يکشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۵
اندیشه ی کار و با خود کرد، خونست و خطر زهر کناریست

ای دوست، در این دیار خونبار

زنهار، ز خود مگوی، زنهار

شرم است، در این دیار پر درد

اندیشه ی کار و با خود کرد

خونست و خطر زهر کناریست

این روز نیاز و وقت یاریست

تنها نه عدو ستاده بر در

کز خانه گهی بر آورد سر

آنکس که کنون دلش غمی نیست

گویی به حقیقت آدمی نیست

بردار سلاح یا قلم را

بر کن رگ و ریشه ی ستم را

در قوم، سخنوران زبانند

تکلیف خود از نکو بدانند

دارو، ز برای روز درد است

در معرکه جای زورِ مرد است

گنجینه برای روز تنگ است

ور نه ز گهر مگو، که سنگ است

نک دارو و زر و زور و مردی

بردار و بیا، گر اهل دردی

کامروز به این همه نیاز است

فردات، خدای چاره ساز است

میدان سخن اگر نه تنگ است

جز جنگ مگو، که روزِ جنگ است

منبع: (زمان گل سرخ/ (مجموعه اشعار دفاع مقدس/ محمدرضا یاسری (چمن تهرانی)/1390

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده