نوید شاهد کرج: به خدا قسم اگر با كشته شدن من اسلام پيروز مى شود اى خمپاره ها و توپها بياييد و مرا در بر بگيريد. اى‌كساني كه عاشق اين دنيا هستيد، اين دنيا بماند براى آنانكه اين دنيا را دوست‌ دارند.

نوید شاهد کرج: شهید علی خسروی در سال 1347 در روستای آقجه مزار از توابع اشتهارد متولد شد و در زمان انقلاب همپای جوانان دیگر این مرز و بوم در فعالیت های انقلابی شرکت داشته و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی او نیز عضو بسیج شد و با شروع جنگ تحمیلی لحظه ای نتوانست آرام بنشیند و لا آموزش های لازم از طرف بسیج به حبهه های جنگ حق علیه باطل شتافت و پس از چند ماه خدمت سرانجام در سوم بهمن ماه 1365 در عمليات كربلاي در شلمچه، بر اثر اصابت تركش مزدوران بعثي عراق به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.


  شهید در راه اسلام از کشته شدن نمی هراسد؛ شهید علی خسروی در سالروز شهادت    شهید در راه اسلام از کشته شدن نمی هراسد؛ شهید علی خسروی در سالروز شهادت

کلام شهید

بسم الله الرحمن الرحيم

با نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان، در هم كوبنده ی ظالمان و يارى دهنده ی مظلومان و با سلام بر يگانه منجى عالم بشريت (عج) و نايب بر حقش بت شكن قرن حضرت آيت الله امام خمينى و با درود بر شيردلان جبهه ی حق و شهيدان بخون خفته بالاخص شهيدان كربلاى پنج و شور آفرينان كربلاى شش و با سلام و درود بر اسراى جنگ تحميلى و شفاى عاجل مجروحين جنگ تحميلى. إنشاءالله امام را تنها نگذاريد و پشت جبهه را خالى نكنيد.

كسانيكه با اين انقلاب ضد هستند حق ندارند در تشييع جنازه ی من شركت كنند. بارالها! توانستم در راه تو قدم بردارم و براى رضاى تو ستيز كنم.

بارخدايا! نمى دانم من اينقدر كارهايى كه در راه تو انجام داده ام مورد قبول شما هست يا نه؟ خدايا! نمى دانم كه در شب اول قبر جواب على (ع) را مى توانم بدهم يا نه؟ آيا على(ع) و فرزندانش را شاد مى كنم يا نه؟ خدايا! نمى دانم شما اين بنده ی گناهكارت را از خودت رَدمى كنى يا نه؟

حجاب چهره ی جان مى شود غبار تنم خوشا دمى كه از آن چهره پرده برفِكنم

سلام بر پدر و مادر عزيزم كه براى من بسيار زحمت كشيده ايد و مرا تا به اينجا بزرگ كرده ايد چقدر رنج برده ايد. واقعا من در برابر شما شرمنده ام. خدايا! از تو مى خواهم كه اين همه زحمات پدر و مادرم را جبران كنم. من ميدانم كه از ميان شما رفته ام و هر وقت كه جمع مى شويد جاى مرا خالى مى بينيد. چه کنم که اسلام از همه ی اينها واجب تر است.

مادرجان! ميدانم وقتى كه من بچه بودم آن زحمات كه براى من كشيده ايد إنشاءالله بتوانم همه را برجبران كنم. برادران عزيزم! ميدانم كه شما چقدر ناراحت هستيد ولی راه مرا ادامه دهيد و نگذاريد اسلحه ی من به زمين بيافتد. خواهران عزيزم! اميدوارم شما نيز زينب وار صبور باشيد، مبادا در پيش دشمنان اسلام گريه كنيد و آنها را شاد كنيد.

به خدا قسم اگر با كشته شدن من اسلام پيروز مى شود اى خمپاره ها و توپها بياييد و مرا در بر بگيريد. اى‌كساني كه عاشق اين دنيا هستيد، اين دنيا بماند براى آنانكه اين دنيا را دوست‌ دارند.

اى دوستان عزيزم! از تمامى روستايي ها از زن و مرد حلاليت بطلبيد. از تمامى دهكده حلاليت مى طلبم. از تمامى دوستان حلاليّت مى‌طلبم مرا حلال كنيد.پدر و برادران عزیزم از بنیاد شهید هیچ چیز توقع نداشته باشید.65/11/1

از سنگر حق شير شكاران همه رفتند خونين كفنان لاله عزاران همه رفتند

غم خانه ی قهر ساخته جامدوستان ما پير جماران همه رفتند

غم خانه بود ناله ی جانسوز ز پريشان مابا كه نشينيم كه ياران همه رفتند




برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده