خون خود پيامش را كه حمايت از روحانيت و ولايت فقيه بود نوشت و رسالت سنگين تبليغ اين پيام را بر دوش ما گذارد. راهش پر رهرو باد.
                      والسلام علي عبادالله الصالحين
                        1361/2/7           
منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده