به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین(س)؛
محمدعباس رفت که رفت و فقط دو جمله برای ما نوشت که من به جبهه رفتم، شاید بتوانم قدمی بردارم، شما نگران من نباشید، مشکلی نیست.
نوید شاهد کرمان، در سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س) که با عنوان روز تکریم مادران و همسران شهدا نام‌گذاری شده است به مرور خاطراتی از جلیله‌السادات قوامی، مادر شهیدان سیف‌الدینی می پردازیم:

محمد عباس فقط دو جمله برای ما نوشت که من به جبهه رفتم
محمدعباس در حوزه درس می‌خواند، چند روزی از او بی‌خبر بودم به پسر پسرعمویم که در حوزه بود، تلفن زدم و گفتم، پسرم چند روزی می‌شود که به خانه نیامده است، شما می‌دانی، کجاست و او پاسخ داد، محمدعباس به جبهه رفته است.
محمدعباس چند بار می‌خواست به جبهه برود، اما به او می‌گفتند، دو تا از برادرهایت در جبهه هستند و نمی‌توانیم تو را هم به جبهه بفرستیم، اما آنقدر پیگیری کرد تا توانست جواز حضور در جبهه را بگیرد.
محمدعباس رفت که رفت و فقط دو جمله برای ما نوشت که من به جبهه رفتم، شاید بتوانم قدمی بردارم، شما نگران من نباشید، مشکلی نیست، فقط گاهی اینجا ترقه‌بازی می‌شود.

یک بار هم نزدیک عید نوروز تلگراف زده بود که برای عید می‌خواستم بیایم کرمان، اما وقتی امام فرمودند، جبهه‌ها را تنها نگذاریم، من ماندم و بعد از عید می‌آیم، اما هشت روز بعد از عید خبر شهادتش را آوردند.
فردی که خبر شهادت محمدعباس را آورده بود به من گفت، پسرم زخمی شده، اما انگار می‌دانستم، پسرم شهید شده است، پرسیدم، شهید شده یا زخمی و خبر شهادتش را به من دادند.




بازخوانی خاطرات مادر شهیدان سیف الدینی/ ام البنین کرمان

ساده پوش و بی تكبر
محمد عباس طلبه بود. اغراق نكنم حدود 2 هزار حدیث را حفظ كرده بود. بچه با تقوایی بود. وقتی صوت قرآن بلند می شد سرتاپا گوش بود و به معانی آیات دقت می كرد و می گریست. خیلی ساده زیست بود، ساده پوش و بی تكبر. آن قدر كه اگر سر سفره دو نوع غذا بود می گفت روا نیست سفره این جور رنگین باشد. محمدعباس من و امثال او همان بچه هایی بودند كه امام وعده داده بود. سرتا پا گوش به فرمان امام بود.

شهادت او شب عید قربان بود و روز عید قربان هم تشییع شد
محمدحسین جانباز شیمیایی بود. در عملیات والفجر 8 به عنوان نیروی رزمی شرکت کرد و همان جا هم شیمیایی شد. پسرهایم همیشه به من می گفتند که اگر شهید یا جانباز شدند ما به بنیاد شهید مراجعه نکنیم و ادعایی نداشته باشیم.
برای همین وقتی محمدحسین شیمیایی شد ما برای تشکیل پرونده اقدام نکردیم. حالش خوب نبود دکترها میگفتند باید برای درمان برود خارج از کشور. ناچار شدیم برایش پرونده درست کنیم تا ویزا بگیریم چون دلش راضی به این کار نبود قبل از آماده شدن ویزا شهید شد. دو روز پس از شهادت محمدحسین، ویزایش درست شد. شهادت او شب عید قربان بود و روز عید قربان هم تشییع شد.

شهید محمدحسین سیف الدینی مسؤول تبلیغات گردان 410 غواصی در عملیات والفجر 8 شیمیایی شد و پس از تحمل درد و رنج فراوان به همرزمان و برادران شهیدش پیوست 
شهید طلبه محمد عباس سیف الدینی متولد1344 در بهار 1363، جبهه طلائیه دعوت حق را لبیک گفت و به کاروان شهدا پیوست.

بازخوانی خاطرات مادر شهیدان سیف الدینی/ ام البنین کرمان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده