دوشنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۱
هشت سال سپید آمد و رفت، موی من رنگ موی مادر شد هشت سال سپید من بودم، تو ولی قاب عکس عید شدی

پدرت بی صدا صدایم زد، پدرم گفت: رو سپید شدی

عکست انگار لحظه ای خندید، بعد نگاه ناپدید شدی

هشت سال سپید آمد و رفت، موی من رنگ موی مادر شد

هشت سال سپید من بودم، تو ولی قاب عکس عید شدی

آه یادش به خیر یادت هست، اولین عید، اولین دیدار

مادرم تا رسید سرخ شدم، مادرت آمد و سپید شدی

عید دوم چه عیدی خوبی بود، عطر نارنج، هفت سین، باران

و تو آن شاهزاده ای که مرا از بلندای شاخه چید شدی

سالها، سال های پی در پی، آمد و رفت، آمدم، رفتی

یک نفر گفت: باز منتظری؟ دیگری گفت: ناامید شدی؟!

ناامیدم نکن قرار شده عید هشتم کنار هم باشیم

هشت سال سپید طول کشید، تا که باور کنم شهید شدی!

نغمه مستشار نظامی

منبع/ از آن زنان اساطیری : گزیده اشعار کنگره ملی زنان عاشورایی/نشر شاهد/ 1395

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده