دوشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۴۰
ز بوستان ادب، بلبلی خوش الحال رفت که لاله را، ز غمش خون دل به دامان رفت

ز بوستان ادب، بلبلی خوش الحال رفت

که لاله را، ز غمش خون دل به دامان رفت

بهار عمر گلی را چنان خزان افشرد

که باغ را، به سر اندیشه زمستان رفت

ستاره ای که درخشید در سحرگاهان

چه دیر آمد و زود از فراز کیهان رفت

طلوع سبزش «در آسمان» چه زیبا بود

که پاک آمد و چون صبح پاکدامان رفت

در این زمانه که دین داشتن بُود دشوار

هزار شکر که سلمانِ ما، مسلمان رفت

ز کوی دوست که عاشق به جان طلب می کرد

پیامی آمد و دلداده سوی جانان رفت

شمال، خطه سبز وطن، سیه پوشید

دمی که قامت سروش به دوش یاران رفت

به عمر کوته گل، ژاله در «چمن» گویی

که اشک بود و زچشم هزار دستان رفت

ولی کجا رود از یاد اهل دل هرگز؟

کسی که در ره مهر و طریق وجدان رفت


منبع: زمان گل سرخ/ (مجموعه شعر دفاع مقدس)/ محمدرضا یاسری (چمن تهرانی)/1390

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده