شعر منا (18)
شنبه, ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۶
صبحِ منا را مثل بغضی در گلو داری / تلخ است بعد از این تمام عید قربان‌ها / چیزی بخوان... چیزی بخوان...چیزی بخوان قاری

بر شانههای شهر برگشتی و انگاری

صبحِ منا را مثل بغضی در گلو داری

تلخ است بعد از این تمام عید قربانها

چیزی بخوان... چیزی بخوان...چیزی بخوان قاری

سوغات سفر رسید اما بی تو

ساکت دم در رسید اما بی تو

گفتی که برایم گُلِ سر میخری و...

بابا گل سر رسید... اما بی تو...

داغی که مانده روی جگر را چه میکنی؟

سوغات و ساکهای سفر را چه میکنی؟

تنهایی و غمت به کنار... آه مادرم

این حج ناتمام پدر را چه میکنی؟


سروده ای از نجمه بناییان بروجنی

منبع: طواف عشق مجموعه اشعار برگزیدهی کنگره ملی شعر منا، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده