شهید انقلاب
شبها نیز مغازه ی خود را باز نگه می داشت تا اگر انقلابی احتیاج به کمک داشت بتوانند به او نیز کمک کند و بنابراین مغازه ی او نیز فقط برای انجام فعالیتهای سیاسی باز شده بود.
نوید شاهد گلستان ؛دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است.(مقام معظم رهبری)

زندگی نامه شهید انقلاب رجب سلیمانی

در سرسبزترین نقطه ی از کشور عزیزمان ایران در دیار طبرستان و در شهر گرگان در خانواده ی ذبیح اله در تاریخ اول بهمن ماه سال 1334 کودکی متولد شد که نام او را رجب نهادند. رجب بواسطه ی معشیت بد مالی از همان دوران کودکی شروع به کار کردن نمود او دوران ابتدایی را در مدرسه ی امیرکبیر گرگان درس خواند و در پایان پنجم ابتدایی درس و مدرسه را رها کرد و از آنجا که به ماشین علاقه ی زیادی داشت به مکانیکی روی آورد تا بتواند کمکی به خانواده اش کرده و یاری از دوش پدر بردارد. او اهل نماز و روزه بود و برادرانش در این باره می گوید : « بعضی مواقع بدون سحری روزه می گرفت و علاقه ی شدیدی به سنت فامیل داشت و به پدر و مادرش خیلی علاقه پیدا کرده بود و احترام خاصی برایشان قائل می شد».

روزها یکی پس از دیگری سپری شد و رجب جوانی برومند ی شد. در سال 1355 رجب تصمیم به ازدواج با دختر دایی خود گرفت گویا اینکه دایی رجب راضی نبود ولی این وصلت صورت گفت و ثمره ی این ازدواج فرزندی به نام محمدرضا بود.

شهید انقلاب استان گلستان در استانه دهه پر افتخار فجر + عکس

وضعیت کشورمان ایران در آن روزها چندان مساعد نبود و رجب نیز به مانند دیگر افراد انقلابی این نکته را درک کرده و شروع به کارهای سیاسی کرد. شهید رجب سلیمانی هر چند سواد کافی نداشت.ولی با قلبی مملو از ایمان و صداقت برای آزادی ایران عزیزمان فعالیت می کرد.

شهید به خانواده اهمیت زیادی می داد و همیشه ایشان برای رفتن به مسجد و شرکت در مراسم عزادارای سالار شهیدان حضرت اباعبداله الحسین(ع) تشویق می نمود. این دوران مصادف بود با اوج فعالیتهای مبارزان سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی ایران که کشور را مورد تاراج خود و دیگر ابر قدرتها کرده و خون مردم ایران را در شیشه کرده و فضای خفقان آلود را ایجاد کرده بودند.

شهید سلیمانی در تظاهرات های انقلابیون حضوری فعال داشت و با وسایل ساده ایی چون چوب و سنگ به جنگ با دشمنان می رفت.

شهید حتی شبها نیز مغازه ی خود را باز نگه می داشت تا اگر انقلابی احتیاج به کمک داشت بتوانند به او نیز کمک کند و بنابراین مغازه ی او نیز فقط برای انجام فعالیتهای سیاسی باز شده بود.

شهید پیام های رهبر انقلاب حضرت امام خمینی را باجان و دل می شنید و به آنها عمل می کرد و همان زمانی که امام خمینی دستور فرار سربازا خانه ها را صادر کرد شهید سلیمانی نیز به این گفته ی رهبر جامه ی عمل کرد و از سرباز خانه فرار کردند. در آخرین روزهای حکومت استبداد و در 19 بهمن سال 1357 عوامل ساواک به شهر گرگان ریخته و شروع به دستگیری انقلابیون کرده بودند.

برادر شهید می گوید : یک روز جلسه ای بین جوانان در محله طهماسبی گرگان برقرار بود محل جلسه آنها همراه با اسم رمزشان لو رفت و مأمورین ساواک که همه چیز را فهمیده بودند شروع به تعقیب آنها گرفتند آنها با ماشینی که در اختیار داشتند در حال فرار کردن بودند ولی چون در آن محل خاکی بود و تمام کوچه ها را کنده بودند ماشینشان داخل گل ولای گیر می کند و مجبور به پیاده شدن از ماشین شدند در همین حال که رجب سرش را از ماشین بیرون می کند مورد اصابت گلوله قرار گرفت و او را به شهادت رساندند.

ساعت 12:30 شب او را به بیمارستان منتقل کردند و در ساعت 3 صبح شربت شهادت را نوشید و دعوت حق را لبیک گفت و توانست پیروزی انقلاب را ببیند. شهید سلیمانی را امامزاده عبداله گرگان به خاک سپردند.

روحش شاد و یادش گرامی...

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/اداره هنری، اسناد و انتشارات


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده