شهید یوسف شریف خطاب به شهید علی حاجبی: ناخالصی بود علی آقا، یه لحظه اومد و رفت، خواست خدا بود تو نذاری در این امتحان رفوزه بشم.
نوید شاهد کرمان، علی حاجبی مسئول مخابرات لشکر ثارالله بود و یوسف شریف هم با او کار می کرد. یک روز یوسف نزد علی آمد و گفت: من در کنکور شرکت کرده ام و در رشته ی پزشکی دانشگاه تهران قبول شده ام، مادرم آرزو داره من دکتر بشم. حالا آمده ام اجازه بگیرم و فقط برم ثبت نام کنم و بیام. 
علی حاجبی: امروز بروی ثبت نام کنی، بعد بروی یه کم درس بخونی، کم کم جبهه و جنگ بمونه برای بچه هایی که نه مهندس میشوند و نه دکتر.
یوسف شریف: من فقط می خواهم برم ثبت نام کنم……خیلی فکر کردم، دیدم اگه درس بخوانم و دکتر بشوم، بهتر می توانم خدمت کنم.
علی حاجبی: فعلا هیچ خدمتی بالاتر از جنگیدن توی این جبهه نیست، این حرفها مال آدمهاییه که از جنگ گریزونن، امروز همه جا سنگر شده، دانشگاه، مدرسه، کارخانه، میز ریاست و….سنگره، الا همین جبهه.
انگار این جا مال آدمهاییه که نه کار دارن، نه درس دارن، نه خونه و زندگی، اینا باید وایسن بجنگن، شهید بشن؛ معلول بشن، و دست آخر اگه زنده در رفتن، 
فردای بعد از جنگ برن زیر دست همونایی که تو سنگرای دیگه شون زیر باد کولر و روی صندلی های چرمی به جایی رسیدن. تو هم برو، بذار جنگ واسه همین بچه های مظلوم باشه.
یوسف شریف: نا خالصی بود علی آقا، یه لحظه اومد و رفت، خواست خدا بود تو نذاری در این امتحان رفوزه بشم. 
از خاطرات سردار شهید علی حاجبی در گفتگو با سردار شهید یوسف شریف

شهید یوسف شریف در سال 1342 در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود.
از سال 1355 وارد مبارزات سیاسی انقلاب شد،با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و در عملیات های رمضان ، والفجر مقدماتی و والفجر4، خیبر و بدر شرکت داشت، که در والفجر8 در منطقه ی فاو در تاریخ 21 بهمن 1364 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده