خاطرات چند سطری شهدا
خاطرات شهدای لرستان
باحال مجروح
نوید شاهد لرستان:در زمان مجروحیت جهانگیری به او سر زدک به بنده گفت:چه خبر؟گفتم:گویا در غرب عملیات است با همان حال مجروح بدون اطلاع رفته بود.قبا ،کفش و مقداری لباس در کشوی من گذاشته بود از همکارم پرسیدم:این لباس ها مال چه کسی میباشند؟گفت:این لباسهای جهانگیری است با ماشین های پشتیبانیخود را به منطقه رسانده بود و به تیپ ملحق شده بود.
طلبه شهید میرمحمد جهانگیری
روای: همرزم شهید
انجام مستحبات
در حال و هوای سختِ جنگو منطقه عملیاتی محمد پوتین را از پا بیرون آورد. پرسیدم محمد چرا پوتین را در اوردی؟با لبخندی که بر لب داشت گفت:سید صبر کن و بلافاصله شیرجه ای در آب های هور العظیم زد و بیرون آمد و با خنده گفت:برای غسل جمعه
طلبه شهید محمدولی بیات
روای:همرزم شهید-ازنا
شهادت در حال نماز
آن روزها آتش سنگین دشمن در سرچشمه پاتاق به طرف گردان ما(حمزه) ریخته می شد،ولی سید در آن هنگام مشغول نماز بود.گفتم سید نماز را رها کن و بیا الان کشته می شوی؟آتش دشمن شدیدتر می شد بعد از اتمام نماز گفت:برادر جمشید چه میگفتی؟!در همان حال آماده شهادت بودم و دوست داشتم در این لحظه که در پیشگاه خداوند بودم به لقای حق بروم.
طلبه شهید سیدمحمد موسوی
روای:جمشید حیدری همرزم شهید-نورآباد
منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید لرستان و کتاب خاطرات چند سطری شهدا حجت الاسلام تیموری
