وصیت شهید: من راهم را انتخاب كردم براى اينكه براى يك مرد ننگ است بنشيند، تماشا كند و در بستر جان بدهد
نوید شاهد البرز ، شهيد اسماعيل مصدق به سال 1349 خورشيدي در 23 بهمن ماه مصادف با 27 ماه مبارك رمضان در يك خانوادة مذهبي در شهرستان ميبد يزد فرزندي پا به دنيا گذاشت كه او را اسماعيل هم‌نام ذبيح‌الله فرزند حضرت ابراهيم(ع) نام نهادند. دوران ابتدائي تحصيل را در همان شهر دار‌العبادهً سپري نمود و دوران تحصيل در راهنمايي را به علت اقامت خانواده در شهرستان كرج در جعفرآباد از توابع محمدآباد(محمدشهر) طي نمود. درهمان دوران شور و شوق وصف‌ناپذيري به آموختن قرآن داشت. به خاطر حسن سلوك و گشاده‌رويي زبانزد خاص و عام گشت. هميشه نماز را در وقت و به جماعت برگزار مي‌كرد. بسيج را چون خانه و مأواي خود مي‌دانست كه همان باعث شكل گرفتن شخصيت وي شد.

شهيد اسماعيل مصدق: صبر انقلابى داشته باشيد و امام را تنها نگذاريد

در اوايل سال 1366 زماني‌كه متوجه شد برادر بزرگ‌تر خود كه به درجة جانبازي و قطع پا نائل آمده دوباره قصد عزيمت به جبهه‌هاي نبرد را دارد ، درس و تحصيل را رها كرده و مشتاقانه بعد از طي آموزش‌ نظامي به جبهه‌ها پا گذاشت و به اصرار قصد حضور در خط مقدم جبهه را دارد كه با ممانعت فرماندة گردان فرات از لشكر10 سيدالشهداء(ع) روبه‌رو مي‌شود و در نهایت راهي خط مقدم در جزيره مجنون مي‌شود.

هنگامه فجر صادق روز 12 اسفند سال 66 بعد از نگهباني خسته كنندة آن شب تيره و اقامة نماز صبح تيري از سوي خصم زبون رها شده تا بر پيكر اسماعيل فرود آيد و خونين و سرخ فام به ديدار محبوب و معشوق خود نائل آيد. پيكر بي‌جان او را به بيمارستان شهيد بقائي اهواز منتقل مي‌كنند اما به دليل نداشتن پلاك شناسائي بيش از 20 روز در سردخانه مي‌ماند ، دوستان او براي تشييع جنازة او از جبهه به محل آمده بودند وقتي متوجه مي‌شوند جنازه برنگشته به تفحص مي‌پردازند و شب عيد سال 67 پيكر خونين او را تحويل و براي خاك‌سپاري به كرج منتقل مي‌كنند و روز سوم عيد جنازه به خاك سپرده مي‌شود و همه را در فراق خود عزادار و محزون مي‌سازد.


وصیت نامه شهید اسماعیل مصدق

با درود و سلام بر امام زمان و نائب بر حقش خمينى بت شكن و به اميد پيروزى رزمندگان اسلام و با سلام به شما مردم شهيد پرور ايران. آفرين بر ايثار گري تان كه تمامى سختي ها را با دل و جان قبول مى كنيد و با سلام بر شما اى پدر و مادر گراميم.

آفرين بر شما كه در برابر تمام رنج ها شانه خالى نكرديد. شما بايد افتخار كنيد كه امانت تان را به صاحبش برگردانديد و اى پدر و مادرم مرا حلال كنيد و چه راست گفته اند كه بهشت زير پاى مادران است، پس تو اى مادر مرا حلال كن و براى من گريه و زارى نكن چون من شايسته گريه و زارى نيستم. هر موقع خواستيد گريه كنيد براى شهداى كربلا امام حسين و ياران ‌باوفايش گريه كن آنها شايسته اين هستند و من راهم را انتخاب كردم براى اينكه براى يك مرد ننگ است بنشيند، تماشا كند و در بستر جان بدهد و شما اى برادران و خواهرانم من را حلال كنيد و صبر انقلابى داشته باشيد و امام را تنها نگذاريد و نمازهايتان را سر موقع بخوانيد و در بين نماز مرا دعا كنيد و برايم قرآن بخوانيد كه حداقل آنجا از فشار قبر بر من كاسته شود و شما بايد افتخار كنيد كه برادرى داشتيد كنجكاو در وقت خود را اصلاح كند و حتى در اين راه حاضر شد جان خود را بدهد و مواظب باشيد كه دنيا شما را فريب ندهد و فكر آخرت هم باشيد كه معصومين گفته اند كه الدنيا الحسنين المومن رحبة الكافر :(دنيا براى مؤمن ، جهنم است و براى كافر ، بهشت )

و از تمام بستگان و دوستان مى خواهم اگر من آنها را اذيت مى كرده ام ببخشيد و حلالم كنيد و هميشه دافع اين انتخاب باشيد و هرگز از پا ننشينيد و حق مظلوم را از ظالم بگيريد و بدانيد كه دنياى ديگرى وجود دارد و خداوند به حساب آنها رسيدگى خواهد كرد و خداوند بزرگ به بزرگيت ما را به راه راست هدايت كن. خداوندا آفتاب گردان ، خداوندا ما را در آن دنيا با امامان همنشين بگردان . خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده