اسیری که سر از بدنش جدا کردند و مظلومانه به خاک غربت سپردند
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۱۷
به گفته خانواده اش، با یک موتورسیکلت، دائماَ در حال سرکشی به روستاها بود و به امور دامپزشکی و بهداشتی روستائیان رسیدگی می کرد و برای خدمت خالصانه تر، مناطق محروم کردستان را انتخاب نمود و به شهرهای مختلفی مرزی مامور شد.

رضا آقا محمدی، چهاردهم اسفند ماه سال 1342 در محله جوادیه شهر همدان در خانواده ای مذهبی و متوسط بدنیا آمد.

در مقطع راهنمایی در حال تحصیل بود که پدر خود را از دست داد و با مدرک سیکل، مجبور به ترک تحصیل شد. چون فرزند بزرگ خانواده بود، نان آور خانه شد و از همان سن کودکی مسئولیت خانواده را به عهده گرفت و همپای مادرش رسیدگی به امور زندگی را عهده دار شد.

دوران نوجوانی و جوانی رضا همزمان با سال های مبارزه مردم ایران با رژیم پهلوی بود و او نیز همراه با دیگر کودکان و نوجوانان و مردم انقلابی همدان وارد جریان انقلاب شد.

در راهپیمایی ها و مبارزان انقلابی حضور فعال داشت و از هیچ اقدامی در این راه فروگذار نبود تا اینکه به یاری همین کودکان و نوجوانان، انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.

با پیروزی انقلاب به فرمان امام لبیک گفت و در امر سازندگی کشور و کمک به محرومان و مستضعفان به نیروهای جهادی پیوست و تلاش های بسیار نمود.

به خاطر محرومیت از داشتن پدر، از خدمت سربازی معاف شد و با توجه به لیاقت و شایستگی که در امر جهاد سازندگی و خدمت به محرومان از خود نشان داده بود، به استخدام جهاد سازندگی درآمد و این آغاز فعالیت های نوین رضا بود.

به گفته خانواده اش، با یک موتورسیکلت، دائماَ در حال سرکشی به روستاها بود و به امور دامپزشکی و بهداشتی روستائیان رسیدگی می کرد و برای خدمت خالصانه تر، مناطق محروم کردستان را انتخاب نمود و به شهرهای مختلفی مرزی مامور شد.

سال 1360 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد و در همان سال به عنوان مسئول جهاد سازندگی بخش بزمیرآباد کرند غرب از مناطق مرزی استان کرمانشاه انتخاب و مدتی در آنجا به خدمت رسانی به محرومان و روستائیان پرداخت.

رضا که تمام وجودش مملو از ایثار و از خودگذشتگی بود در آخرین ماموریت خود در سال 1362 در منطقه سر پل ذهاب در کمین منافقین کور دل گرفتار شد و به اسارت درآمد.

به گفته همرزمانش، رضا برای تحویل مسئولیت یکی از ماموریت های جهادی که به عهده داشت و تحویل پروژه های اجرا شده به مسئول بعدی و همچنین سرکشی به طرح های خدمت رسانی در دست اقدام، به یکی از مناطق روستائی مرزی اعزام شده بود که از سوی منافقین شناسایی و از سوی مزدوران ضد انقلاب تعقیب و به کمین آنها گرفتار شده بود.

رضا که سربازی شجاع و وطن پرست بود طی بیست روز اسارت و تحمل شکنجه های وحشتناک مزدوران برای ارائه اطلاعات عملیاتی و فرماندهی، هیچگونه همکاری با آنها نکرد و دشمنان ناجوانمرد و پست ملت بزرگ ایران، مظلومانه سر از پیکرش جدا کرده و پیکر مطهر او را در مکانی نامعلوم به خاک سپردند.

تاکنون اثری از رضا به دست نیامده است و همچنان یکی از شهدای مفقود الجسد استان همدان است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده