سه‌شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۷
مجموعه" ستارگان حرم کریمه" روایت سرداران و فرماندهان شهر مقدس قم است. این کتاب به قلم فائزه سعادتمند است و سرپرست نویسندگان زهره شریعتی است. این کتاب در پاییز 1393 انتشار یافته است.

بخشی از کتاب:
 
زندگی نامه شهید علیرضا محمدی فردوئی:

از کنار گلزار که رد می شدند به خانمش گفته بود " کاش خونموم نزدیک گلزار بود تا شما زود به زود به من سر می زدی." همان جا فهمیدم هر چه مادرش برای راضی کردنش به ازدواج رشته بود، پنبه شده...

عافیت طلبی در رگ و ریشه اش جایی نداشت. او مرد بودن را از همان روزها که شیر مادر، قوت غالبش بود آموخت. زاده فردو بود. روستایی مملو از آدم هایی مومن و انقلابی. همان روزها که حب خمینی، میوه ی ممنوعه بود برای مردم، پدرش مقلدی امام را می کرد و رساله ایشان را آشکارا در خانه نگه می داشت.

کودکی را درس خواند و نوجوانی را کنار تحصیل، برای تضعیف رژیم ظالم حاکم مبارزه کرد؛ تظاهرات می رفت، در سخنرانی علما حاضر می شد، اعلامیه پخش می کرد.

اوضاع اقتصادی خانواده رو به راه نبود. آمد قم و در تعمیرگاه خودرو، آچار به دست گرفت. باید تمرین می کرد راه انداختن موتورهای خوابیده را. جنگ که آغاز شد با همان دست های سیاه و روغنی گره از کار واحد ادوات لشکر باز می کرد.

هر قدر در میدان رزم با زبان سخت و گزنده ی سلاح با دشمن سخن می گفت، در میدان رفاقت با زبان نرم و همیشه برنده ی محبت لب می گشود.

قوی بود؛ تا ذره ای رمق در بدن داشت، زانو نمی زد. مجروح که می شد، اصرارها برای عقب رفتنش بیهوده بود. خودش را مهیای سر دادن برای اسلام عزیز کرده بود.

و در عملیات والفجر 8 که تیر مستقیم دشمن سرش را نشانه رفت، شد آنچه تمنایش را داشت،علیرضا محمدی فردوئی...

 

وصیت نامه شهید:

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

... چند نکته با جوانان غیور دارم که می گویم و یک نکته با مادران، چه مادرانی، شیر زنان بگو که چطور ایثار می کنند و فرزندشان را مانند اسماعیل ها به جبهه می فرستند؛ وای جوانان که بهترین کار را در جبهه کردید، نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد.

... همیشه به یاد خدا باشید و هیچ وقت از ولایت فقیه دور نشوید و روحانیت را از خود دور نبینید و امام زمان(عج) ز جان عزیزترمان را فراموش نکنید و در همه مواقع امام را  دعا کنید. زیر چتر هیچ گروه و سازمانی نروید، خط امام و بس.

مادرم ناراحت نباش، وحی به من رسیده که دیگر امکان بازگشت به زندگی برای من نیست. اکنون که این وصیت نامه را می نویسم چند ساعتی دیگر به حمله نمانده، آن هم چه حمله ای و چه شوری؛ حسین جان اینان عاشقند، چه نینوایی خواهد شد، حسینیان دور هم نشسته اند و همدیگر را می بوسند و همدیگر را بغل می کنند، عجب صفایی، بی اختیار می گریم، اشک شوق می ریزم، نمی دانم چه کربلایی خواهد شد. دسته ها، گردان ها، تیپ ها و همه یگان ها آماده اند، همه مشغوا کارند، یکی وصیت نامه می نویسد و یکی آموزش می بیند؛ راستی کربلا تکرار شده، یکی خداحافظی می کند، برادران حسینی را می دیدی که به طرف کربلا در ماه محرم و آن هم چه شبی حرکت کرده اند...

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

                                    روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادق ز مردن مهراس

                                    مردار بود هر آنکه او را نکشند

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده