دوشنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۳
دریکی از روزهای آخرمقاومت من (نری موسی) ‌با چند تا ‌ازنيروها ‌اومديم مسجد جامع ....


نوید شاهد: دریکی از روزهای آخرمقاومت من (نری موسی) ‌با چند تا ‌ازنيروها ‌اومديم مسجد جامع . ‌اونجا مشاهده كرديم كه نيروهاي‌ ارتش‌ به شدت دارن تجهيزاتشون‌ رو جمع مي‌كنن واز شهرخارج مي‌شن.

چند تا ازفرماندهان‌ ارتش هم ‌كه ‌اونجا بودند وآشنا بودن‌ بين اونها بودند. من به يكي‌شون ‌مراجعه‌ كردم فكرمي‌كنم سرگرد شريف نسب‌ بود ، كه‌ بعدازاينكه جنگ آغاز شده ، ايشون داوطلبانه‌ به خرمشهرآمده بود وفرماندهي بخشي ‌ازنيروهاي ‌ارتش‌ درشهر رو به عهده‌ گرفته بود. من‌ پيش‌ سرگرد شريف نسب رفتم وبهش گفتم‌ : كه چرا داري نيروهارو‌عقب‌نشيني‌ مي‌ديد؟ ‌ايشون گفتند‌ : كه به ما ازستاد كل يا اتاق جنگ دستورعقب‌نشيني دادن وما بايد دستوررواطاعات‌ كنيم.

ما اعتراض‌ كرديم به ايشون كه الآن وقت عقب‌نشيني ‌نيست . اين لحظات حساس كه خرمشهربه نيرو احتياج‌ داره‌ ، اونهايي كه توي ستاد‌ كل يا اتاق‌ جنگ نشستند‌ كه وضعيت‌ حساس ماروتشخيص نمي‌دن، ما خودمون‌ مي‌دونيم كه اگر عقب‌نشيني ‌كنيم ، هم مردم عادي‌ كه توي شهرهستند وهم نيروها‌ به دست‌ دشمن قتل‌عام ‌مي‌شوند . ايشون‌ هم سري‌ تكان‌ داد و موافقت‌ كرد‌ وگفت‌ : والله تقصيرازمن‌ نيست‌ . منهم هيچ‌ اختياري ‌ازخودم ندارم واگرعقب‌نشيني‌ هم ندهم‌ ، بلافاصله‌ مراخلع‌ مي‌كنند .اين نيروهايي‌ هم كه اطراف من هستند‌ ، اين‌ فرماندهان جزئی كه هستند گزارش ‌می ‌دهند و من رو توبيخ‌ مي‌كنند . آنها ازمن‌ مي‌خواهند‌ كه سريع‌ ازشهرخارج‌ بشم . من وسرگرد‌ شريف نسب رفتیم داخل مسجد جامع واونجا به سراغ شيخ‌ شریف رفتیم . خبربه شيخ‌ هم رسيده بود كه نيروها دارن عقب‌نشيني مي‌كنند . اوضاع خیلی وخیم بود . پیاده های دشمن به خیابانهای منتهی به مسجد جامع ومنازل مشرف برمسجد رسیده بودند. شيخ خيلي عصباني وخشمناك بود وفریاد می زد «خیانت است ، خیانت ، ما ازشهرعقب نشینی نمی کنیم.

فوقش این است که کشته می شویم . ماتاآخرمی جنگیم . باید مقاومت کرد . شیخ مدام‌ از توطئه حرف مي‌زد و مي‌گفت : اين توطئه‌اي است كه داره ‌طراحي مي‌شه و خيانتي‌ است که داره انجام‌ مي‌شه ، كه ‌شهر روتخليه كنند وبه دست‌ عراقي‌ها بسپارند‌ . من با نيروها‌م ‌ازشهرخارج‌ نخواهیم شد‌ . بعد به سرهنگ‌ شريف نسب هم گفت‌ :كه ‌توهم ‌اگه مي‌خواهي دين خودت رو به انقلاب ومملكت ادا‌ كرده باشي . بايد وايسي دركنارنيروهاي‌ ما .بجنگي . ‌كه فكر مي‌كنم سرهنگ‌ شريف نسب‌ رأيش عوض شد . ولي ديگه‌ وقتي بودكه اكثر‌نيروهاي سرهنگ ازشهر خارج‌ شده بودند ، خود سرهنگ مونده بود و فكرمي‌كنم 10‌، 12 تا ازنيروهاش و چند تا ازافسران جزئ‌ كه اونجا بودن‌د ومدام هم‌ ازپشت بي‌سيم اعلام مي‌كردند ‌كه ما منتظرشماهستيم‌ . ولي به هرحال ‌روز ، روزي شد ‌، كه بچه‌ها تصميم‌ گرفتند كه‌ ازشهربا دل و جان‌ دفاع‌ كنند . بااین بیانات شیخ شریف تمام کسانی که درخیابانهای منتهی به مسجد جامع واطراف آن بودند. باغیرت وهمیتی مثال زدنی به مواضع دشمن یورش بردند ودشمن را تا نزدیکی های خیابان کمربندی به عقب راندند.

راوی:  حضرت حجه‌الاسلام و المسلمين حاج آقا نری موسی آزاده عزيزازرزمندگان دلاور دوران مقاومت خرمشهر همچنين ازياران شهید شریف قنوتی و شهيد دقايقي و شهید حاج آقا ترابي در دوران اسارت.

منبع: نفر هفتاد و سوم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده