اصول و فنون پیام رسانی ایثار (2)
دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۱۳
همه ی سخنرانان و راویانی که در حوزه ی دفاع مقدس صحبت می کنند باید با اصول و مفاهیم تاریخ شفاهی و به ویژه مصاحبه ی تاریخ شفاهی آشنا بشوند.

همه ی سخنرانان و راویانی که در حوزه ی دفاع مقدس صحبت می کنند باید با اصول و مفاهیم تاریخ شفاهی و به ویژه مصاحبه ی تاریخ شفاهی آشنا بشوند.

در تاریخ شفاهی دو نفر نقش مهمی ایفا می کنند که در مصاحبه حضور دارند؛ یعنی مصاحبه کننده و مصاحبه شونده. شما در جایگاه کدام یک از این دو طرف می توانید قرار بگیرید؟ هر دو. یعنی هم ممکن است که به سراغ شما بیایند و با شما مصاحبه کنند و هم ممکن است از شما بخواهند که بروید با یک ایثارگر مصاحبه کنید. اگر با دو نقش آشنا شوید خیلی خوب است. ما در اینجا می خواهیم با مفاهیم تاریخ شفاهی و به ویژه مصاحبه ی تاریخ شفاهی آشنا بشویم.

اولین نکته این است که مصاحبه ی تاریخ شفاهی با بقیه ی مصاحبه ها که رسانه ها با شما انجام می دهند به کلی فرق می کند. رسانه با گرایش خاصی با شما مصاحبه می کند. ضمنا همه ی حرف هایی را که شما در مصاحبه زده اید پخش نمی کند. مثلا ده دقیقه با شما صحبت می کند و سه دقیقه پخش می کند. این فرق اول. در مصاحبه تاریخ شفاهی مصاحبه کننده دخالت محدود در ماجرا می کند؛ یعنی اعمال نظر شخصی در مصاحبه ی تاریخ شفاهی نمی کند. اما در مصاحبه های رسانه ای، آن خبرنگار یا آن مصاحبه کننده می تواند اعمال نظر شخصی بکند، می تواند سوال هایی از روی غرض از شما بپرسد، ولی در مصاحبه ی تاریخ شفاهی این کار ممنوع است. مصاحبه گر حق ندارد سوال هایی با جهت گیری های خاص انجام بدهد. این هم یک فرق دیگر. در مصاحبه های رسانه ای، مصاحبه گر می تواند مچ گیری بکند، یعنی دنبال این باشد که شما چه می گویید، درست گفتی یا نه، آن جاده چرا به موقع درست نشدف مگر شما قول نداده بودی؟

تقصیر کیست؟ اما در مصاحبه های تاریخ شفاهی این مچ گیری ها صورت نمی گیرد و ممنوع است. همین چند نکته نشان می دهد که مصاحبه ی تاریخ شفاهی رویکرد جدیدی است و ویژگی های خاص خود را دارد.

فرض کنید که یکی از شما عزیزان خاطرات خود را مثلا در سی ساعت بیان می کند و روی دستگاه ضبط می کند. صحنه و مصاحبه، همه ی این ها را به نوعی بازگو کرده، لذا بهترین مرجع و بهترین تاریخ شفاهی می تواند محسوب شود. بعد یک نفر می آید و این ها را ویرایش می کند و چاپ می کند.. این تاریخ شفاهی نیست.

هر جا مصاحبه ای برای تهیه متن صورت نمی گیرد از لحاظ اسمش تاریخ شفاهی نیست. پیام، شفاهی است؛ مطلب، شفاهی است؛ خاطرات، شفاهی است، اما تاریخ شفاهی نیست. چون گفت و گو نیست. راز تاریخ شفاهی، مصاحبه و دو نفر است.

اگر مصاحبه ای صورت نگرفته و سخنرانی های معمولی بوده است، بهتر است اسمش تاریخ شفاهی نباشد. خاطرات می تواند که خود نوشت یا دیگر نوشت باشد.

ممکن است شفاهی هم نباشد، یعنی ممکن است یک نفر خاطراتش را خودش بنویسد. گاهی مطالب دیگران را می گیریم و یکی دیگر آن را تنظیم می کند. آن دیگر خاطره نویسی نیست و ربطی به تاریخ شفاهی هم ندارد.

تاریخ شفاهی یکی از شیوه های پژوهش در تاریخ است که به شناسایی و شرح وقایع تاریخی براساس دیدگاه ها، شنیده ها، مشاهدات و عمل کرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجرا ها می پردازد.

اولا تاریخ شفاهی یکی از روش های تحقیق و پژوهش است. پژوهش در چه موضوعی؟ در تاریخ. این یک نتیجه. نتیجه ی دیگری که می گیریم این است که تاریخ شفاهی، هم به شناسایی رویدادهای تاریخی می پردازد هم به شرح آنها.

این هم یک نتیجه.

نتیجه ی سوم این است که این اطلاعات از کجا می آید؟ می گوید که یا دیدگاه هاست یا شنیده هاست یا مشاهدات است یا عملکرد. یعنی گوینده یا دارد فکرش را می گوید یا دارد شنیده هایش را می گوید یا مشاهدات و دیده هایش را می گوید یا دارد می گوید که من چه کردم. کلمات را ببین چقدر دقیق است.

آخرین نتیجه ای که می گیریم، این است که چه کسی این کار را می کند؟ چه کسانی این کار را می کنند؟ شاهدان، ناظران و فعالان.

از این تعریف نتیجه می گیریم که آن کسی که در تاریخ شفاهی دارد برای ما حرف می زند باید یک نقش مستقیم در آن ماجرا داشته باشد. به تعبیر دیگر نقش های غیرمستقیم قبول نیست. مثلا رزمنده ی ما خودش در جبهه بوده، درست است؟ برای ما شرح می دهد که من چه جوری رفتم، اول کدام عملیات بود، کجا آموزش دیدم، عملیات اول چطور بود، عملیات سوم چطور بود، من چطور مجروح شدم؟ همه اش مستقیم است. همچنین می گوید فرمانده ما چیزها را برای من گفت و من خودم با گوش خودم این مطالب را شنیدم و حالا دارم برای شما بازگو می کنم، ولی خودش حوادث و رویداد ها را ندیده. مستقیم بودنش کجاست؟

گوش خودش. اما گر گفت یک کسی برای یک کس دیگری تعریف کرده بود، بعد آن دومی برای من تعریف کرده، این دیگر جزو شنیده ها نیست. چرا؟

چون مستقیم نیست، با گوش خودش نشنیده. برای من گفته اند که صدای خمپاره این جوری است؛ این قبول نیست؛ شنیده های مستقیم، دیده های مستقیم و عمل های مستقیم.

تاریخ فقط اسناد مکتوب نیست. تاریخ شفاهی می تواند بسیاری از کاستی های تاریخ مکتوب را برطرف سازد. تاریخ شفاهی، نقص ها و کمبودهای تاریخ مکتوب را برطرف می کند.

هر جنگی که صورت می گیرد، هر عملیاتی که طراحی و اجرا می شود، فرماندهان یک گزارش عملیات می دهند. یک صفحه، دو صفحه، پنج صفحه، بعضی وقت ها هم ممکن است خیلی مفصل باشد و به ده صفحه هم برسد.

اساسا گزارش رسمی و گزارش های جنگی باید کوتاه باشد، برای این که فوری باید تصمیم بگیرند، برنامه ریزی کنند برای عملیات بعدی، آن جا که نمی شود خاطره نویسی کرد.

این گزارش مکتوب، تاریخ مکتوب رشادت ها وایثارگری ها را نشان می دهد. بعد هم می رود در کتاب ها و براساس همین، تاریخ می نویسند. این گزارش، نحوه ی خداحافظی رزمنده ی ما با مادرش را نشان می دهد؟ اصلا. اگر می خواهیم درصدبندی کنیم و بگویم تاریخ مکتوب، چند درصد حقایق و رویدادها را نشان می دهد مثلا تردید داریم بنویسیم 5 درصد. به نظر من 5 درصد را هم نشان نمی دهد.

تاریخ مکتوب، ناقص است. تنها راهش تاریخ شفاهی است؛ یعنی باید برویم سراغ آدم ها؛ آقا چه اتفاقی افتاد؟ تو چه شدی؟ تو چه شنیدی؟ تو چه کار کردی؟ یک مشکل دیگر در تاریخ های مکتوب این است که اثری از هیچ کس دیگر غیر از فرمانده در این گزارش نیست. امضای فرمانده رفت در تاریخ و برای همیشه ثبت شد. تقریبا همه چیز به نام فرماندهان تمام می شود.

دکتر علی فروزفر

منبع: اصول و فنون پیام رسانی ایثار/مجموعه دروس دوره تکمیلی آموزشی پیام آوران ایثار/ به کوشش دکتر محسن میر انصاری-اسکندر یارنسب-حمید اعتماد/1394

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده