مادرهای شهدا با اهدا خون فرزندان خود درخت اسلام را آبیاری کردند/ وصیت نامه شهید محمود ثابت کردار
نویدشاهدگیلان: ای اهل ایمان! سلاح جنگ بگیرید و آن گاه دسته دستهیا همه به یک بار و متفق برای جهاد بیرون روید. و شما را به سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال . افراد و آفات گیاهی بیازماییم و مژده و بشارت آسایش از آن صابران است.
اللهم الرزقنا توفیق اشهاده فی سبیلک
با حمد و سپاس به خالق یکتا که انسان در ستایش آن لایزال عاجز و ناتوان است و سلام درود به پیامبران بالاخص رسول گرامی (ص) و دوازده و امام و چهارده معصوم و باز با سلام و درود به تنها منجی عالم بشریت و این امید محرومان جهان و یار و یاور بی کسان در هر زمان و مکان یعنی مهدی صاحب الزمان (عج) و سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب این پیر جماران و محرومان راستین او باد.
و با سلام مجدد به جمیع پدر و مادرهای شهدا که با اهدا خون فرزندان خود درخت اسلام را آبیاری و دل حضرت بقیه الله ولی عصر را خوشحال نمودند و با سلام و درود به خدمت گرامی پدر و مادرم و برادرانم. بدانید که ای خویشان و دوستان و اشنایان، من محمود ثابت کردار فرزند خلیل ساکن حسنرود آگاهانه و بنا به میل باطنی خود و برای رضایت الله و امام زمان که چون تا حال سرباز خوبی برایش نبوده ام برای خشنودی قلب امام و و احساس مسئولیت در برابر خونهای شهدا از کربلای معلی امام حسین (ع) گرفته تا کربلای خمینی بر خود دیدم که باید به جبهه بروم. هر کس غیر این را در ذهنش تصور نماید اشتباه محض است. من تنها آرزویم رسیدن به لقاالله اگر لیاقت داشته باشم و لذا از ایام کودکی جنگیدن برای اسلام و جان دادن در راه اسلام آرزوی من بوده تا اینکه خداوند بزرگ بر من منت گذاشت و وسایل را مهیا ساخت. من هرگز نمی توانم شکر خدایم را به جای آورم بدانید ای مردم که دنیای چند روزه انسان را از هدف مقدسش غافل می سازد این فرموده قرآن است که ( دنیا جز لهو و لعب نیست مگر برای کسانی که دنیا را وسیله آخرت قرار دهند و توشه برای آخرت جمع کنند) بدانید که روز قیامت حق است و مرگ نیز حقیقت، بهوش باشید این چند روز دنیا به هر طریقی که باشد می گذرد. برای آن کس که زاد و ولد نکند و یا آنکه دارد نمی تواند حساب کند، جز این نیست آنهایی که به دنیا و مال چسبیده اند چند صباحی دیرتر به زیر خاک بیایند.
پدر و مادرم همانطور که می دانید من سه بار به جبهه رفته ام، یکبار دوران سربازی که آن زمان خواب دیدم که امام گفت بیا برو سربازی و من بعد از گرفتن دفترچه رفتم. بار دوم در عالم خواب دیدم که امام گفت: محمود کمکم کن من زیر بغل امام را گرفتم و یاریش کردم و باز رفتم. بار سوم هم در عالم خواب دیدم نامه ای آوردند به من دادند و گفتند بیا برو زیارت اباعبدالله الحسین (ع) من با کمی مکث گفتم کی؟ گفت با سپاه محمد (ص) بیا برو و امام حسین (ع) را زیارت کن و ان شاالله اگر زیارتم به درگاه حق خوب واقع شود تا امام حسینم را زیارت کنم برنمی گردمو این در صورتی میسّر می شود که من به درجه شهادت نائل شوم شما برایم دعا کنید که خداوند مرا جز شهدا بداند هر چند پدر و مادرم، فرزند خوبی برایتان نبودم و خیلی اذیت و آزارتان دادم باور کنید که من راضی به درد آوردن قلبتان نبودم اما چه کنم، حلال کنید و مرا ببخشید.
ان شالله که خداوند از شما راضی و خشنود باشد و صبر کنید دلتان و فکرتان را به خدا و رسولش بدهید و هر وقت دلتان برایم تنگ شد مراسمس و یا روضه ای گرفته و از افراد مداح و نوحه خوان دعوت کنید و بگذارید مصیبت امام حسین (ع) را برایتان بخوانند و شما دیگر علاقه مندان به خاندان نبوت برای امام حسین (ع) گریه کنید. مرا در مسجد شهدا پیش قبر شهید سیروس پورمقدم قرار دهید و روی قبرم اول نام مقدس و شریف یا حسین (ع) را بنویسید بعد هر چه دلتان می خواهد بنویسید. چند نکته تذکر هم دارم: کتابهابم را در مسجد شهدا وقف کنید و از خوانندگان بخواهید که در انتهای مطالعه به صاحبس دعا کنید.
و سفارش دیگر اینکه امام امت رهبر کبیر انقلاب را تنها نگذارید یار و یاورش باشد و با زبان و مال و جان طوری که می توانید یاریش کنید و خواهش دیگر که از تمامی مردم دارم اینکه جلوی بچه های شما را که می خواهند اسلام را یاری کنند نگیرید که در عیر این صورت شهدا در روز قیامت گریبانگیر شما خواهند شد.
و اما مادرم از این به بعد سربلند در جامعه هستی و رو سفید پیش امام حسین (ع) و فاطمه زهرا سلام الله علیه و دیگر ائمه اطهار، از من ناراحت نباش که دامامن پاک تو مرا اینگونه تربیت کرده است خدا یار و یاور شما پدر و مادر و غیره باشد.
مورخه 1365/9/28 روز جمعه ساعت ۱۶:۳۰ بعدازظهر منطقه عملیات جنوب کشور.
