شهید دی ماه
شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۰
شهید محمود جمراسی فرزند حسین در سال 1349 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 4/10/65 در عملیات کربلای 4 در منطقه شلمچه در حین نبرد سپاهیان اسلام بر کافران بعثی صدام بر اثر اصابت ترکش به ناحیه بدن به درجه رفیع شهادت ناول و به لقاءالله پیوست.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورات و الانجیل و القرآن و من أوفی بعهده من الله فاستبشروا یبیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم

 

پس از عرض سلام و درود بی­پایان به محضر حضرت امام خمینی و انصارش که در جبهه­های نبرد با صدامیان کافر در حال جنگ هستند. و درود و سلام بی­پایان به شهیدان رزمنده و جانبازان و اسیران جنگ تحمیلی و مرگ و نفرت بر دشمنان اسلام و دشمنان رزمندگان اسلام و خائنین به اسلام و مرگ بر تمام کسانی که در جلد اسلام و مسلمان بودن در ادارات دولتی و غیر دولتی نفوذ کرده و تیشه به ریشۀ اسلام می­زنند و رزمندگان را در جبهه­ها دلسرد می­کنند.

بارالهی به من قدرت و توان عطا فرما تا بتوانم از روی عقل و تفکر چند سطری را من باب تبرّک به عنوان وصیت نامه به برادران و خواهران عزیز و بیدار دلم بنویسم. حمد و سپاس مخصوص حضرت حق تعالی است. خداوندی که از راز دل و اندیشۀ انسانها مطلع است و تا ذرّه مثقال نیز در نظر او پنهان نیستند و آنها را پاداش و جزا می­دهد. خدایا من این راه را که رضای تو در آن است از روی آگاهی انتخاب کردم و از این انتخاب خود پشیمان نیستم. چرا که دفاع از اسلام و وطن بر تمام انسانهای کرۀ زمین واجب است. خدایا پشیمان نیستم از اینکه بستر نرم را رها کرده­ام و در روی خار و خاشاک می­خوابم. خدایا پشیمان نیستم از اینکه جای امن را با مکان ناامن عوض کرده­ام هر جا که تو باشی آنجا برایم امن است. خوشحال هستم از اینکه به من استقامت دادی تا بتوانم سختیهای روزمرّه را تحمل کنم. در اینجا با یاد تو همۀ مشکلات آسان می­شود. با یاد تو آفتاب سوزان جنوب و سرمای شدید غرب برای ما ملایم می­شود. هرگاه مجروح می­شویم با یاد خدا درد جراحت را تحمل می­کنیم. و با یاد خدا جای خالی قطع پا و دست پر می­شود.

شرمنده­ام از اینکه ای برادران و خواهران چند کلامی را به عنوان تذکر به شما می­خواهم بنویسم. ای برادران و خواهران در کارهایتان خلوص نیت داشته باشید. در عین بیداری و آگاهی بستر نیکی ها را ملاحظه کنید تا بدی ها را. کمتر افراد را مورد تمجید و ستایش قرار دهید چرا که سپاس و ستایش مخصوص خداوند است و بس. در برابر افراد شیطان صفت کُرنش و تعظیم نکنید. فقط از خداوند بترسید و لا غیر.

ساعات زندگی خود را بیشتر با مطالعه کتب مفید بگذرانید و از تنبلی پرهیز کنید. کار کنید تا احساس حسادت به دیگران نداشته باشید. هر جا که خدا هست قدم بردارید. همیشه با خدا مسافرت کنید. با برپا داشتن نماز و واجبات دیگر خداوند را همراه خود داشته باشید. در حضر و سفر نماز اقامه کنید. در زندگی اعتدال و میانه­رو باشید. دوستان خود را از میان کتابهای خوب انتخاب کنید چرا که بهترین دوست کتاب است.

مادرم، ای نور چشم دیده­ام تو که یک عمر با چه زحمتها و مشقات زیادی مرا پروراندی و در برابر ناملایمات زندگی همچون کوه مقاوم و استوار بودی. باید افتخار کنی که فرزندت را تقدیم خدا نمودی. همیشه سربلند و سرفراز باش مبادا احساس پوچی بکنی که خداوند ناراحت می­شود.

پدرم. مرا عفو کن که نتوانستم حق فرزندی را نسبت به شما اداء کنم در برابر مصیبت­ها. شکیبا باش و هرگاه احساس ناراحتی کردی با یاد  خدا و بنده مخلص او حسین علیه السلام به قلب خود صیقل بده.

پدر و مادر عزیزم از شما می­خواهم که اگر در مدت زندگی از من ناراحتی و یا نافرمانی دیدید مرا حلال کنید. و از شما می­خواهم که پیام خون شهدا را با به تمامی ملتهای جهانی برسانید. همیشه پشتیبان حق باشید. خواهران و برادرانم در هر شرایطی که باشید واجبات را به پا دارید و از رزمندگان و شهدا و اسرا و جانبازان دفاع کنید. در پایان برای طول عمر با عزّت امام امت خمینی عزیز صلوات می­فرستم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار رزمندگان اسلام محافظت بگردان.

 

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده